راز حضور کوین اسپیسی در «هفت» فینچر
در خبری جدید و عجیب مشخص شده که کوین اسپیسی نخستین انتخاب دیوید فینچر کارگردان این فیلم برای ایفای نقش جان دو، قاتل زنجیرهای بدطینت فیلم «هفت» یا نبود.
به نقل از ایندپندنت،در حقیقت، فرد دیگری برای ایفای این نقش در نظر گرفته شده بود و انتخاب چپ گرایانه تری بود چون او اصلا بازیگر نبود. فردی که در ابتدا برای این نقش انتخاب شد، مرد اول گروه راک REM یعنی مایکل استایپ بود. ظاهرا تنها چیزی که مانع ایفای نقش استایپ در فیلم دیوید فینچر شد، برنامه کاری شلوغ او بود چون گروه REM به تازگی آلبوم «مانستر» را منتشر کرده بود و میخواست برای آن تور اجرا کند.
این نقش در مرحله بعد به اسپیسی پیشنهاد شد که همه می دانیم آن را کاملا مال خود کرد و حتی آن را بهبود بخشید. این خود اسپیسی بود که از تهیه کنندگان فیلم خواست نامش از تبلیغات آن حذف شود تا وقتی تماشاچیان به چشم خود می بینند او نقش قاتل بی رحم فیلم را بازی می کند، سورپرایز شوند.
علاوه بر این، به نظر می رسد انتخاب فینچر برای استفاده از این بازیگر باعث شد فیلمنامه اش هم تغییر کند و قوی تر شود؛ مایکل استایپ اخیرا در پادکست «قضیه این است» متعلق به الک بالدوین با این بازیگر صحبت کرد. خواننده آهنگ «Losing My Religion» به بالدوین گفت این شخصیت که در ابتدا قرار بود نقشش را او بازی کند قرار نبود نقش بزرگی در فیلم داشته باشد و فقط قرار بود «در چند راهرو کمی بدود و ترسناک به نظر بیاید.»
این موزیسین که اوایل امسال حضوری نادر روی صحنه داشت و آهنگی از دیوید بویی فقید را اجرا کرد، از تغییری دیگر در فیلمنامه «هفت» هم گفت. ظاهرا در اصل این شخصیت مورگان فریمن یعنی ستوان ویلیام سامرست بود که به زندگی جان دو پایان بخشید و شخصیت برد پیت یعنی دیوید میلز او را نکشت.
فیلم «هفت» به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ساخته شده در ژانر معمایی و درام جنایی شناخته میشود. در این فیلم هفت گناهی که در تمام ادیان بر آنها تاکید شده در مرکز داستان قرار دارد تا نشان دهد هفت گناه شامل شکم پرستی، طمع، تنبلی، غرور، شهوت، حسادت و غضب چگونه زندگی را به تباهی میکشد.
فیلمنامه این فیلم را کوین واکر نوشته که به عنوان یکی از هوشمندانه ترین فیلمنامهها در مورد قتلهای زنجیرهای است و در پس لایههای پیچیده مخاطب را به تأمل و تفکر، وا میدارد. در برابر زندگی آلوده به روزمرگی و گناه، دو شخصیت اصلی و متفاوت داستان که از این زندگی ناراضی هستند به دنبال زندگی متقاوتی میگردند. فیلم سه شخصیت میلز، سامرست وجان دو را به عنوان محورهای اصلی معرفی میکند و از ورای تقابل و کنش بین آنها ماجرا را پیش میبرد و در نهایت میلز در صحنه آخر با شلیک گلوله رو به دوربین، تیر خلاص را به تماشاگر میزند.
ارسال نظر