یک هفته از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا میگذرد. انتخاباتی که میتوان گفت در تاریخ این کشور منحصر به فرد و ویژه است.
کیهان نوشت: یک هفته از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا میگذرد. انتخاباتی که میتوان گفت در تاریخ این کشور منحصر به فرد و ویژه است. با بررسی اجمالی دورههای ریاست جمهوری آمریکا - به دور از جانبداریها و ارادتهای روشنفکرانه- میتوان به راحتی دریافت که در پنجاه سال اخیر دوره به دوره قدرت و توان آمریکا کاسته و کاهیده شده است و آرام آرام میتوان صدای خرد شدن استخوانهای لیبرالیسم را دید و دور نیست روزی که بتوان امپریالیسم را در موزههای جهان دید و جستوجو کرد.
اولین کشور بدهکار و قرضزده دنیا، دارنده بیشترین زندانی دنیا- نشریه والاستریت ژورنال در آماری از سال ۲۰۱۴ مینویسد در این سال از هر سه آمریکایی یک نفر دارای پرونده جنایی است که یا شاکی است یا متشاکی، جنگطلبترین کشور دنیا که در صد ساله اخیر بیش از هفتاد جنگ خارجی را راهاندازی نموده است، اولین کشور آلودهکننده محیط زیست، آمار بالای ترورهای مردمی، ابرقدرتی که روزانه باید ۴۵ میلیون کوپن غذا بین فقرایش توزیع شود، دارنده یکی از کم اطلاعترین مردم جهان در زمینه سیاسی- در سال۲۰۱۴ تنها ۳۶ درصد آمریکاییها نام سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه خود را میدانستند- و ....
آمارهای یاد شده بالا تنها قسمتی از وضعیت بحران زده آمریکاست که با جستوجوی ساده در اینترنت و منابع آماری میتوان به اطلاعاتی به مراتب تکان دهندهتر از این موارد دست یافت. از همه اینها بدتر مواردی است که در روزهای منتهی به انتخابات اخیر آمریکا رخ داده است. زمانی که نامزدهای دو حزب اصلی آمریکا برای پیروزی چارهای جز رسوا نمودن حریف خود و بیان واقعیات نداشتند. از اتهامات تجاوز و فساد اخلاقی شخصی و خانوادگی گرفته تا پروندههای متعدد امنیتی و ...
تنها گوشههایی از فساد تودرتوی جامعه نخبگان سیاسی و مالی آمریکاست که در مقابل دیدگان مردم جهان به نمایش درآمد. شاید اگر سالهای متمادی میگذشت و آگاهان از فساد ینگه دنیا میگفتند، هنوز آنان که آمریکا را قبله و کاخ سفید را معبد خود میدانستند نمیپذیرفتند و مخالفان را نیز به انواع توهینها و ناسزاها نظیر بیسواد، عقده ای، بیشناسنامه و ... متهم مینمودند. ولی این فیلم تلخ که از سیمای آمریکا پخش میشود مستندی است از بیفرهنگی و بیاخلاقی نقاشی شدهای که سالهاست سست عنصران و ظاهر بینان را فریب داده و از واقعیت دور نگه داشته است.
انتخابات اخیر آمریکا در اصل نشان دادن جنازه اخلاق بود. در کشور یانکیها و آوار آن بیش از ویرانی برج دوقلو بر تصورات خود مردم آمریکا و سپس مردم جهان سایه افکند. مردم بیواسطه دیدند و شنیدند سخنانی را که نمیدانستند و یا نمیتوانستند علنی بگویند. مطالبی که آنها را میخکوب کرده بود و قدرت تمیز را از آنها گرفته بود. اینکه مسئولی، مقامات ارشد آمریکا را مؤدب و محترم و ... بداند و بنامد تنها مختص به سادهدلان وطنی نیست بلکه در کشورهای دیگری نیز اینگونه بوده و هست و این بندگان خدا که درس را در کشورهای غربی مشق کردهاند، از جهاتی تقصیری ندارند که اینگونه قضاوت کنند.
آنها سالیان سال است از کدخدا شنیده و دیدهاند و با نوچگانش حشر و نشر داشتهاند و در میان آنها چرخیدهاند و بیش از آنکه به دخل خود نگاه کرده باشند به دست و جیب آنها نگاه و از آنها تمنا کردهاند اکنون هم که کدخدا مرده، از کت کدخدا میترسند و به هزار زور و زار میخواهند چهره کریه او را بزک کنند و دستکش مخملش را به دوستان نشان دهند و از این دیو، دلبر بسازند.
مردم مجلس ششم را به یاد دارند زمانی که جمعی از مسئولین خائن، خائف و نمکنشناس وقت، وقتی صدای پای آمریکا را شنیدند و بوی کباب به مشامشان رسید، در شرایط تهدید کشور، نرخ تعیین کردند و نامهای به رهبر حکیم نوشتند و خواستند که جام زهر بنوشد. اگرچه برخی از مسئولین تلاش کردند سال ۸۸ را به مردم بفراموشانند ولی مردم به خوبی به یاد دارند که در اغتشاشاتی که دستپخت همین کدخدا بود، همین جبهه ترسان و لرزانِ از دشمن، چگونه بر مردم خود بیرحم بودند و به آمریکا توصیه تشدید تحریم میکردند. مردم دیدند که دیگرانِ از آنها چگونه مو به مو اوامر کدخدای سیه روی و وزیر عفریتهاش را عمل کردند و آتش سوزاندند و سربازان ارزشمند نتانیاهو شدند. همین گروه پراشتباهی که نام اصلاحطلب بر خود حمل میکنند. در داستان پرغصه گفتوگوهای پرهزینه و بینتیجهای که به برجام کاغذی ختم شد. با فحاشی و ناسزا دهان منتقدین و دلسوزان را میبستند و ترجمه را میخواندند که «نمی توان با دنیا جنگید». منتقدان را از سر استیصال خود به جهنم حواله میدادند و نمیدانستند که جهنم جای شیاطین و شیطان زده هاست.
برجام را بر دوش کشور و بیتالمال تحمیل کردند و از فتحالفتوح دولتشان گفتند. از اینکه توانسته بودند ارابه تحریمهایی که فتنه گران ۸۸ برایمان به ارمغان آورده بودند را بشکنند و دنیای مستکبر را سر جایش بنشانند. از رفع خطر جنگی گفتند که خودشان سر زبانها انداخته بودند. از گشایشهایی پیدرپی گفتند که تنها حسودان نمیتوانستند ببینند و ... و به سرعت قلب علم اراک را بتون کردند تا ارادتشان به کدخدا را اثبات کنند و بعد از این اقدامات شجاعانه و یکطرفه بود که آمریکا هم برای اثبات محبتش به دوستانش، قطار تحریمها علیه ایران را به راه انداخت و رؤیای گشایش خوش باوران را پریشان کرد. آمریکا از ارادتمندانش حمایت میکرد اما نه در برابر دشمنان ایران بلکه در برابر هم وطنانشان. مثلاً دربرابر قتلعام صدها حاجی ایرانی، تنها سکوت بود که از آمریکا و جبهه متحدانش شنیده میشد. سفیر دولت تدبیر در سازمانملل را صدها روز پشت در نگه داشتند و راهش ندادند و ... و تمام آنچه که آمریکا وعده داده بود حقیقت وارونه بود و واقعیت همان بود که بارها توسط خوش خیالان مسخره میشد و آن همان بود که خودشان اعتراف کردند که دستاوردشان از آن همه خرج و برجی که
هدر دادند، «تقریباً هیچ» بود.
انتخابات آمریکا انجام شد و در عین ناباوری تمام رشتهها پنبه شد و از صندوق رأی، آن درآمد که مورد پسند اصلاحات و دوستان کدخدا نبود. دولت به ناچار به نتیجهای که توسط رهبر حکیم پیشبینی شده بود با تأکید چندین باره بر برپا بودن برجام و ... واکنشی منفعلانه نشان داد. مردم ۱۳۰۶شهر آمریکا به خیابانها ریختند و اعتراض کردند. و این ضربالمثل گویی سنت خداست که «انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس، تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت.» اکنون همان فتنه سازان، خودشان در فتنهای که ساختند گرفتار آمدهاند و این اول راه است و آنها بازگشت تروریستهای داعشی خود را نیز در راه دارند. هرچند که این آشوبها بدون توصیه امثال پیرزن اصلاحاتی هزار فامیل ایرانی برای ریختن به خیابانها در صورت رأی نیاوردن فرد مورد نظر صورت نگرفته ولی به هرحال پیرزن دموکرات که مادر داعش است باید خود بداند که این ابتدای آتشی است که سالهاست آمریکا آن را افروخته است.
اغتشاشات عبرت آموز آمریکا که بیش از آنکه به شکستخوردگان دموکرات تلخ بیاید به کدخدا باوران سخت آمده، اگر به نتیجه برسد یا نه، وعده خداست به آنها که در کنار خدا، کدخدا را هم به حساب میآورند. تا بدانند سرانجام امثال فرعون و قارون چگونه است. آنها که در موردشان میفرماید «برخى از مردم، در برابر خدا همانندهايى برایش برمىگزينند، و آنها را چون دوستى خدا، دوست مىدارند...»(۱) و در جای دیگر سخن آنها که دیروز حسرت ثروت قارون را خورده بودند و امروز عذابش را میدیدند آورده است «همان كسانى كه ديروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مىگفتند: واى، مثل اينكه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا تنگ مىگرداند، و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را هم به زمين فرو برده بود».(۲) پس بمانید و ذلت فرعون آخر را ببینید که این تازه آغاز راه است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر