«آقازاده» و «آقازادگی» از نگاه رهبر انقلاب
نشریه خط حزب الله در جدیدترین شماره خود به بهانه طرح دوباره کلیدواژه «آقازادگی» در بیانات رهبر انقلاب گزارشی منتشر کرد.
در این شماره خط حزبالله آمده است؛
تفاخر آقازادگی
یکی از نکاتی که رهبر انقلاب در سخنان اخیر خود دربارهی مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی به آن اشاره کردند نبود نشانههای «آقازادگی» در ایشان بود: «چه قبل از مرجعیت، چه زمان مرجعیت- یکذرّه نشانههای آقازادگی در حاجآقا مصطفی نبود.»(۱۳۹۶/۰۷/۳۰) البته ایشان قبلا نیز به این ویژگی اخلاقی فرزند امام رحمهاللهعلیه اشاره کرده بودند: «مرحوم حاج آقا مصطفی مطلقاً آقازادگی نداشت. نه لباسش، نه عبایش، نه کفشش، نه زندگی خصوصیش، خانهاش، مطلقاً هیچ بوی آن تفاخر آقازادگی و اینها ازش نمیآمد.»(۱۳۶۲/۰۷/۲۰) در این سخنان موضوع «آقازادگی» بهعنوان مسئلهای منفی به کار رفته و دوری از آن به عنوان ویژگی مثبت ایشان معرفی شده است. اما بهراستی آقازادگی چیست که در نگاه دینی و انقلابی به عنوان مسئلهای مذموم مطرح میشود؟
تکبر، منشاء فساد و نابسامانی
از حیث اخلاقی میتوان روحیهی آقازادگی را برآمده از نوعی «خودبرتربینی و تکبر» دانست. رذیلهای که «زشتیها و ناهنجاریها» را به دنبال دارد: «در میان خصلتهای نکوهیده که سلامت جان و راحت زندگی را با خطر و مانع مواجه میسازند، تکبر از پرآفتترین آنهاست. خودبرتربینی و سرکشی برخاسته از آن، چه بسیار حقیقتها را ناشناخته، و چه راههای فضیلت را ناپیموده میگذارد.»(۱۳۷۹/۰۶/۱۹) از نگاه دینی نیز این خودبرتربینی و خودخواهی منشاء فساد و نابسامانی در عالم میشود: «منیت است که در انسان، منشاء همهی آفات اخلاقی و عوارض و نتایج عملی آنهاست. منشا همهی این جنگها و کشتارهای عالم، و ظلمهایی که به وقوع میپیوندد و منشاء همهی فجایعی که در طول تاریخ اتفاق افتاده احساس منیت و خودخواهی و خودبینی در مجموعهای از انسانهاست...»(۱۳۸۵/۰۷/۲۱)
نهادینه شدن تبعیض
روی دیگر "آفتِ آقازادگی" نقش سوء و مخرب آن در مناسبات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه است. در واقع روحیهی آقازادگی آفتی است که بیماریها و خسارتهای دیگری را به نظام و جامعهی اسلامی وارد میکند. نقطهی کانونیای که در نظام اسلامی با وارد شدن روحیهی آقازادگی مورد تهدید قرار میگیرد "عدالت اجتماعی" است، آن هم در نظامی که «فلسفهی وجودی» آن مبتنی بر عدالت است: «فلسفهی وجودی ما، عدالت است... ت. یک قدر مسلّمهایی وجود دارد: کمکردن فاصلهها، دادن فرصتهای برابر، تشویق درستکار و مهار متجاوزان به ثروت ملی، عدالت را در بدنهی حاکمیتی رایج کردن - عزل و نصبها، قضاوتها، اظهارنظرها - مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن، منابع مالی کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدرِ مسلّمها و مورد اتفاقهای عدالت است که باید انجام بگیرد.»(۱۳۸۵/۰۳/۲۹) در واقع آقازادگی وقتی وارد مناسبات سیاسی و حکومتی شده و تبدیل به یک موضوع فراگیر در زمینههای مختلف میشود «تبعیض» را نهادینه میکند. تبعیض یعنی جایگزینی رابطهها به جای شایستگیها: «تبعیض، یعنی به جای ملاحظهی قابلیتها، به جای ملاحظهی استحقاق، به جای ملاحظهی خدا و قانون، ملاحظهی رابطهها بشود!»(۱۳۷۹/۰۵/۰۳) مسئله و معضلی که برای افکار عمومی مردم بسیار نفرتآمیز و رنجآور است.
نظام اسلامی آقازاده و غیر آقازاده ندارد
اساسا یکی از نقاط تمایز جدی جمهوری اسلامی با حکومت طاغوت همین مقابله با «تبعیض» است: «جمهوری اسلامی، یعنی نظامی که در آن، دربار حکومت طاغوت نیست... دخالت خان و خانزدگی نیست؛ حکومت مردم و شایستگان است. در جمهوری اسلامی، رسیدن به مقامات مؤثر در سلسله مراتب حکومتی، تابع صلاحیتهاست. هر که صلاحیت دارد، باید در میدانهای فعالیت و تلاش و مسؤولیت جلو برود؛ از هر نقطهی کشور و از هر قشر اجتماعی باشد... فاصله انداختن بین فقیر و غنی، بین اشراف و غیراشراف، و امتیاز دادن به یک قشر خاص، با نظام جمهوری اسلامی سازگار نیست. هر بخشی از نظام جمهوری اسلامی در هر نقطهیی از نقاط اگر به یکی از این آفتها مبتلا شود، از صراط مستقیم جمهوری اسلامی و نظام اسلامی خارج شده و باید اصلاح شود.»(۱۳۸۴/۰۲/۱۷) بر این اساس مقابله و مبارزه با این آفت در شئون گوناگون وظیفهی مهم کارگزاران نظام، جریان انقلابی و دلسوزان کشور است و در یک جمله نظام اسلامی: «آقازاده و غیر آقازاده ندارد.»(۱۳۸۲/۰۲/۲۲)
ارسال نظر