از آغاز ورود عملی روسیه به منازعات سوریه، یکی از مهمترین حوزههای مورد بررسی تحلیلگران سیاسی، پیبردن به اهداف اصلی این کشور از ورود به این ماجراجویی پرمخاطره است.
شرق نوشت: از آغاز ورود عملی روسیه به منازعات سوریه، یکی از مهمترین حوزههای مورد بررسی تحلیلگران سیاسی، پیبردن به اهداف اصلی این کشور از ورود به این ماجراجویی پرمخاطره است. در ابتدا، تصور بر این بود که این کشور با استفاده از خلأ عدم حضور مؤثر آمریکا در سوریه و بالاگرفتن کار داعش، قصد دارد بهعنوان ناجي در این کشور، هم چهره بینالمللی خود را که بر اثر مناقشات اوکراین تخریب شده بود بازسازی کند و هم با حفظ حاکمیت حزب بعث در سوریه، پایبندی خود به اتحادهای بینالمللیاش را نشان دهد.
این تصور اولیه اما با حرکات پیچیده روسیه در ادامه حضورش رنگ باخت و مشخص شد که برنامه حضور این کشور بسیار حسابشدهتر و بلندمدتتر از تصورات اولیه است؛ تعامل مثبت با اسرائیل، مناقشه و حتی درگیری نظامی با ترکیه و سپس گردش حیرتآور به سمت «رجب اردوغان»، رئیسجمهوری ترکیه، و نجات او از طریق لودادن کودتا -که اردوغان را رسما به دشمن دیروزش مدیون کرده و متحد امروزش کرد- تعامل با ائتلاف بینالمللی تحت رهبری آمریکا در جنگ با گروههای معارض سوری، همکاری با ایران و حزبالله و امتناع از ورود به جنگ در مناطقی دیگر همگی از جمله این حرکات پیچیده هستند.
اما آنچه از منظر منافع ملی ایران اهمیت بیشتری نسبت به سایر جنبههای نقشآفرینی روسیه در سوریه دارد، ارتباط اهداف روسیه با اهداف ایران در حمایت از دولت سوریه و رویارویی با گروههای تروریستی است. میتوان در نگاهی کلی سه هدف اصلی ایران را بهاینترتیب برشمرد:
١- مقابله و سرکوب گروههای سلفی تکفیری و جلوگیری از قدرتگرفتن آنها در حد تصرف یک کشور
٢- حفظ حاکمیت سوریه بهعنوان متحد استراتژیک در قلب خاورمیانه و عضو محور مقاومت در همسایگی با اسرائیل
٣- حفظ تمامیت ارضی سوریه بهعنوان یکی از کشورهای دارای تنوع قومیتی و مذهبی بالای منطقه در قالب یک کشور متحد
در چارچوب رسیدن به هدف اول، همکاری روسیه با ایران گرچه با اماواگرهایی روبهرو بوده است، اما مجموعا پس از گذشت حدود یکسالونیم از همکاری بین ایران، حزبالله و روسیه با دولت و ارتش سوریه میتوان گفت قدرت گروههای سلفی تکفیری بسیار کمتر شده است و بسیاری از مناطق پراهمیت این کشور از کنترل این گروهها خارج شدهاند. در موارد دوم و سوم اما شرایط کاملا متفاوت است؛ آنچه از آخرین فعالیتهای روسیه میتوان دریافت، حرکت خلاف جهت منافع ایران و هماهنگی و همآوایی با آمریکا و اسرائیل است.
اولینبار ماه مارس سال گذشته بود که «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه، در نشستی خبری در مسکو با اشاره به ناآرامیهای سوریه گفت: «اگر طرفین پس از مذاکرات، بحث و رایزنیها درباره دولت آینده سوریه به این نتیجه برسند که این طرح فدرال برای حفظ ملتی واحد، سکولار، مستقل و مقتدر مناسب است، آنگاه چه کسی به آن اعتراض خواهد کرد؟».
همچنین، چند روز قبل از آن هم «جان کری»، وزیر خارجه سابق آمریکا، برای نخستینبار با اشاره به گزینه تقسیم سوریه گفته بود: «در صورت طولانیشدن درگیریها، متحدنگهداشتن سوریه کار دشواری خواهد بود».
گرچه به نظر میرسید این زمزمهها با پیشرفتهای میدانی ارتش سوریه و متحدان آن در میدانهای نبرد رو به خاموشی بروند؛ اما چراغ سبز روسیه و آمریکا به ترکیه برای تصرف مناطقی از سوریه، توافق آمریکا با عربستان برای ایجاد مناطق امن در این کشور و به دنبال آن ارائه پیشنویس پیشنهادی قانون اساسی روسیه برای دولت آینده دمشق در مذاکرات صلح آستانه، این واقعیت تلخ را پیش چشم عیان میکند که در توافقهای پنهان انجامشده بین روسیه و آمریکا، فرجام کار سوریه چندان موافق اهداف استراتژیک ایران نخواهد بود.
بهعنوانمثال، در ماده چهلم از پیشنویس پیشنهادی قانون اساسی روسیه برای دولت آینده سوریه که مورد اعتراض و عدم پذیرش «بشار الجعفری»، نماینده دولت سوریه در مذاکرات صلح، قرار گرفته است، ترکیب «مجلس مؤسسان»، با مشارکت «نمایندگان مناطق تشکیلدهنده کشور» آمده است.
عبارت «مناطق تشکیلدهنده کشور» دراین بند تعریف روشنی ندارد. همچنین با توجه به عبارتهای دیگر استفادهشده در این پیشنویس مانند «سوریه غیرمتمرکز»، عبارت «مناطق تشکیلدهنده کشور»، میتواند به معنای ایالت/ استانهای خاص یا حتی مطابق بند چهارم ماده چهارم این پیشنویس، نواحی «قومیتی - منطقهای» تأسیسشده براساس «رفراندوم محلی» باشد که در عمل بهرسمیتشناختهشدن ضمنی فدرالیسم قومیتی در ساختار دولت آینده سوریه خواهد بود.
فدرالیسم در سوریه، اولا ایجادکننده دولتی متکثر و درگیر در مباحث قومیتی است که طبعا امکان، ظرفیت و دغدغه حضور در محور مقاومت را بهعنوان هدف ملی و ایدئولوژیک نخواهد داشت. درثانی ایجاد دولت فدرال در منطقه متشکل از کشورهایی مشابه سوریه بهلحاظ تنوع قومیتی و مذهبی، آغاز دومینوی بیثباتی و فروپاشی این کشورها خواهد بود. هر دو مورد فوق که ظاهرا مورد توجه روسیه بهعنوان اهداف بلندمدت در سوریه قرار دارند، دقیقا نقطه مقابل اهداف ایران از حضور در این کشور هستند.
روسیه، همانند آمریکا و سایر بازیگران فرامنطقهای هیچ عقد اخوت ایدئولوژیکی با ایران یا سایر متحدانش ندارد. نباید به صرف کمکهای روسیه در عملیات نظامی علیه گروههای سلفی تکفیری چشم را بر سایر تحرکات مخرب این کشور در منطقه بست.
حرکت حسابشده به سمت صلح در سوریه و اتخاذ تدابیر مناسب در این بازی پیچیده قدرت منطقهای و لحاظکردن اهداف و منافع ملی در تعامل با روسیه در فیصله جنگ در سوریه بهعنوان حوزهای جدا از روابط دوجانبه، میتواند ما را از عوارض خطرناک اهداف بلندپروازانه روسیه، آمریکا و سایر بازیگران این غائله خانمانسوز و ویرانگر در امان بدارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر