نان سخت کارمندی در ایران
«در گذشته کارمندان امنیت شغلی داشته و در محل کار خود از احترام خاصی برخوردار بودند، حتی اگر کارمندی در خانواده مشکل مالی یا روحی داشت، مدیرش در حد توان مشکل او را حل می کرد ولی امروزه مدیران دیگر به فکر مشکلات کارمندان نیستند و فقط می خواهند که کارشان راه بیفتد.»
شاید در نگاه اول شغل کارمندی و پشت میز نشینی کمی شیک به نظر برسد، اما این شغل بیشتر شبیه شغلی است که از درون کارمندان را می سوزاند و از بیرون مردم را، چرا که دیگر نه از انصاف حرفه ای خبری است و نه دیگر کارمندان از جایگاه خوبی برخوردارند.
همواره کارمندان باید بیشترین کار را انجام دهند و کمترین سود را ببرند، این قانون نانوشته کارمندی است که از ازل تا ابد وجود دارد، چرا که کارمندان همیشه مجبور بوده اند به علت دریافت حقوق ناچیز و به تبع آن گذران زندگی بسیاری از مسائل را تحمل کنند، ولی دم نزنند. در سالهای اخیر برخی از نوسانات اقتصادی مزید بر علت شده تا زندگی کارمندی سخت تر شود. واقعیت این است که در دولت قبل در مواردی شاهد تورم ۴۰ درصدی بودیم، اما در مقابل حقوقها ۴۰ درصد رشد نکرد و این مساله باعث کاهش قدرت خرید حقوق بگیران از جمله کارمندان شد. هر چند در دولت جدید سعی شده شکاف میان درآمد و هزینه پر شود، اما همچنان راه زیادی برای جبران کسری حقوق کارمندان مانده است.
حقوق کارمندی کفاف زندگی را نمیدهد
هر دو شاکی هستند از اینکه ۳۰ سال تمام مدام با ارباب رجوع های مختلف سر و کار داشته اند و بعد از این همه سال استهلاک هنوز حقوق معوقه شان پس از یک سال بازنشستگی پرداخت نشده است. زن و شوهری را می گویم که کارمند بودهاند. پروین بخشی پور پس از ۳۰ سال و شش ماه خدمت اکنون بازنشسته شده است. او درباره شغل کارمندی می گوید: زندگی کارمندی زمانی خوب است که در محیط کار آرامش داشته باشی.
این زن بازنشسته می افزاید: در گذشته کارمندان امنیت شغلی داشته و در محل کار خود از احترام خاصی برخوردار بودند، حتی اگر کارمندی در خانواده مشکل مالی یا روحی داشت، مدیرش در حد توان مشکل او را حل می کرد ولی امروزه مدیران دیگر به فکر مشکلات کارمندان نیستند و فقط می خواهند که کارشان راه بیفتد. او ادامه میدهد: متاسفانه الان در هر خانه چند نفر کار می کنند، ولی باز هم چرخ زندگی درست نمی چرخد، در حالی که در گذشته کارمندان با حقوق اندکی که میگرفتند زندگی خود را به راحتی می گذراندند و حتی پس انداز هم داشتند. این کارمند بازنشسته به شوخی می گوید: در زمان قدیم اگر برای دختری خواستگار کارمند می آمد بسیار خوشحال می شدند، ولی امروزه اگر خواستگار کارمند باشد به او سخت دختر میدهند.
این در حالی است که همسرش به میان می آید و می گوید: در گذشته حقوق کارمند متناسب با مخارج و تورم بود ولی الان با توجه به اینکه حقوق ها بالا رفته این میزان کفاف زندگی کارمندان را نمی دهد، چون متناسب با تورم نیست. حسن خدارحمی با بیان مشکلات شغل کارمندی عنوان می کند: از جهاتی شغل آزاد بهتر است چون آقا بالا سر نداری و کسی به تو دستور نمی دهد، ولی کارمندان در ادارات زیر ذره بین هستند و نباید کوچکترین تخطی از مقررات داشته باشند. این مسائل کارمندان را اذیت میکند.
این کارمند بازنشسته درباره روابط بین کارمندان میگوید: متاسفانه روابط بین کارمندان اصلا خوب نیست، در گذشته افراد با درس خواندن و نشان دادن شایستگی و لیاقت خودشان ارتقا پیدا می کردند، ولی امروزه برخی افراد با زیر آب زنی و نان بری پست و مقام می گیرند. او خاطرنشان می کند: امروزه نه تنها برای کارمندان ارزش قائل نیستند و به مشکلاتشان رسیدگی نمی کنند، بلکه با گفتن یک چشم بیعمل قضیه را فیصله می دهند.
از او در مورد وام کارمندی سوال می پرسیم که عنوان میکند: برخی ادارات صندوق تعاونی دارند که تا دو سه میلیون به کارمندان وام می دهند، تازه اگر شانس بیاوریم که در نوبت نمانیم که حدودا شش ماهی طول می کشد، وگرنه باید پارتی داشته باشیم. وقتی هم که از طریق اداره رفاه به بانک ملی معرفی شویم مدت ها در نوبت می مانیم و بعد هم با ضرورت ضامن رسمی و پیمانی گرفتار بازی های اداری میشویم. او درباره مسائل دوران بازنشستگی می گوید: هنوز بعد از یک سال بازنشستگی معوقه آخر خدمت را نگرفتهایم چون در ردههای بالا قرار نداریم.
بعد از زایمان باید قید کار را بزنیم
کارمند بخش خصوصی است؛ از آن کارمندان متاهلی که با وجود مسئولیت های زندگی اضافه کاریش اجباری است. بانویی که هم باید خانه دار تمام عیار باشد و هم یک کارمند خدوم تا مبادا عذرش را بخواهند، حتی پیش آمده که از درد دندان به خود پیچیده ولی به دلیل ارسال اظهارنامه مالياتی و حضور حسابرسان جهت بررسی حسابهای شرکت به او مرخصی نداده اند. مریم کریمی هفت سالی است که به شغل حسابداری مشغول است.
او درباره مشکلات شغل کارمندی می گوید: از دید افرادی که کارمند نیستند شاید شغل کارمندی به نظر خوب بیاید ولی به مرور زمان آدم را فرسوده می کند، مخصوصا برای خانمی که متاهل است. او بیان می کند: کارمندهای بخش دولتی چون ساعت کاری کمتری دارند به تبع به امورات شخصی خودشان راحتتر میرسند. اگر خانم باشند که به امور خانه و فرزند و اگر آقا باشند، حتی می توانند به فکر کار دوم هم باشند ولی کارمندهای بخش خصوصی به دلیل ساعات طولانی، حجم کار بالاتر و همچنین به علت نبود جایگزین در محل کار در صورت عدم حضور، با سختیهای کار بیشتری مواجهند.
این بانوی کارمند درباره مرخصی زایمان ادامه میدهد: مثلا یک خانم که کارمند دولت باشد پس از زایمان و مرخصی به راحتی میتواند به محل کارش برگردد، ولی یک خانم در بخش خصوصی باید بعد از زایمان قید کارش را بزند، چون کارفرما به علت اینکه شخصی را برای جایگزینی او نداشته مجبور شده نیرویی را استخدام کند. مریم اظهار می کند: در کل شاید تنها حسن شغل کارمندی نسبت به شغل آزاد، دریافت حقوق در انتهای هر ماه باشد که آن هم در شرکت های خصوصی با توجه به شرایط کنونی کشور گاهی امکان پذیر نیست.
از بیمه و مرخصی خبری نیست
در آستانه ۳۰ سالگی است. هفت سالی است که در شرکتهای مختلف رایانه ای مشغول به کار است، اما همیشه از میزان حقوق و ساعت طولانی کارش می نالد، طوری که به انجام امور شخصی اش هم نمی رسد. ایمان کاظمی درباره مشکلات شغل کارمندی به «آرمان امروز» می گوید: مدتی است که دنبال تغییر شغل هستم، چون مدیر مجموعه فرد مستبدی است که به سختی به کارمندان مرخصی می دهد و این با توجه به ساعات طولانی و فشار کاری شرایط را سختتر می کند، تا جایی که هر وقت مرخصی می خواهیم، مدیرمان به ما می گوید که ۱۳ روز عید نوروز را تعطیل هستید. گرچه هر محیط کاری مشکلات خاص خودش را دارد، اما کار بیوقفه و ندادن مرخصی فشار زیادی را به کارمندان وارد می کند. او ادامه می دهد: همچنین محل کار من با توجه به اینکه با همه قرارداد بسته و از همه سفته گرفته است به سختی کارمندان را بیمه می کند که این مساله دور از انصاف است و با قانون وزارت کار هم مغایرت دارد، چرا که ما جوانی خود را صرف کار می کنیم بدون آنکه آینده ای داشته باشیم.
فعلا نمیتوانم مادر شوم
او متاهل است و ۱۰ سالی میشود که در شرکت بیمه کار می کند. مدتی است که قصد فرزندآوری دارد، اما شرایط کاریاش به گونه ای است که فعلا از آن صرف نظر کرده است. شبنم سعیدا درباره مشکلات زنان کارمند به «آرمان امروز» میگوید: مشکلات زندگی به حدی است که همه مجبورند شاغل باشند و این مساله ضربه به سلامتی افراد میزند، چون وقت نمی کنیم با ورزش یا رفتن پیش پزشک از خودمان مراقبت کنیم. او ادامه می دهد: حتی یک زن شاغل در زندگی شخصی و روابط با همسر و فرزندان نیز به مشکل می خورد و در نهایت به دلیل کمبود وقت دچار روزمرگی و افسردگی میشود.
این کارمند بیان می کند: میزان حقوق ما با توجه به ساعت کاریمان بسیار کم است. همچنین ما به دلیل مشكلات كاری مجبوریم فعلا بچه دار نشویم، اما همین مساله مشكلات بچهدار شدن مان را در آینده زیاد می کند. این در حالی است که این روزها زنان و مردان مجبورند پا به پای هم کار کنند و این مساله تبعاتی نیز داشته است، چرا که از یک طرف فشارهای روحی و روانی و سختگیری ها محل کار کارمندان و از طرف دیگر پایینبودن میزان حقوق و هزینههای بالای زندگی سبب شده تا زندگی کارمندی از قافله مسائل مهمتری چون فرزندآوری جا بماند.
نظر کاربران
واقعا هم همینطور است تو این جامعه هر چه قدر هم درس بخونیم به هیچ جایی نمیرسیم من که فقط امیدم به خداس
هر کارمندی که از شغلش نارضیه بیاد اینجا ،من با کمال میل حاضرم به جاش برم سرکار
والا کارمندایی که با ما فامیلن همه سه چهار تا خونه دارن تازه به ما که شغل آزاد داریم همیشه میخندن
واقعا هم همینطور است تو این جامعه هر چه قدر هم درس بخونیم به هیچ جایی نمیرسیم من که فقط امیدم به خداس
باسلام
بخدا صورتمان دیگه با سیلی سرخ نمی شود
معیشتمان خیلی تنگ است مگر خدا بدادمان برسد
اکثریتشون بخدا نصف دریافتیشون هم از سرشون زیادیه مگه روزی یه ساعت بیشتر کار مفید میکنن، بخدا بهت قول میدم هر کدومشون رو یه ساعت ببری کارگری فرار میکنن مگه اونا چه فرقی با ما دارن مگه ما هم مدرک ارشد نگرفتیم اگر چه مدارک اونا پایینتره یا مدرک ما برا کارگریه؟
زندگی کارمندی بااین وضعیت اقتصادی و این همه تورم یعنی خجالت زن و بچه را کشیدن!
چراحقوق حقه بازنشستگان داده نمی شود رتبه بندی کی اجرایی می شود تا لااقل حقوق درون سازمانی تا اندازه ای تحقق یابد
....کشوری که یک میلیون فرهنگی دارد دریغواز بیمارستان متاسب ....
کارمندان اشنا و هم قوم مدیر حقوقهای خوب و اضافه کاری های بالایی دارند اما بقیه کارمندان نه مثلا اگر مدیری در تهران از کوردها باشد کارمندانی از قوم خود برای قسمتهای خوب انتخاب و برای قسمتهای سخت از قوم فارس و عرب را انتخاب میکند و حق و حقوق و حتی اضافه کاریش رو میخورد.
امیدوارم منظور نگارنده کارمندان بخش دولتی و بانکها اعم از خصوصی و دولتی نباشه ،چون طیق مواردی که ما در جامعه میبینم اینطوری ها هم نیست.کارمندان ادارات و وزارتخانه ها که اوضاعشون خوبه کلی حقوق و مزایا و پاداش میگیرن تازه تو هر ارگان یا سازمان دولتی که بری روی دیوار با خط درشت نوشته که اگه به کارمند بگی بالا چشمت ابرو هست ،70 ضربه شلاق میخوری و 6 ماه میری حبس.در مورد بانکها هم به همین منوال ،علی الحساب از این دوقشری کن من عرض کردم هر کدوم از کارش ناراضیه استعفا بده من به جاس با همه بدبختیها میرم استخدام میشم
سطح و فاصله طبقاتي كارمند ها خيلي با هم متفاوت هست و هر كارمند با يك فرد داراي شغل آزاد قابل قياس نيست.چرا كه حقوق ها از 800 هزار تومان شروع ميشه تا 230 ميليون تومان
شرایط اقتصادی جوریه..هیچ امیدی برامون نمونده..
اگه حقوق کارمندی خوب نیست پس حقوق کارگران چیست یا اینکه انها اصلا به حساب نمی ایند
اختلاف طبقاتي بين كارمند ها و سازمانها خيلي زياد هست.حقوق از 800 هزار تومن شروع ميشه تا 234 ميليون تومن.پس قياس بين مشاغل آزاد و مشاغل دولتي (ترجيحا شركتي يا بخش خصوصي) مقايسه درستي نيست.بنده هفت ماهه حقوق عقب افتاده يك ميليوني دارم با مدرك فوق ليسانس
کارمندان هم خونه دارن هم ماشین و هم سفر خارجی حالا ببین حقوقشون چنده
من هم کارمندم ماهی یک و نیم. با هفتا نان خور. انایی که با هم هم بازی بودیم و رفتن سراغ کار ازاد الان خونه دارن ماشین هم دارن زن و پچه هم دارن من هنوز یه دو چرخه هم ندارم ۲۴ ساعت هم کار میکنم. من هم میخام برم دست فروشی بزنم بهتره
شما یه سر انگشتی حساب حقوق کارگری را بکنید ببینید اون بدبختا چه میکشند .