مبلغ در گفت و گو با اعتماد گفت: مردم در اوج فشارها، وعده و وعيدها و شعارهاي رقيب كه سعي ميكرد نظرشان را به سوي خود جلب كند، توانستند خيلي منطقي، عاقلانه و با آرامش حرف و خواسته خود را از طريق صندوقهاي راي به كرسي بنشانند.
گفت و گوی مرتضی مبلغ با روزنامه اعتماد: نتيجــه انتخــابات ريــاستجمهـــوري سومين گام و سومين موفقيت جريان اصلاحات بود. اين جريان سياسي كه در دهه گذشته هر چه بيشتر از قدرت كنار گذاشته ميشد، حالا با اتخاذ راهبردهايي به عرصه بازگشته و در مجلس شوراي اسلامي، قوه مجريه و شوراهاي اسلامي شهر و روستا به اجراي سياستهاي خود ميپردازد. اين جريان سياسي در انتخابات پيشين توانست مردم را متقاعد كند كه با راي بالا يك بار ديگر حسن روحاني را در قوه مجريه روي كار بياورند.
اگر چه اين امر پايان كار نيست. حالا مسووليت ويژهاي براي اين جريان سياسي با قرار گرفتن در بخشهاي مختلف قدرت تعريف شده و اگر اين جريان نتواند در سالهاي آتي پاسخگوي شعارها و وعدههايش به ملت باشد و در انجام وظيفه كاستي كند، آسيبي جدي به اعتماد مردم خواهد زد. همين است كه مرتضي مبلغ، فعال سياسي اصلاحطلب تاكيد جدي بر كابينه دولت دوم روحاني دارد. او بيان ميكند كه كابينه دوم بايد كابينهاي كارآمد و شجاع باشد تا بتواند وعدههاي رييسجمهور را به تحقق برساند.
پيام سياسي راي ٢٤ ميليوني مردم به روحاني چيست؟
انتخابات ٢٩ ارديبهشت ٩٦ به خصوص با توجه به اينكه يك حضور حماسي و با شكوه مردم را به نمايش گذاشت، حامل پيامهاي مهمي است. اين انتخابات هم در مورد ميزان مشاركت مردم در انتخابات و هم در راي به آقاي روحاني كم نظير بود و درسها و پيامهاي مختلفي را به همراه خود داشت. نتيجه انتخابات به نحو بارزي نشان داد كه سطح بلوغ، هوشمندي و شايستگي مردم در مواجهه با مسائل سياسي جامعه بسيار بالا است.
مردم در اوج فشارها، وعده و وعيدها و شعارهاي رقيب كه سعي ميكرد نظرشان را به سوي خود جلب كند، توانستند خيلي منطقي، عاقلانه و با آرامش حرف و خواسته خود را از طريق صندوقهاي راي به كرسي بنشانند. اين امر بسيار مهم بود. ديگر پيام اين بود كه مردم نشان دادند كه ديگر تحت تاثير شعارهاي بياساس، بيمبنا و غيرواقعي قرار نميگيرند. ملت ديگر به پوپوليسم تن نميدهند.
مردم يك بار تحت تاثير اين شعارها قرار گرفتهاند و فهميدهاند كه چه آسيبهاي فراواني به آنها وارد ميكند. لذا ديگر اين روشها را انتخاب نميكنند. مردم هوشيار شدهاند. در كشوري مثل امريكا كه خود را مهد دموكراسي ميداند، در سال گذشته اسير پوپوليسم شد و نهايتا فردي همچون ترامپ بر سرنوشت مردم حاكم شد. مردم ايران نشان دادهاند كه به سطح بالاي فرهيختگي و بلوغ رسيدهاند كه سعي ميكنند راه خود را از طريق عقلانيت و اميد ادامه دهند.
به نظر شما چرا چنين مشاركتي را در اين انتخابات شاهد بوديم و آراي بالاي روحاني در انتخابات ريشه گرفته از چه تحولي در جامعه بود؟
مردم در اين انتخابات با وجود اينكه يك گروه به طور سيستماتيك در تخريب دستاوردهاي دولت فعاليت ميكرد و بهشدت با انواع و اقسام روشهاي رسانهاي به دنبال اين بود كه دولت را ناكارآمد و ناتوان نشان دهد. آنها تلاش ميكردند تا اين تصور را در افكار عمومي به وجود آورند كه دولت دستاوردي نداشته است و نتوانسته به وعدههاي خود عمل كند. اين گروه مشكلات موجود را بهشدت بزرگنمايي ميكرد بدون اينكه در ازاي آن بگويد كه چه روش و برنامهاي براي حل مشكلات كشور دارد. در كوران چنين حركتهايي به نكتهاي مهم پي بردند. مردم فهميدند كه جريانهايي كه با آقاي روحاني رقابت ميكنند، سياستها و رويكردها و گفتارهايشان بازتوليد همان كارهايي است كه آسيبهاي فراواني در دولت پيشين به كشور زد. آنها احساس خطر كردند كه اگر بخواهد اين جريان بازتوليد شود، معلوم نيست كه كشور چه آسيبهايي خواهد ديد و آيا اصلا امكان جبران آن وجود دارد.
همين امر باعث شد كه مردم به خودشان بيايند و در صحنه حضور پيدا كنند كه مبادا اين اتفاق تكرار شود. متقابلا اتفاق مهم ديگري كه افتاد و حاكي از عقلانيت مردم و دور از احساسات هيجاني بود اين بود كه مردم احساس كردند همين دولتي كه انتخاب كردهاند و ٤ سال را پشت سر گذاشته با وجود همه تخريبهايي كه عليهاش انجام شده و سياهنماييهايي كه شده و با وجود همه كاستيهايي كه دارد هيچ بديل ديگري در اين شرايط براي ادامه راهي كه مردم برگزيدهاند، ندارد.
لذا فهميدند كه دولت در طول اين چهار سال كارهاي بزرگي كرده است و در عين حال كارهاي بزرگ ديگر هم روي زمين مانده است. همين دولت است كه ميتواند با بهبود و ارتقاي خود و در ادامه راهكارهاي زمين مانده را در دوره بعد انجام دهد. مردم همه كاستيها را تحمل كردند و فهميدند كه اين كاستيها ربطي به دولت ندارد بلكه بازمانده مشكلات خسارت باري است كه دولت توانسته بخشي از آن را حل كند. بخش ديگر را هم در آينده حل ميكند.
اصلاحطلبان و حاميان دولت چه مسووليت ويژهاي براي اعتماد ٢٤ ميليوني مردم بايد براي دولت دوازدهم و خودشان در نظر بگيرند؟به نظر شما مهمترين خواسته مردم از رييسجمهور بعدي خود چيست؟
مردم با اعتماد تمام پشت دولت آمدند و با اين حماسه حضور خود يك پشتوانه توام با اقتدار گسترده براي آقاي روحاني فراهم كردند. مردم از اين لحاظ سنگ تمام گذاشتند ولي پيامشان اين بود كه آقاي روحاني در دولت آينده بايد با پشتوانه اين حضور و با اقتدار حاصل از حضور مردم بايد بتواند بيش از گذشته و با اقتدار و توانمندي بيشتر در راهحل مشكلات گام بردارد؛ به تعهدات خود عمل كند و مطالبات به حق مردم را پاسخ دهد. اينجا ديگر جاي هيچگونه مماشات و غفلت نيست.
در اين راه به نظر ميرسد كه مهمترين كاري كه آقاي روحاني بايد در نخستين فرصت انجام دهد اين است كه يك كابينه توانمند، كارآمد و شجاع را تشكيل دهد. آقاي روحاني هر كاري بخواهد در پاسخ به مطالبات مردم و ايفاي تعهدات خود انجام دهد، صرفا با مديران توانا و شجاع ممكن خواهد بود. اين امر بسيار مهم است. دولت در دوره اول به دلايل عديده كه مهمترينش مواجهه با مجلسي ناهمسو و مخالف بود، نتوانست كابينهاي كه در شأن روحاني است را تشكيل دهد.
در برخي موارد نقصانهايي وجود داشت و به همين دليل هم در برخي حوزهها به خصوص در عرصه سياست داخلي و مسائل مربوط به حقوق شهروندي و جامعه رسانهاي قصورات و غفلتهايي شد. اينبار بايد جبران شود تا دولت بتواند كار خود را انجام دهد.
اشتباهات استراتژيك اصولگرايان در اين انتخابات را چه ميدانيد؟ شكستهاي پيدرپي اين جريان سياسي چه دلايل و ريشههايي دارد؟
اين انتخابات براي اصولگرايان نيز به عنوان نقطه عطف خواهد بود. درست است كه در اين رقابت با وجود همه تلاشهايشان موفق نشدند اما بعد از اين به دلايل مختلف اصولگرايان سعي ميكنند بازسازي اساسي و نگاه جدي به اردوگاه خود داشته باشند. امروز براي آنها فرصتي پيش آمده كه چنين كاري را انجام دهند. اصولگرايان با راهبرد تخريب و سياهنمايي وارد شدند و راهبردي برنامهاي و جدي نداشتند. حرفهايي برخلاف اخلاق مطرح ميكردند كه با ادعاي آنها مبني بر ارزش مداري مطابقت نداشت. چيزهايي كه در رقابت انتخاباتي اتفاق افتاد نقيض اين ادعاي آنها بود. حرفهايي كه عليه سند ٢٠٣٠ يونسكو زده شد و تحريف شده به هيچوجه در شأن جريان راست نبود و بدنه اجتماعي آنها را متزلزل ميكرد. نتيجه اين انتخابات شرايطي را فراهم كرد كه تجديد نظري در كار خود كنند.
اصولگرايان براي اينكه به استحكام پايگاه و جايگاه خود بپردازند و منظر مثبت و سازندهاي در رفتارها، رويكردها و گفتمانهاي خود به وجود آورند نسبت به دو چيز بايد اقدام كنند. يكي اينكه جريان سياسي اصولگرا بايد خود را از رانتهاي گسترده قدرت سياسي كه همواره از آن برخوردار بودند، جدا كنند. به همين دليل هم هست كه اصولگرايان اتكاي به نفس خود را از دست دادهاند. آنها همواره مصرفكننده فكري بودهاند به جاي اينكه توليدكننده باشند. در حالي كه يك جريان سياسي بايد گفتمان فكري خود را طي زمان و با توجه به مقتضيات توليد كند. دوم اينكه اصولگرايان بايد فاصلهاي جدي بين خودشان و تندروهاي اين جريان ايجاد كنند.
چون بزرگترين آسيب رفتارهاي تندروها علاوه بر كشور به جريان اصولگرايي ميرسد. فرصت خوبي است كه خود را از اين جريان جدا كنند. همچنين اصولگرايان بايد بتوانند خود را با تحولات اجتماعي و سياسي جامعه كه لايههاي زيرين جامعه آن را پديد آورده، تطبيق دهند و رفتارها و گفتارهاي خود را با روشهاي علمي و كارشناسي روز آمد كنند تا بتوانند به صورت يك جناح قدرتمند و پايگاه مردمي در رقابتها حاضرشوند. اميد است بتوانيم هر چه بيشتر سامان سياسي كشور را تامين كنيم و رقابت سياسي سازنده بين دو جناح را در آيندهاي نزديك شاهد باشيم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
زنده باد دکتر احمدی نژاد دوستان بدون هیچ تعصب و گوش دادن به تهمتها در مورد دکتر بییاید عاقلانه به شخصیت دکتر فکر کنید همینطور رو هوا حرفها را نگیرید با دلیل قبول کنید تنها کسی چشم داشتی به قدرت و ثروت مردم نداشت دکتر بود پس دلیلی برای دروغ و بیعدالتی نداشت
نظر کاربران
جدي ميگم چقدر آبكي شديم نگو كه آبديده شديم
زنده باد اصلاحات
زنده باد دکتر احمدی نژاد دوستان بدون هیچ تعصب و گوش دادن به تهمتها در مورد دکتر بییاید عاقلانه به شخصیت دکتر فکر کنید همینطور رو هوا حرفها را نگیرید با دلیل قبول کنید تنها کسی چشم داشتی به قدرت و ثروت مردم نداشت دکتر بود پس دلیلی برای دروغ و بیعدالتی نداشت