«پچپچههای پشت خط نبرد» دوباره روی صحنه می رود
محمدرضا ستاری از اجرای دوباره نمایش «پچپچههای پشت خط نبرد» خبر داد و گفت: وقتی اسم دفاع مقدس در نمایشی میآید از بس نسل ما از این گفتهها خسته شده؛ آن را نگاه کند و این خسته شدنها ناشی از دروغ گفتنهاست.
محمدرضا ستاری (کارگردان) در گفتگو با ما از اجرای دوباره نمایش «پچپچههای پشت خط نبرد» براساس متنی از علیرضا نادری خبر داد و گفت: رامین پرچمی و توماج دانشبهزادی بازیگران این اجرای جدید هستند که از خرداد اجرای آن آغاز میشود.
او با بیان اینکه اجرای «پچپچههای پشت خط نبرد» را بعد از یک سال با عوامل و گروه جدید شروع کرده است، گفت: از دغدغه کار کردن درباره موضوع دفاع مقدس خیلی صحبت کردهام؛ از اینکه دوست داشتم یک کار دفاع مقدسی اجرا ببرم. نمایشی که بتواند خیلی از واقعیتهای افراد و خانوادههای درگیر جنگ را و واقعیتهایی که دیده بودند را نشان دهد و فکر میکنم «پچپچههای پشت خط نبرد» علیرضا نادری یکی از بهترین متنها در این زمینه است که واقعیتهای جنگ رانوشته است.
ستاری شیوه نوشتن علیرضا نادری را براساس واقعیت دانست و گفت: احساس کردم بعد از اجرایی که سال گذشته از این متن در سالن مولوی داشتم هنوز دینی به آن دارم که باید ادا کنم. احساس کردم آن چیزهایی که باید میگفتم را به خاطر تجربه کمی که در کارگردانی داشتم نتوانستهام بگویم. احساس کردم آن تجربه کم نتوانست در اجرای خوب این متن و برای بیان دغدغه اصلیام به من کمک کند. برای همین تصمیم گرفتم متن را دوباره و البته با استفاده از بازیگران چهره و قدرتمند روی صحنه ببرم.
این کارگردان و بازیگر تئاتر ادامه داد: هدف من نشان دادن واقعیتها بود؛ نشان دادن اینکه اصلا چرا جنگ اتفاق افتاد؟ چرا ادامه پیدا کرد؟ اصلا چرا جنگ؟ و اینکه در جبهه جنگ، آیا فقط دستورحمله و جنگیدن بود؟ آیا فقط افراد میرفتند برای جنگیدن؟ این سوال برای من و مطمئنم برای نسل جوانی که وارد هنر و تئاتر و وارد واقعیتهای زندگی شده مطرح بوده است چون الان خیلی ازجوانهای ما هنوز از واقعیت خبر ندارند. دنبال کشف خودشان در دفاع از مملکت ازسوی شهدایی است که هر روز هم به آنها اضافه میشود. ما هر روز خبر رسیدن شهدایی را میشنویم که اسمی ندارند و علیرضا نادری در این متن به آنها اشاره میکند وقتی این نمایش را تقدیم میکند به افرادی که هیچ در، دیوار و کوچه و خیابانی به نامشان نیست؛ ما میخواهیم به همین هدف نویسنده برسیم.
ستاری با بیان اینکه «در واقع نمایش تقدیم به مادرانی میشود که این بچههای بینام و نشان را فرستادند دنبال جنگ، اما نه برای جنگیدن؛ بلکه برای رسیدن به صلح و آرامش» گفت: اما متاسفانه خیلیها فقط صلح و آرامش را در جنگیدن میدانستند، کما اینکه الان هم این واقعیت وجود دارد. الان هم اسم جنگ فقط برای صلح و آرامش نیست، برای کشتن و غرور و اضافه کردن به نام شهداست. نسل ما تا کی باید بنشیند و مطالبی را از دفاع مقدس بشنود که واقعا ظلم میکند به خاطرات شیرین آن افرادی که که الان حسرت آن هشت سال را میخورند و میگویند چرا؟
او خاطرنشان کرد: داستان نمایش ما داستان آتشبسی است که در سال ۶۱ از طرف عراق اعلام شد که البته ایران آن را نپذیرفت. دلایلش که سیاسی است و در حیطه کاری من نیست؛ اما آنچه در وظیفه و کار من است نمایش دادن آن واقعیتی است که بر حسب خاطرات واقعی نویسنده یعنی علیرضا نادری به جوانها و نسلهای امروز ما که دنبال واقعیتاند قرار است نشان داده شود.
کارگردان نمایش «پچپچههای پشت خط نبرد» با اشاره به اینکه «همیشه میگویند هنرمند چشم بیدار جامعه خودش است» گفت: کارگردان اثری را خلق میکند که تماشاگر را درگیر آن نمایش کند و چه خوب میشود اگر آن نمایش و متن واقعیت داشته باشد. هدف اصلی من این بود که واقعیت را به مردم نشان دهم اما متاسفانه نتوانستم از ابزارهای موجود خودم در اجرای قبلی به خوبی استفاده کنم و فضای اصلی داستانم را به تماشاگر نشان دهم. البته این به معنای شکست خوردن اجرای قبلی نیست؛ اگر واقعا در کارم شکست خورده بودم کار را دوباره اجرا نمیبردم. خودم و عوامل در اجرای قبلی موفق بودیم اما برای من کاملا راضی کننده نبود و تصمیم گرفتم آن تجربه را کامل کنم و شروع کردم به انتخاب بازیگر و میزانسنهای جدید و تحلیل و نسبتشناسی خودم با این متن و تحلیل درست واقعیتهای این متن.
ستاری ادامه داد: در یک سال متن را تجزیه تحلیل کردم و تجربه اجرای قبلی باعث شد بیشتر به سمت متن بروم و بیشتر با آن ارتباط برقرار کنم و بنابراین تصمیم به حذف اضافات و اضافه کردن میزانسها و ابزارهایی کردم که میتوانست در تکمیل هدف من کمک کند که نمونهاش استفاده از بازیگر قدرتمند بود. البته از بازیگران قبلی هم تشکر میکنم اما اضافه شدن توماج دانشبهزادی و رامین پرچمی میتوانست حال و هوای دیگری داشته باشد؛ حداقل در نوع کاراکترها تغییر ایجاد کرد. امیدوارم با این اتفاق جدید، تماشاگران درگیر متن شوند و به این متن و نمایش و صحنه فکر کنند.
او با اشاره به اینکه متن را تلفیقی از دیروز و امروز کرده و کمی از مشاهدات خود را به آن اضافه کرده است، گفت: سعی کردم برخورد بیطرفانهای نسبت به جامعه داشته و دنبال شعار دادن نباشم. میدانم گاهی جامعه علیه خودش تو را میکشاند و ناگهان رهایت میکند و میگوید حالا همراه و پشت سر من بیا. دنبال شعار دادن نبودم که بگویم حرف من این است. شاید در اجرای جدید هم اشتباهاتی داشته باشم اما سعی کردم زاویه دیدی که استفاده میکنم جوری باشد که هر نسلی آن را بپسندد. من بر متن و آن چیزی که علیرضا نادری نوشته پایبند بودم. تغییری در متن ندادم بلکه در شیوه اجرایی تغییراتی دادم. یکی از مواردی که تغییر دادم طراحی صحنه بود. بدترین طراحی صحنه را در اجرای سال قبل داشتیم. اما در شیوه جدید امیدوارم خود صحنه کمک کند که اندیشههایمان را که تلفیقی از بازیگری نویسندگی و کارگردانی است به تماشاگر نشان دهیم.
ستاری بابا بیان اینکه حتی در نور هم سعی کردیم تغییراتی دهیم که کمی حال و هوای جدیدتری بدهد، گفت: وقتی برای نمایشی اسم دفاع مقدس میآید از بس نسل ما از این گفتهها خسته شده برای دیدن چنین اثری به سالن نمیآید و این خسته شدنها ناشی از دروغ گفتنهاست. از خودم پرسیدم جهانی که نویسنده داشته به کنار، الان چه چیزی برای تماشاگر جدید دارم؟ برای همین سعی کردم خیلی چیزها را حتی در نوع لباس و پوشش کاراکترها تغییر دهم. تا پیغامی که میخواهم به گیرنده بدهم درست و صحیح باشد و تماشاگر آن را بپسندد.
ارسال نظر