دیدار سرپایی دکتر ظریف و عادل الجبیر در حاشیه اجلاس وزیران خارجی کشورهای اسلامی، فارغ از حواشی تشریفاتی آن، رویدادی است که باید آن را به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد.
جاوید قرباناوغلی در شرق نوشت: دیدار سرپایی دکتر ظریف و عادل الجبیر در حاشیه اجلاس وزیران خارجی کشورهای اسلامی، فارغ از حواشی تشریفاتی آن، رویدادی است که باید آن را به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد.
تحول دیگر علاوه بر این رویداد، در روزهای اخیر حضور معاون وزیر حج پادشاهی سعودی در فرودگاه جده و استقبال از اولین گروه حجاج ایرانی است که پس از غیبت سال قبل، با ابتکار مثبت مسئولان کشور و پس از مذاکره فشرده مقامات ایران و عربستان، عازم بیتاللهالحرام شدند.
تردیدی نیست که این تحول پس از آن ايجاد شد که دستاندرکاران سازمان حج و زیارت و وزارت خارجه کشورمان از امنیت و رعایت شئونات حجاج ایرانی در خلال مذاکرات با مقامات مسئول سعودی به اطمینانهای لازم دست یافتهاند. تنش در روابط دو کشور همسایه و تأثیرگذار جهان اسلام به نفع هیچیک از این دو کشور و همچنین منطقه نیست و از این منظر از هر تحولی در راستای کاهش تشنج و حل معضلات انباشته تهران و ریاض باید استقبال کرد.
درهمینراستا دیدار کوتاه و سرپایی وزیران خارجه دو کشور آغازی میمون پس از چند سال پرتشنج در روابط دو کشور محسوب میشود. ایران و عربستان در ٣٨ سال گذشته دوران پرفرازونشیبی را پشتسر گذاشتهاند. از یاد نبردهایم که در دوران هشتساله جنگ تحمیلی، ریاض در کنار صدام قرار داشت و از اهدای هیچ کمکی به رژیم بعث فروگذار نکرد.
رویکرد منطقی و مبتنی بر عقلانیت مرحوم هاشمیرفسنجانی در اجلاس سران كشورهاي اسلامی در سنگال و متعاقب آن در پاکستان، صفحه جدیدی را در افق روابط دو کشور گشود. هاشمی با نگاه تیزبین سیاسی خود بهخوبی این نکته را درک کرده بود که با وجود سیاستهای حکام سعودی در خلال جنگ تحمیلی، ضروری است این صفحه از تاریخ دو کشور ورق بخورد و فاز و فضای جدیدی ايجاد شود.
سیدمحمد خاتمی راهی را که هاشمی آغاز کرده بود با گامی استوار پی گرفت و روابط تهران و ریاض را به اوج رساند. امضای موافقتنامه امنیتی بین دو کشور، بالاترین حد اطمینان در روابط دو کشور، حاصل تلاشهای مجدانه دولت اصلاحات بود. سوگمندانه این روند با رویکارآمدن دولت نهم و دامنزدن به رویکرد ماجراجویانه در عرصه مناسبات خارجی کشور متوقف شد.
شعارهای بیمحتوا و بلکه تحریککننده رئیس دولت نهم آنچنان فضای روابط تهران و ریاض را ملتهب کرده بود که منجر به ابتکار رهبری در اعزام دکتر ولایتی براي اطمینان در عدم تغییر رویکرد ایران به عربستان شد. تحولات جهان عرب موسوم به بهار عربی و سرنگونی رژیمهای همپیمان عربستان (تونس و مصر) نقطه آغاز واگرایی تهران و ریاض و بهویژه تسری این روند به بحرین و سوریه، دامنه اختلافات دو کشور را افزایش داد. بحران یمن نقطه اوج اختلافات تهران و ریاض بود.
ورود قدرتمندانه ایران به مذاکرات هستهای و تغییر رویکردهای ایران در این بحران پس از رویکارآمدن روحانی که منجر به شکستن اجماع جهانی علیه کشورمان، خروج از انزوا و پيروزي عزتمندانه ایران در پایاندادن به تحریمهای فلجکننده شد و ناکامی عربستان در منطقهای که به طور سنتی عرصه رقابت تهران و ریاض است، عربستان را به رویکردی ناصواب در مقابل همسایه شمالی خود که در سایه مذاکرات هستهای و توافق برجام به عرصه جهانی بازگشت و حضور قدرتمندانه خود را در منطقه تثبیت کرد، سوق داد.
این رویکرد با فوت ملکعبدالله و رویکارآمدن سلمان و فرزند جوانش محمد که گفته میشود عنصر اصلی ورود عربستان به باتلاق یمن است، شدت گرفت و در ماجرای شیخنمر و اشغال کنسولگری عربستان در مشهد و آتشزدن سفارت این کشور در تهران به اوج خود رسید و قطع روابط دیپلماتیک دو کشور را در پی داشت.
اینک پس از این فرازونشیبهایی که بهطور کاملا اجمالی بدان اشاره شد، وزیران خارجه دو کشور در اقدامی کاملا مغایر با روند چند سال اخیر، در حاشیه اجلاس اسلامبول با یکدیگر دیدار و بنا بر برخی اقوال، مصافحه کردهاند. همچنان که گفته شد، فارغ از اینکه ابتکار این اقدام با کدام طرف بوده، باید به این نکته اذعان کرد که چنین اتفاقاتی را در عرصه دیپلماسی نمیتوان رویدادی «تصادفی» نامید.
از یاد نبردهایم که بیل کلینتون در جریان سفر سیدمحمد خاتمی به نیویورک تلاش کرد با رئیسجمهور ایران گفتوگویی در حد «خوشوبش» داشته باشد که به دلایلی که ذکر آن از حوصله این مقال خارج است، امکانپذیر نشد تا اینکه این تابو در سفر روحانی با ابتکار باراک اوباما در گفتوگوی تلفنی روحانی و اوباما شکسته شد.
بدون ورود به گمانهزنیهای پشتپرده که حداقل نگارنده این سطور از آن بیاطلاع است، تمایلی نیرومند در ایران و عربستان برای عبور از این مرحله و واردشدن به فضایی جدید بین دو کشور در حال شکلگیری است. تهران و ریاض بهنیکی میدانند استمرار روند گذشته به نفع هیچیک از دو کشور نیست.
عربستان تلاش میکند بهطور آبرومندانهای از باتلاق یمن خارج شود و میداند تهران میتواند نقش مؤثری در حل این بحران داشته باشد. ایران نیز پس از کسب موفقیتهای سیاسی در عراق، لبنان و اینک در سوریه باید در فکر تبدیل این موفقیتهای نظامی به دستاوردهای پایدار سیاسی و اقتدار منطقهای باشد.
بارها و از خلال مطالب متعدد در جراید بر این نکته تأکید کردهام که ایران نیازمند کلیدزدن برجام منطقهای است و در همین راستا یمن نقطه آغاز و کلیدی حلوفصل بحران روابط ایران و عربستان در قالب منطق «برد - برد» است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
سود کلید زدن برجام منطقه ای خیلی بیشتر از برجام امریکایی و اروپایی است.چون امریکا با تخطی از برجام قصد یکی کردن اسراییل و عربستان و حمله به ایران و از بین بردن انرا دارد،که با این کار تمام نقشه های امریکا بر باد خواهد رفت و ان خوابی که امریکایی ها از جمله مجلس،کنکره،سنای ان از ایران دیده بودند بر باد خواهد رفت.از طرفی به نفع عربستان هم هست ،چون فرصاً امریکاییان اگر به هدف خود نیز اگر برسند این اختلاف و عقده بین عربستان و ایران سالهای سال برقرار خواهد ماند و روزی ایران بعد از برکناری ترامپ عریستان را اشغال خواهد کرد.
نظر کاربران
سود کلید زدن برجام منطقه ای خیلی بیشتر از برجام امریکایی و اروپایی است.چون امریکا با تخطی از برجام قصد یکی کردن اسراییل و عربستان و حمله به ایران و از بین بردن انرا دارد،که با این کار تمام نقشه های امریکا بر باد خواهد رفت و ان خوابی که امریکایی ها از جمله مجلس،کنکره،سنای ان از ایران دیده بودند بر باد خواهد رفت.از طرفی به نفع عربستان هم هست ،چون فرصاً امریکاییان اگر به هدف خود نیز اگر برسند این اختلاف و عقده بین عربستان و ایران سالهای سال برقرار خواهد ماند و روزی ایران بعد از برکناری ترامپ عریستان را اشغال خواهد کرد.