مهرداد حجتی در روزنامه شرق نوشت: اگر به نسل امروز بگویند زمانی مهمترین رویداد ورزشی سال؛ یعنی جامجهانی فوتبال با وجود امکانات تعمدا به شکل زنده از تلویزیون پخش نشده است، تعجب نخواهند کرد؟! شاید نسل امروز نتواند بپذیرد در زمانهای نهچنداندور واقعا این اتفاق رخ داده است!
مهرداد حجتی در روزنامه شرق نوشت: اگر به نسل امروز بگویند زمانی مهمترین رویداد ورزشی سال؛ یعنی جامجهانی فوتبال با وجود امکانات تعمدا به شکل زنده از تلویزیون پخش نشده است، تعجب نخواهند کرد؟! شاید نسل امروز نتواند بپذیرد در زمانهای نهچنداندور واقعا این اتفاق رخ داده است!
در زمان برگزاری مسابقات جامجهانی فوتبال مکزیک، هیچیک از بازیها به شکل زنده پوشش داده نشدند! و این در حالی بود که چندسالی از تغییر نام سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران به سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران میگذشت. سیاستهای وقت آن سازمان این اجازه را به برنامهسازان و تهیهکنندگان نمیداد تا هیچ رویداد مهم ورزشی را به شکل زنده پوشش دهند، حتی مسابقاتی به اهمیت جامجهانی فوتبال را!
در آن سالهای پرالتهاب دهه ٦٠، اعتقاد مسئولان بهدور نگاهداشتن جامعه از هیاهوی «ستارگان» بود، چه در دنیای ورزش و چه هنر. ازهمینرو بود که مدام تلاش میشد «ستارگان» در مقام الگو ظاهر نشوند. در همان ایام برگزاری جام جهانی فوتبال، همه بازیها به شکل ضبط شده و خلاصه از تلویزیون پخش میشدند؛ همان دورهای که مارادونای افسانهای یکتنه آرژانتین را به قهرمانی رساند. گمان میکنم بر حیرت نسل امروز بیشتر افزوده خواهد شد اگر گفته شود که در همان سالها، مسابقه مهم فوتبال داخلی از جمله «داربی» استقلال، پرسپولیس» هم به شکل زنده از تلویزیون پخش نمیشد!
در همان سالها برنامهسازان رادیو و تلویزیون هم گمنام باقی میماندند! چون اجازه نداشتند در تیتراژ برنامههایی که میساختند نام خود را درج کنند. تنها این مجریان بودند که چهره میشدند. مجریان رادیو با پخش مکرر صدایشان و مجریان تلویزیون با پخش مکرر تصویرشان. مخاطبان از هیچیک از عوامل برنامهساز اطلاعی پیدا نمیکردند، مگر سریالها که دیگر نوشتن اسامی در تیتراژ پایانیشان اجتنابناپذیر بود. در سالهای دهه ٦٠ فقط یک کانال سراسری رادیو و دو کانال تلویزیونی وجود داشت. دو کانال تلویزیون؛ یعنی شبکههای یک و دو فقط چند ساعت در روز برنامه داشتند و هنوز ٢٤ساعته نشده بودند.
سیاستهای وقت این سازمان امکان «ستارهسازی» به برنامهسازان نمیداد. مانور و تبلیغ روی ستارگان مجاز نبود. به گمان برخی از متولیان فرهنگی، توجه به ستارگان و اساسا ستارهسازی انحراف از ارزشهای انقلاب بود و باید با آن مقابله میشد. چون به باور آنها، انقلاب ارزشها را تغییر داده بود و دیگر چند ستاره سینما یا فوتبال نمیبایست چهرههای محبوب جامعه باشند! چهرههایی که با سرگرمیسازی شهره میشدند.
سرگرمیسازی با شعارهای آن دوره از انقلاب سازگاری نداشت. بسیاری از انقلابیون معتقد بودند تماشای فوتبال، وقت جوانان را هدر میدهد و جز سرگرمی هیچ فایده معنویای ندارد. حتی برخی آن را «مخدر» میدانستند و معتقد بودند مضر به حال جامعه است! بههمینخاطر صداوسیمای انقلابی به شکل قطرهچکانی فوتبال پخش میکرد. جوانهای علاقهمند به فوتبال باید یک هفته تمام منتظر میماندند تا یک شنبهشبی فرا برسد تا در برنامه «ورزش و مردم» چنددقیقه، فقط چند دقیقه فوتبال ببینند و این حکایت یک دوران است.
دورانی که بالاخره سرآمد و دو دهه بعد سیاستهای همان سازمان صداوسیما چنان تغییر کرد که امروز پربینندهترین برنامهاش، برنامه سه، چهارساعتهای است که اختصاصا به فوتبال میپردازد و روزبهروز هم به تعداد بینندگانش افزوده میشود؛ برنامهای بهشدت سرگرمکننده، ستارهمحور و حتی ستارهساز! مجری همین برنامه؛ یعنی «نود» حالا خود یک «ستاره» است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر