۶۴۳۰۹۷
۲۱ نظر
۵۰۱۳
۲۱ نظر
۵۰۱۳
پ

شکایت از شوهر، هشت سال بعد از طلاق

زن میانسال، هشت سال پس از طلاق به دادگاه خانواده رفت تا از شوهر سابقش شکایت کند.

روزنامه ایران نوشت: زن میانسال، هشت سال پس از طلاق به دادگاه خانواده رفت تا از شوهر سابقش شکایت کند.

زن ۴۰ ساله که پشت در دادگاه خانواده شعبه ۲۶۱ به انتظار نشسته بود، «فروغ» نام داشت و هشت سال پیش از همسرش طلاق گرفته بود. ۱۵ سال پیش که با هم ازدواج کرده بودند همه چیز خوب پیش می‌رفت، اما بیماری «ترس از ارتفاع» شوهرش را به بیکاری و اعتیاد کشاند و به یکباره سرنوشت آنها تغییر پیدا کرد.
فروغ تا روز خواستگاری، «منوچهر» را ندیده بود. واسطه ازدواج‌شان خواهر شوهرش بود که در یک آموزشگاه رانندگی با او آشنا شده بود. او از خوبی‌های برادرش گفت و عکس‌هایش را به فروغ نشان داد. اما زن جوان در آن روزها تمایلی به ازدواج نداشت و دلش می‌خواست ادامه تحصیل دهد. با این حال منوچهر را مرد ایده‌آل رؤیاهایش می‌دید و با حرف‌هایی که درباره او شنید، متقاعد شد که می‌تواند با موافقت همسر آینده‌‌اش ادامه تحصیل دهد.

بالاخره مراسم خواستگاری برگزار شد. هر دو خانواده ساکن شمال تهران بودند و در مراسم خواستگاری همه سنگ‌هایشان را با هم واکندند و قرارها را گذاشتند. یک هفته بعد مراسم عقد محضری انجام شد و یک ماه پس از آن جشن مفصلی گرفتند.

در همان روزها فروغ برای نخستین بار از شروع آشنایی‌اش با منوچهر به انتخابش شک کرد. او یک روز متوجه شد که لباس همسرش بوی سوختگی تلخی می‌دهد، اما وقتی از منوچهر در این باره سؤال کرد، او گفت پنهان از خانواده‌اش فقط سیگار می‌کشد و موضوع خاصی نیست. با این حال فروغ متوجه شد که آن بوی عجیب با بوی سیگار فرق دارد، اما به روی خودش نیاورد.
در روزهایی که آنها در حال آماده کردن خانه خودشان بودند، فروغ متوجه شد که منوچهر جرأت بالا رفتن از نردبان را ندارد و از ارتفاع می‌ترسد. به همین خاطر هم طی هشت سال زندگی مشترکش هیچ وقت نتوانست با همسرش به کوهپیمایی برود، هیچ‌گاه سوار هواپیما نشدند و هیچ وقت پیش نیامد که در آپارتمانی بالاتر از طبقه اول زندگی کنند. منوچهر حتی در زمان رانندگی هم از روی پل‌ها حرکت نمی‌کرد؛ اما مشکل اصلی زندگی این زن و شوهر فقط ترس از بلندی نبود. اختلاف آنها از زمانی آغاز شد که منوچهر به خاطر بارداری فروغ و حساسیتش به بوی سیگار مدتی در منزل پدرش ماند، اما بعد از تولد دخترشان فروغ راز بزرگی را فهمید.
منوچهر معتاد به تریاک بود و علت آن بوی عجیب سوختگی هم به همین موضوع مربوط می‌شد. برای فروغ خط قرمز زندگی مشترک، اعتیاد بود، برای همین به همسرش و خانواده او اعتراض کرد و بعد از آن به حالت قهر از خانه رفت. با این حال یک ماه بعد منوچهر همراه پدرش به خانه مادرزنش رفت و پس از ابراز ندامت تعهد داد هیچ وقت لب به مواد نزند، اما این وضع هم دوام چندانی نداشت و دختر آنها که ۴ ساله شد، شریک شوهرش خبر داد که منوچهر دوباره گرفتار مواد مخدر شده است. اما منوچهر همه چیز را انکار کرد و گفت چون با شریکش قطع همکاری کرده او برای انتقامجویی چنین تهمتی زده است.
ولی خیلی زود ماجرای اعتیاد همسر فروغ لو رفت و او این بار به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق داد. این بار منوچهر در دادگاه تعهد داد دست از اعتیاد بکشد و برای اثبات تصمیمش به فروغ حق طلاق داد. او اعتیادش را ترک کرد، اما هر روز به بهانه‌ای دعوا راه می‌انداخت. بددهنی می‌کرد و حتی فروغ را کتک می‌زد. همین شد که فروغ با وکالتی که در اختیار داشت به دادگاه خانواده رفت، همه مهریه‌اش را بخشید و با گرفتن حضانت دختر هفت ساله‌اش حکم طلاق گرفت. از آن روز به بعد منوچهر باید ماهانه ۴۰۰ هزار تومان بابت نفقه فرزندش می‌پرداخت. طی هفت سال گذشته مشکلی از این بابت وجود نداشت، اما از یک سال پیش که با زن دیگری ازدواج کرده بود هزینه زندگی دخترش را نپرداخته بود.
وقتی فروغ وارد دادگاه خانواده شد، قاضی «محمود سعادت» از او درباره خواسته‌اش پرسید و زن جوان توضیح داد: «هفت سال بود که همسر سابقم بخشی از هزینه‌های دخترمان را می‌داد. در این مدت دلش می‌خواست من به زندگی مشترک گذشته برگردم، اما چون دو بار قول داده و زیر حرفش زده بود نمی‌توانستم به حرفش اعتماد کنم. طی این مدت در یک شرکت کار و زندگی مان را اداره می‌کردم. اما از وقتی شوهر سابقم با زن دیگری ازدواج کرده نفقه دخترش را قطع کرده و می‌خواهد مرا در تنگنا قرار دهد. در حالی که وضع مالی خوبی دارد و چیزی هم بابت مهریه به من نپرداخته و...»

قاضی دادگاه، پس از بررسی پرونده زن بیوه از او خواست مدارک لازم را به دادخواستش ضمیمه کند تا در روزهای آینده رأی خود را اعلام کند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • گندم مجیدی ...15ساله...پونک قزوین

    چه کثافتی بوده این منوچهر ... آشغال عوضی ...

    پاسخ ها

    • بدون نام

      گندم عزیزم
      غصه نخوربرات ضررداره.

    • بدون نام

      گندم عزیزم
      غصه نخوربرات ضررداره.

    • راستین راد 21ساله قدس قزوین

      سلام گندم مجتهدی 15 ساله قزوین لازم است به شما بگم که جدایی زن و مرد خاطره خوبی برای بچه آنها ندارد، اما سر کوچه منوچهر یک حمام بود که روزی یکی دو بار دوش ميگرفت و این را هم بگم صندوق اشغالی یک چهار راه و یک کوچه اون ورتر بوده و دور از خونه شون بود من خودم طرفدار زنها هستم ولی نميتونم چطوری بایستی حرف بزنم که راضی بشن تا با هم زندگی گرم و با محبتی را شروع کنیم این مرد از اول معتاد بوده اما من ورزش میکنم و خوش استیل و خوش تیپ هم هستم لیسانس هم دارم راه و روش آشنایی با دختر و زنان را بلد نیستم اصلا رو ندارم با آنها صحبت کنم کم کم داره دیر میشه سراغ دختری بین 15تا 20سال میگردم که جوانی را بیهوده تلف نکنیم و زندگی گرم و با محبتی را شروع کنیم با دروغ هم میانه خوبی ندارم از دروغ متنفرم مسلمان آن است که گیرد دست مسلمان یه فکری به حال این هموطن و همشهری بکن متشکرم،

    • بدون نام

      زن چهل ساله میانساله؟! آخه مرد چهل ساله رو اغلب می نویسد مرد جوان!!! مردها عمرشون طولانی تره که دیرتر میانسال میشن؟!! و دیرتر پیر؟!!!

    • بدون نام

      کثافت نبوده منوچهر گندم جان اون بنده خدا فقط مریض بوده خیانت که نکرده
      ریگ تو کفش خانمه
      حالا که دیده منوچهر زن گرفته زورش اومده شکایت کرده

    • بدون نام

      حسودی خانم گل کرده

  • حمیدرضا

    دمشگرم

  • مانی

    خاک تو سرش چه کار خوبی کرده این خانم پرتش کرده از زندگیش بیرون

    پاسخ ها

    • داود

      عجب داستان هولناکی ... !!!

  • بدون نام

    الان این چه ربطی به صفحه حوادث داشت ؟!

  • بدون نام

    جمش کنیداین مسخره بازیارو

  • جان علی

    خوب وضع مالیش خوب بود میزاشتی راحت توی خونه ی خودش تریاک میکشید دیگه مگه چی میشد بهتر از شیشه و مواد صنعتی دیگه بود تریاک که ضرری نداره تنها ضررش به جیب خودش بود که الحمد اله اونم وضعش توپ بود چرا زندگیتو به هم زدی الان هم بخاطر ۴۰۰ تومن بیای بهش التماس کنی نه درد تو اون ۴۰۰ تومن نیست الان که او جدیدا ازدواج کرده و یه خانم با سیاست و با فکری پیدا شده که پول اونو در کنار تریاکش قبول کرده ناراحتی

  • بدون نام

    چرا به زن 40 ساله میگی میانسال؟ بیچاره زود ازدواج کرده و این همه بلا سرش اومده اما هنوز میانسال نیست!!

    پاسخ ها

    • بدون نام

      من همینو نوشتم کامنتو نگداشتند

    • بدون نام

      البته میانسالی به میانه عمر میگن که از چهل سالگی تا شصت سالگیه. ولی اینها بین زن و مرد فرق می گذارند مرد چهل ساله رو می نویسند جوان!! زن چهل ساله رو می نویسند میانسال!!

  • سجاد

    گندم سلام

    پاسخ ها

    • بدون نام

      من نمیفهم شما ها کارو بار ندارین که راجعبه همه چی نظر میدین بابا ایولا به این همه حوصله
      شوخی کردم ادامه بدین

    • گندم مجیدی18ساله ازقزوین

      سجادسلام خوبی.توچطورراستین.

  • منوچهر

    سلام من منوچهر هستم اینقدر به من بی احترامی نکنین من ترک کردم..

    پاسخ ها

    • امرا

      ای کلک

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج