مبلغ: دولت شجاع باشد، مردم در انتظارند
روزنامه آرمان در گفت وگو با مرتضی مبلغ نوشت: دولت در ابتدای راه قرار دارد و باید فرصت داشته باشد در چند ماه آینده نشان دهد تا چه حد مقید و پایبند به شعارها و برنامههایی است که از قبل به مردم وعده داده است. باید این موضوع را به آینده سپرد و امیدوار بود که دولت و آقای رئیسجمهور بتوانند شجاعانه و پیگیرانه آنچه به مردم وعده دادهاند و جزو مطالبات جامعه است را محقق کنند.
روزنامه آرمان در گفت وگو با مرتضی مبلغ نوشت: دولت در ابتدای راه قرار دارد و باید فرصت داشته باشد در چند ماه آینده نشان دهد تا چه حد مقید و پایبند به شعارها و برنامههایی است که از قبل به مردم وعده داده است. باید این موضوع را به آینده سپرد و امیدوار بود که دولت و آقای رئیسجمهور بتوانند شجاعانه و پیگیرانه آنچه به مردم وعده دادهاند و جزو مطالبات جامعه است را محقق کنند.
برای بررسی عملکرد دولت در چینش استانداران، وضعیت اصلاحطلبان و عملکرد شورا و شهرداری، مرتضی مبلغ، فعال سیاسی اصلاحطلب، با «آرمان» گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
امروز مطالبات مردم نسبت به گذشته تغییر چندانی نکرده و هنوز هم در حوزه سیاست خارجی، توسعه سیاسی و فرهنگی، مطالباتی وجود دارد. آنچه اکنون جنبه فوریت دارد مسأله اشتغال است که خود آقای رئیسجمهور نیز بدان اشاره کرده است. در حال حاضر موضوع بیکاری یکی از ابرچالشهایی است که گریبانگیر کشور شده که برای حل آن باید شاهد توسعه کسب و کار و رونق اقتصادی باشیم.
در این راستا باید جذب سرمایه داخلی و خارجی به طور گسترده اتفاق بیفتد تا بتوان بسترهای ایجاد اشتغال پایدار و مناسب را فراهم آورد. دولت همانطور که اعلام کرده و مطالبه مردم نیز هست باید به صورت سیستماتیک تلاشهایی را در این امور داشته باشد که مردم نیز بفهمند اتفاقاتی در حال رخ دادن است و گشایشهای سازنده و موثری اتفاق میافتد. به موازات اینها باید سایر مسائل و مشکلات اقتصادی مثل مسائل بانکها، آب و محیط زیست و... به طور جدی دنبال شود.
از سوی دیگر در حوزههای سیاست خارجی و داخلی نیز باید به طور جدی گامهای اساسی برداشته شود. این دولت باید استراتژیهای مشخص و اولویتهای دقیقی در هر کدام از این حوزهها تعریف کند و براساس آن برنامهریزی سیستماتیک کند. در حوزه سیاست داخلی دولت باید مشخص کند در مورد اقوام و اقلیتها چه خواهد کرد و در مورد حقوق اساسی مردم، توسعه فرهنگی، احزاب و نهادهای مدنی، امنیت پایدار و رعایت اصول مختلف قانون اساسی چه سیاستی را اتخاذ میکند. دولت باید اینها را مشخص کند و با زمانبندی مدیران خود را مامور کند تا در این راستا گامهای اساسی بردارند.
در تغییرات و جابهجاییهایی که در میان استانداران رخ داده صرفا جابهجایی نبوده و ۳ نفر از آنها جدید هستند، اما مسأله مهم این است که به هر حال استانداران نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای در تحقق سیاستهای دولت و وعدههای آقای روحانی در مناطق دارند و در واقع جایگاه استاندار به مثابه رئیسجمهور منطقه است. نوع اختیاراتی که استاندار دارد و نقش موثری که میتواند در پیشبرد مسائل و حل مسائل منطقه داشته باشد اهمیت ویژهای دارد.
از این رو گزینش استانداران در طول هفتههای آینده یکی از فرازهای مهم تصمیمهای دولت است. بهنظر میرسد که اگر هر گونه قصور و غفلتی اتفاق بیفتد میتواند مشکلاتی جدی بر سر راه تحقق برنامههای دولت بهوجود آورد. بهخصوص که بارها اشاره شده که بسیاری از استانداران در دولت یازدهم در تحقق و پیشبرد برنامهها و ایجاد رضایتمندی در مناطق چندان موفق نبودند و مدیرانی در طراز دولت و جامعه در این پست قرار نگرفتند که بتوانند با ابتکار عمل، تدبیر و کارآمدی مسائل و مشکلات را دنبال کنند و درصدد حل و فصل آنها برآیند.
من فکر میکنم هنوز زود است که بخواهیم در مورد این مسائل و تعابیر قضاوت کنیم. دولت در ابتدای راه قرار دارد و باید فرصت داشته باشد در چند ماه آینده نشان دهد تا چه حد مقید و پایبند به شعارها و برنامههایی است که از قبل به مردم وعده داده است. بنابراین در این زمینه نمیتوان به زودی قضاوت کرد و باید این موضوع را به آینده سپرد و امیدوار بود که دولت و آقای رئیسجمهور بتوانند شجاعانه و پیگیرانه آنچه به مردم وعده دادهاند و جزو مطالبات جامعه است را محقق کنند. معتقدم چینش کابینه مقداری پایینتر از حد انتظار معقول بود که موجب شد چنین مسائلی در جامعه رواج یاید. از سوی دیگر بهرغم اینکه در فضای جامعه فشارهای زیادی وجود داشت و لابیهای زیادی که در آستانه اعلام کابینه مطرح بوده باید با لحاظ کردن اینها به قضاوت بپردازیم.
این موضوع جزو بدیهیات است که نقش و شخصیت اصلاحطلبان و اعتماد عمیقی که جامعه به اصلاحطلبان دارد در پیروزی دولت بیبدیل بوده و هیچ مناقشهای بر سر آن نیست. اصلاحطلبان به خاطر منافع ملی، مصالح عمومی و بهخاطر وظیفه دینی و میهنی که بر عهده آنان است و برای پرهیز از تکرار شرایط قبل از ۹۲ تلاش کردند و به صحنه آمدند و سهمخواهی هم نکردند و این سیاست راهبردی و اعلام شده آنها بوده که منافع جامعه محقق شود و خیر و صلاح جامعه تحقق یابد و پیش برود.
در این راستا آقای رئیسجمهور و مجموعه دولت باید با تمام قوا و قدرت سعی کنند آنچه مطالبات بحق مردمی است و تعهداتی که به مردم دادند را محقق کنند و در این زمینه هیچ کوتاهی نکنند. اگر هم نسبت به برخی مدیران انتقادی وجود دارد یا بحث جناحبندیها میشود، بدین خاطر است که برخی از جناحها سیاستهای آقای رئیسجمهور را بر نمیتابند و رقیب آقای روحانی و اصلاحطلبان هستند. طبیعی است زمانی که جریان رقیب این جریان را قبول ندارد، نمیتواند از ایفای مسئولیتهای مربوطه به نحو احسن برآید. اگر انتقاداتی میشود که چرا برخی از جناح مقابل آقای رئیسجمهور در دولت هستند، بدین خاطر است که شاید آنها نتوانند از عهده وظایف مربوطه بر آیند بلکه ممکن است معکوس عمل کنند. اگر نقدی میشود تلقی و تصور منتقدان این است که آنها پیشینه لازم را برای ایفای نقش خود در دولت ندارند.
در هر ۳ مرحله گذشته از سال ۹۲ تا ۹۶ که نوعی حرکت جبههای و اجتماعی در اردوگاه اصلاحطلبان شکل گرفته است، همواره این بحث مطرح بوده که باید نسبت به مرحله قبل تجدید نظر صورت گیرد، نقاط ضعف شناسایی شود و نقاط قوت نیز تقویت شود. کما اینکه پس از انتخابات مجلس دهم و خبرگان این حرکت رخ داد و بازنگریهایی اتفاق افتاد و تجدیدنظرهایی هم صورت گرفت و در نتیجه شورای جدید تشکیل شد.
اکنون نیز این مسأله مطرح است و بازنگری در شورای عالی سخن همه اصلاحطلبان است. چون این حرکت جبههای باید تعمیق یابد، سازوکارهای بهتری داشته و نقاط ضعفش برطرف شود. باید در حوزه ترکیب اعضا و حوزههای تصمیمگیری و تصمیمسازی و ارتقای سطح مدیریت شرایط بهینهای حاکم شود. در حال حاضر روی این موضوع مطالعاتی صورت گرفته و بررسیهای لازم صورت خواهد گرفت. البته کل این حرکت باید به نحوی صورت پذیرد که در آن تحزب و تشکل تقویت گردد و احزاب تقویت شوند.
گرچه احزاب اصیل و ریشهدار در مجموع از حرکت جبههای شورای عالی راضی بودند، اما این روند باید تقویت شود و سازوکار آن به گونهای باشد که موجب تقویت و تاثیر بیشتر احزاب شود. از سوی دیگر برخی چهرههای ملی که حزبی نیستند یا اگر هم حزبی هستند میزان تاثیرگذاری آنها فراتر از حزب است را نمیتوان نادیده گرفت. بدین جهت اصلاحطلبان از این چهرهها بینیاز نیستند و در این راستا یک اجماع نسبتا فراگیری بین اصلاحطلبان وجود دارد که باید همچنان از این شخصیتها استفاده شود. اما اینکه این افراد چگونه و بر چه اساسی انتخاب شوند محل بحث است و در این راستا نظرات مختلفی مطرح است، اما در لزوم حضور این افراد هیچ گونه مناقشهای وجود ندارد.
همانطور که گفته شد احزاب در شورای عالی متفاوت هستند. دستهای از آنها بسیار فعالند و احزاب ریشهدار و همهجانبهای هستند. در شورا چند حزب نقش پررنگتری داشتند، اما برخی احزاب فقط در حد اسم بودند و فعالیت چندانی در شورا نداشتند. اگر به انتقادات وارده به شورای عالی توجه کنید میتوان فهمید افرادی این نقدها را به سمت شورا روانه میکنند که کمترین نقش را در شورای عالی ایفا میکردند، در حالی که احزاب بزرگ و ریشهای ما از شورای عالی انتقاد نکردند و از حرکت جبههای و جمعی اصلاحطلبان دفاع کردند و حتی به خاطر پیشبرد بهتر اهداف ملی و عمومی از منافع خود عبور کردند.
شاید بیشترین انتقادات به لیستی بود که توسط شورای عالی برای شورای شهر بسته شده بود، اما عمدتا ریشه چنین چیزی که ما جای افراد توانمند و بسیار موثر را در این لیست خالی دیدیم به ماهیت حرکت جبههای بازمیگردد. اینکه احزاب و شخصیتهای ملی گرد یکدیگر جمع شوند و هرکدام هم صاحب یک رای باشند طبیعی است. البته این کار با وجود تمام محاسنی که در بردارد که حرکتی واحد و مبتنی بر خرد جمعی است و صدای واحدی از جبهه اصلاحات به گوش میرسد، مضراتی نیز دارد.
از این رو چون باید نظر همه تامین شود و این مهم بر مبنای رایگیری رخ میدهد و افراد با خواستههای مختلف حضور دارند، در این صورت طبیعی است که جای بسیاری از افراد ارزشمند نیز خالی میماند. البته در مجموع لیست شورای عالی برای شورای شهر لیستی بود که ضمن خالی بودن جای افراد ارزشمند ترکیب معقول و مناسبی نیز داشت. چند کاری که این شورا بعد از روی کار آمدن داشتند مثل تعیین شهردار و اجماعی که داشتند و فرهیختگی و عقلانیتی که از خود نشان دادند، نشان میدهد که لیست شورای عالی قابل قبول بوده و تا این لحظه توانسته به اعتماد مردم پاسخ دهد. البته هر حرکت جبههای مشکلاتی نیز دارد که در کنار محاسنش باید به آنها توجه شود.
معتقدم مقداری زود است که بخواهیم به قضاوت عملکرد آقای نجفی بپردازیم. گرچه طبیعی است زمانی که شخصیتی مثل آقای نجفی به شهرداری میرسد با توجه به شرایط جامعه و توقعاتی که از او وجود دارد و وعدههایی که خود داده، در انتصابات به گونهای عمل کند که نشان دهد مطالبات مردم برای شهرداری اهمیت دارد نه اینکه به دلایل مختلف مجبور شود افرادی را سر کار بگذارد که از شعارهای داده شده، فاصله دارند.
من فکر میکنم آقای نجفی درصدد خواهد بود تا با توجه به آنچه اعلام شده در استفاده از ظرفیت زنها و مدیریت آنها و بهخصوص استفاده از نیروهای شفاف و پاکدست و با پیشینه کاملا روشن به وعدههای خود عمل کند. بدین جهت میتوانیم این مقدار از عملکرد آقای نجفی را به این حساب بگذاریم که آقای نجفی میخواسته زود تصمیمگیری کند و از افرد شناخته شده و مطمئنتر استفاده کند تا کارها روی زمین نماند. باید امیدوار باشیم هر چه زودتر آنچه از آقای نجفی انتظار میرود در انتصاباتش محقق شود.
شورای پنجم از زمانی که انتخاب شدند و هنوز رسمیت نداشتند به این موضوع رسیده بودند که نوعی نابسامانی در مناسبات میان شورا و شهرداری و درون شورا بهوجود آمده که بخشی از این مشکلات شکل گرفته در سالهای گذشته به این عدم شفافیت و نابسامانی باز میگردد و در برخی از تفویض اختیارات نقش شورا کمرنگترشده است. شورا باید به عنوان وظیفهای مهم در مناسبات خود با شهردار بازنگری کند، البته باید این کار پخته و عاقلانه باشد که شاهد حرکت واکنشی و احساسسی نباشیم.
ارسال نظر