جزییات نامه هاشمی به رهبر انقلاب
بهمنماه گذشته مواضع هاشمیرفسنجانی در قالب گفتوگویی متفاوت با وی بعد از انتخابات سال ۸۸ در «صراحتنامه» مکتوب شد.
در بخشی از این کتاب منتشر نشده آیتالله در پاسخ به شبهاتی پیرامون نامه ۸۸، خاطرنشان کرد: «عمق ۶۰ ساله رابطه من و رهبری فراتر از اقوال سیاسی است و جریاناتی هم که به بهانه این نامه دست به کار تخریب این رابطه زده و میزنند حتما منافعی در این کار دارند ولی نکته حایز اهمیت این است که قطعا ناکام میمانند.» در بخشهایی از مصاحبه کتاب منتشر نشده «صراحتنامه» آمده است:
آقای هاشمی! تا الان نامهای نوشتهاید که از نوشتن آن پشیمان شده باشید؟
نه.
انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟
متاسفانه در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تاسف بیشتر از این بود که همان حرفها را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده میکردند. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفتهاند. ترجیح میدهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم.
چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون باید جواب آن حرفها داده میشد. میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سوال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سهشنبه بود، برای رهبری فرستادم.
چون اگر سهشنبه میدادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگرچهارشنبه میدادم، پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفتوآمد و اخبار موثق شور و اشتیاق مردم را میدیدم. از برنامههای محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم.
به هر حال در همان فرصت باقیمانده برای رهبری معظم فرستادم و متاسفانه در آن فاصله دو ساعته باقیمانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند. پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟
گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا بهگونهای بود که همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعا هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم.
گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر میکردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدینژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقا کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلا درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم.
ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد. حتی در همان جلسه گفتند: بحق از من انتظار دارید که جواب بدهم. صلاح ندیدم که پیش از انتخابات جواب بدهم، چون روی حضور مردم تاثیر میگذارد ولی بعد از انتخابات جواب میدهم.
حتی گفتند که به آقای احمدینژاد هم گفتم که حرفهای ناحقی زدید و جواب شما را میدهم. واقعا هیچ وقت ایشان به خاطر نامه از من گله نکردند. چون روابط ما بهگونهای است که اگر گله هم داشته باشند، میگویند. الحمدلله همکاری ۶۰ ساله ما بهگونهای است که با هم رودربایستی نداریم.
نظر کاربران
استناد این مصاحبه چیه