هشدار درباره گم شدن هنر «زری بافی»
گروه هنر انجمن اندیشه و قلم، نخستین نشست از سلسله نشستهای «هنرهای بومی ایران» را به بررسی هنر زریبافی اختصاص داد.
به نقل از روابط عمومی این انجمن، در نشست یادشده که با حضور علاقه مندان در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برگزار شد، کورش غربی - طراح مد و لباس و نخستین طراح لباس زربفت بعد از انقلاب - و علی نعیمایی و دهقان، هنرمندان و اساتید هنر زریبافی، به بررسی ابعاد مختلف این هنر در ایران در یکی از حساسترین و پرمخاطرهترین دوران آن که به سمت نابودی میرود، پرداختند. همچنین در این نشست مستند «برادر سیم، خواهر زر» به اکران خصوصی گذاشته شد و علی مقامی و محمدرضا عابدی شاهرودی، کارگردان و نویسنده این اثر، درباره این مستند و هنر زریبافی سخن گفتند.
این جلسه با حضور اساتید زریبافی و ترمه، مسئولان و متخصصان بخشهای کارشناسی میراث فرهنگی و جمعی دوستداران فرهنگ و هنر در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برگزار شد و بعد از صحبت مقدماتی احمدرضا توجهی، کارشناس و مجری برنامه، علی حاجی شیزری، مدیرکل توسعه و ترویج صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، با اشاره به نمایشگاه برگزارشده، گفت: این کار بعد از انقلاب اسلامی نخستین رویداد ما بهصورت رسمی در حوزه زریبافی بوده است که با استقبال مخاطبان در دوره نمایشگاهیاش نیز مواجه بود.
کورش غربی - طراح - نیز با اشاره به هنر زریبافی، به این موضوع پرداخت که ارزش این نوع پارچه فقط برای نخ طلای آن نیست، ارزش این پارچه برای زحمت و هنری است که پشت این کار هست.
او در پاسخ به این پرسش که چه چیزی باعث شد به کمک هنر زریبافی این طراحی را داشته باشد، گفت: من خارج از ایران بودم که استاد نعیمایی تماس گرفت و برای من پارچه زربفت را توضیح داد و گفت که با هم همکاری داشته باشیم. من هم به ایران آمدم و با استاد نعیمایی و استاد دهقان جلسهای داشتیم و کاملا درباره زریبافی برای من توضیح دادند و من هم توانستم کمکی را در این راستا انجام دهم.
«غربی» در پاسخ به این پرسش که چقدر این هنر، بخصوص زمانی که طراحی مناسبی برایش کار میشود، مورد استقبال مردم ایران و دنیا قرار میگیرد، اظهار کرد: من با قاطعیت میتوانم بگویم که هر چیزی که اصالت داشته باشد و اصیل باشد، همیشه و هر جا که باشد و دیده شود، خودش را نشان میدهد و میتواند استقبال مردم را درپی داشته باشد.
او در پاسخ به این پرسش که چه کسانی در ایران از این نوع لباس استفاده میکردند؟ گفت: تا آنجا که من میدانم این یک لباس سلطنتی بوده است و پادشاهها و افراد خاص از آن استفاده میکردند. امروز هم بنا به شرایط، کاربرد خودش را از دست داده است.
وی بیان کرد: لباس زریبافی یک پارچه خیلی با ارزش است و همه کارهای آن با دست انجام میشود. طراحیای که صورت میگیرد باید در شأن این پارچه باشد. بعد از طراحی نیز همه کارهای آن از جمله دوخت، با دست انجام میشود و از چرخ استفاده نمیکنند. دلیل آن این است که ارزش کار را بیشتر کند و بیشتر نشان دهد.
او در پاسخ به این پرسش کارشناس که هنرهایی مثل ترمه و زریبافی که امروز از جنبه کاربردی خود دور شدهاند، چقدر باید تلاش شود که جایگاه اصلیشان را بین مردم پیدا کنند، گفت: مهمترین کاری که باید انجام داد، تبلیغات است. تبلیغات بیشتر در کنار همکاریهای جامع و پشتکار میتواند نجاتدهنده این هنر و شناخت بیشتر آن در جامعه شود.
وی همچنین ادامه داد: لباس زربافت یک لباس روزمره نیست و نباید توقع داشت مردم عادی و در شرایط عادی آن را به تن داشته باشند. این لباس برای خودش مقام و ارزش مشخصی دارد و در عصر امروز، نهایت میتوان گفت این لباسها برای مراسم خوب هستند.
کورش غربی سپس به درخواست کارشناس برنامه درباره سه لباسی که بهعنوان نمونه در نشست نمایش داده شده بود، توضیح داد.
سپس علی نعیمایی - هنرمند زریبافی - با اشاره به مستند «برادر سیم، خواهر زر» درباره هنر زریبافی و تجاریسازی آن گفت: در تاریخ کاربرد پارچههای زربفت و بهطور کاملتر، پارچه های فاخر، متوجه میشویم که یک لایه خاصی از مردم میتوانند از این پارچه ها استفاده کنند، اینکه حالا بخواهیم این هنر وارد عرصه عمومی شود، این اتفاق نمیافتد و نمیشود این نگاه را به آن داشت.
وی ادامه داد: باید در لایه خود هنر زریبافی به آن نگاه کرد و در همان نگاه، این هنر چیزی نزدیک به ۴۰ سال است که حذف شده، این پارچه جزیی از تاریخ ما است و نمیتوان آن را ندیده گرفت. باید به این نتیجه رسید که رواج این پارچه به اقتصاد این کشور کمک خواهد کرد. امروز در تمام دنیا در برندهای مختلف و مشهور، همیشه چند کار هست که بهصورت دستی انجام میشود و آن برندها نیز روی این لباسها مانور بسیار زیادی میدهند.
او اظهار کرد: کار ما و تیمهایمان در تهران، کاشان و اصفهان در ذهن داریم، این است که باز هم زریبافی شامل لایه بیشتری از مردم شود، یعنی لباسی را طراحی نکنیم که ۳۰۰ میلیون تومان قیمتش باشد و فقط چند نفر بتوانند آن را تهیه کنند، بیاییم لباس را با قیمت کمتری تولید کنیم که مردم بیشتری بتوانند آن را تهیه کنند و بخرند.
نعیمایی همچنین بیان کرد: مشکل ما فعلا در خرید مردم نیست، مشکل اصلی ما عدم شناخت مردم در حوزه زریبافی است، این هنر خیلی گم شده است. از بیش از دوهزار سال پیش تا ۱۰۰ سال پیش، این هنر مثل ادبیات ما، مثل نقاشی، مثل خوشنویسی ما یک وجه مهم و یکی از ارکان هنر این کشور بود و از پارامترهای مهم تمدن است. از ۱۰۰ سال پیش تا امروز، آنقدر گم شده است که خود ما هم آن را نمیشناسیم.
دهقان - هنرمند زریبافی - نیز ضمن تایید مشکل شناخت نداشتن جامعه، اظهار کرد: در جامعه ما، شناخت چندانی درباره هنرهای دستی و زریبافی وجود ندارد و ما آمدیم کاری کردیم که این اتفاق بیفتد و مردم بیشتر آشنا شوند. ما متاسفانه بازار نداریم و باید در این حوزه، بازارسازی کنیم. رویکردی که امروز پیش گرفتیم، این است که بتوانیم هنرجویانی را آموزش دهیم و کسانی را که درگیر این هنر هستند، بیشتر کنیم و طبیعتا افراد بیشتری با این هنر آشنا میشوند و به طبع وقتی این آشنایی بیشتر شود، بازار هم ایجاد میشود و ما بحث بیشتری روی ساخت بازار داریم.
نعیمایی درباره پرسشی درباره ثبت ملی و جهانی این هنر، بیان کرد: این هنر با پروندهای که آقای دهقان و دیگران زحمتش را کشیدند، در سال ۸۸-۸۹ ثبت ملی شده است و در یونسکو متاسفانه دفاع مناسبی از این کار نشد و در آنجا یک تیم برای ثبت دو رشته مخملبافی و زریبافی رفته بودند و چون یک تیم برای ثبت دو موضوع رفته بود، متاسفانه وقت را به هیچکدام ندانند و این فرصت از دست رفت.
همچنین دهقان درباره این موضوع گفت: افرادی که به آنجا رفتند، شناخت خوبی از منسوجات و در کل، نساجی نداشتند و ایرادی که نماینده یونسکو گرفت، این بود که اگر این دو رشته یعنی مخملبافی و زریبافی جدا از هم هستند، چرا متولیان و دستاندرکارانشان یک گروه هستند و نماینده ما نتوانسته بود، جواب بدهد. در حالی که این امر طبیعی است. برای مثال اگر کسی رانندگی بلد است، هم میتواند وانت را براند و هم سواری! بهخاطر پاسخ ندادن به این سوال، متاسفانه این پرونده را برگرداندند، البته این پرونده رد نشده و برای اصلاح برگردانده شده است.
وی افزود: در قانون جدید بیان شده است که سالی یک پرونده باید برای ارائه وارد شود که متاسفانه در بخش صنایع دستی فعلا پروندهای ورود نکرده است.
این برنامه با پرسش و پاسخ بین حاضران ادامه یافت. سپس فکوری بهعنوان موزهدار پیشنهاد کرد که این هنر به موزهها وارد شود و کاربردی کردن زریبافی را از این جنبه مورد بررسی قرار داد. در ادامه نیز از عوامل نمایشگاه «دیدار نقش مینا و زر» و هنرمندان این مجموعه تقدیر شد.
برنامه بعدی، نمایش مستند «برادر سیم، خواهر زر» بود که محمدرضا عابدی شاهرودی - نویسنده و فیلمنامه نویس این مستند - در پاسخ به اینکه چه چیزی باعث شد او به سمت نوشتن این کار برود و وارد کردن این هنر به حیطه مستندسازی چقدر اهمیت دارد، گفت: مهمترین مسئله که در تمدن و فرهنگ وجود دارد و در مستند هم سعی داشتم که به آن اشاره کنم، حفظ خط هویت زبانی است، چراکه زبان نهتنها مقدم بر انسان و تفکر است، بلکه مقدم بر مکان است. در این هنر، در ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اخیر، مسئله خط زبانی قطع شده و ارتباط زبانی از بین رفته، یعنی اسطورهها و افسانهها از بین رفته است، رنگ از بین رفته، طرح از بین رفته، خود زبان از بین رفته است. به این معنا که ارتباط خطی زبانیاش از بین رفته است و برای همین است که کسی دیگر با این نوع جهان زبانی ارتباطی برقرار نمیکند.
او همچنین اظهار کرد: بحث ما فقط یک نخ نیست! وقتی یک نخ نمیخواهد که دیگر یک نخ باشد، این نخ حافظه تاریخی است، حافظه زبانی و حافظه تمدنی است. بدون این نخ نه تمدن بهوجود میآید، نه تاریخ بهوجود میآید و نه هویت. این مستند نیز یک گام کوچک است که کنار گامهای دیگر باید قرار گیرد، برای آنکه این یادآوری مجدد اتفاق بیفتد.
علی مقامی هم در پاسخ به این پرسش که هنر زریبافی را از لحاظ اقتصاد هنری در چه چیزی میبیند و اینکه چه چیزی او را علاقهمند به ساخت مستند درباره این موضوع کرد؟ گفت: آشنایی من با زریبافی از سال ۱۳۸۱ بود که داخل سازمان میراث فرهنگی کاشان شروع کردم و مدت دو سال در مرکز هنرهای سنتی کاشان بودم. در آنجا از ما درخواستهایی بود که برای ارائه راحتتر این هنر بیاییم و این را بهصورت کاربردیتری، یعنی به صورت مستند ارائه کنیم. از آن موقع ایده آن شکل گرفت و دو سال قبل طرحی داده شد و بهصورت اجرایی درآمد.
او همچنین به پرسش مجری برنامه درباره اینکه برای ساخت این مستند، او باید این هنر را در سه شهر تهران، کاشان و اصفهان دنبال میکرد، توجه به هنرهای سنتی ایرانی را در مردم این سه شهر چگونه ارزیابی میکند؟ گفت: با ۹۰ تا ۹۵ درصد مردمی که صحبت کردم، حتی مردم کاشان، درباره این هنر خیلی کم اطلاع داشتند.
ارسال نظر