۳۷۳۸۲۴
۱۳ نظر
۵۰۰۸
۱۳ نظر
۵۰۰۸
پ

اعتراف‌های تلخ قاتل مادر و دختر ۳ ساله

عامل قتل مادر و دختر سه ساله‌اش، دیروز با انتقال به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران، جزئیات تازه‌ای از جنایت‌هایش را فاش کرد.

روزنامه ایران: عامل قتل مادر و دختر سه ساله‌اش، دیروز با انتقال به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران، جزئیات تازه‌ای از جنایت‌هایش را فاش کرد.

مرد ۲۸ ساله که بشدت ابراز پشیمانی می‌کرد به بازپرس «منافی آذر» گفت: باور کنید پس از قتل هر ماه یکبار بر سر مزار قربانیان می‌رفتم. چرا که کابوس آنها یک لحظه‌ هم رهایم نکرده است.

«مرد جوان آرام و کم‌حرف است. او متهم به قتل یک زن جوان و دختر ۳ ساله‌اش در نخستین روز بهمن سال ۹۲ است. عامل جنایت، با گذشت حدود دو سال از جنایات، درحالی دستگیر شد که تصور می‌کرد راز این قتل‌ها برای همیشه سر به مهر خواهد ماند و همگان تصور خواهند کرد مادر و دختر کوچولو براثر نشت گاز جانشان را از دست داده‌اند. متهم جوان دیروز پس از پایان جلسه بازپرسی و اعتراف به هر دو جنایت در گفت‌وگو با خبرنگار جنایی «ایران» جزئیات تازه‌ای از قتل‌ها را فاش کرد.

مقتول را از کجا می‌شناختی؟

نسبت فامیلی دوری داشتیم.

چطور با او آشنا شدی؟

عروسی یکی از اقوام در شمال بود. آن روز من آشپزی غذای عروسی را به عهده گرفته بودم. همین آشپزی بهانه‌ای شد تا شماره تلفن همراه سحر (مقتول) را بگیرم.

چند وقت قبل از قتل بود؟

تاریخ دقیقش یادم نیست، اما سال ۹۱ بود.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

۲ روز بعد سحر با من تماس گرفت و طرز پخت غذایی را پرسید. از آنجا که کارم آشپزی بود پس این تماس طبیعی به نظر می‌رسید. دستور آشپزی را به طور کامل به او دادم. بعد از آن نیز هر چند وقت یکبار تلفنی با سحر صحبت می‌کردم تا اینکه سحر به همراه همسر و دخترش برای زندگی به تهران آمد.

برای دیدن سحر به تهران آمده بودی؟

قبل از این ماجرا یک بار دیگر آمده بودم. ماشینم یک سری کار اداری داشت و به این بهانه سحر را هم در تهران دیدم.

چرا تصمیم گرفتی سحر را به قتل برسانی؟

قصدم کشتن آنها نبود. بار دومی که به تهران آمدم با سحر تماس گرفتم. از صحبت‌هایش متوجه شدم که همسرش خانه نیست. چون خیلی وقت بود او را ندیده بودم، وقتی تعارف کرد که به خانه‌اش بروم قبول کردم. وارد خانه که شدم و در جریان صحبت با او، ناگهان وسوسه‌های شیطانی به سراغم آمد. بعد هم با سحر درگیر شدیم، ناگهان دست‌هایم دور گردنش را گرفت. بعد از چند لحظه متوجه شدم که او نفس نمی‌کشد.

چرا دختر سه‌ساله‌اش را کشتی؟

می‌خواستم فرار کنم، اما دخترش که تا آن زمان داخل اتاق خوابیده بود، وارد اتاقی شد که مادرش آنجا افتاده بود و چند باری به او گفتم که بیا برویم در اتاق خودت، اما بچه کنار مادرش نشسته بود. می‌دانستم که اگر زنده بماند مرا لو خواهدداد. برای همین با روسری که کنار جسد مادرش بود، دخترک سه‌ساله را هم خفه کردم!

بچه تو را می‌شناخت؟

بله، او به من می‌گفت عمو و رابطه‌اش با من خوب بود.

پس از ارتکاب قتل چه کردی؟

خواستم از خانه خارج شوم که چشمم به جعبه طلا و جواهرات سحر افتاد. آنها را با مقداری پول برداشتم و از خانه خارج شدم. طلاها را حدود ۶ میلیون تومان فروختم و بعد هم به شهر خودمان رفتم.

انگیزه‌ات از جنایت چه بود؟

یک لحظه عصبانیت و یک تصمیم اشتباه.

پس برای سرقت، سحر را به قتل نرساندی؟

نه، من با خودم ۸۰۰ هزار تومان پول آورده بودم تا برای سحر خرید کنم. اگر می‌خواستم سرقت کنم که با خودم پول نمی‌آوردم.

پس چرا طلاها و جواهرات را سرقت کردی؟

متهم سکوت می‌کند.

چرا وقتی از خانه خارج شدی شیر گاز را باز کردی؟

نمی‌خواستم ردی از خودم برجا بگذارم. می‌خواستم همه فکر کنند که آنها بر اثر گازگرفتگی جانشان را از دست داده‌اند.

تصور می‌کردی به هدف خود رسیده‌ای؟

زمانی که روزنامه‌ها را خواندم و دیدم علت مرگ آنها را گازگرفتگی اعلام کرده‌اند با خودم گفتم راز این قتل‌ها برای همیشه مخفی می‌ماند.

پس تصور نمی‌کردی دستگیر شوی؟

اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که دستگیر شوم، بخصوص اینکه با گذشت زمان به خودم گفتم: آب‌ها از آسیاب افتاده است.

در این مدت چه کار می‌کردی؟

اوایل آشپز بودم، اما از چندی قبل در یک شرکت کار ‌کردم.

کجا دستگیر شدی؟

داخل شرکت مشغول به کار بودم که مأموران به سراغم آمدند. زمانی که کارتشان را نشان دادند، باورم نمی‌شد که همه چیز برملا شده است.

همسر و فرزند هم داری؟

بله، یک دختر و یک پسر.

اگر کسی دختر خودت را می‌کشت چه عکس‌العملی نشان می‌دادی؟

عامل جنایت بار دیگر سکوت کرده و سرش را پایین می‌اندازد.

عذاب وجدان داری؟

در تمام لحظه‌های پس از قتل یک لحظه هم نتوانستم صحنه جنایات را فراموش کنم.

پس چرا خودت را معرفی نکردی؟

می‌ترسیدم از اینکه دستگیر شوم. از مجازات اعدام هراس داشتم.

از این ماجرا به همسرت حرفی نزدی؟

می‌خواستم همه‌چیز را برایش تعریف کنم. شب‌ها با کابوس قتل‌هایی که مرتکب شده بودم از خواب می‌پریدم. اما همسرم، زن بود تحمل این ماجرا را نداشت.

بعد از قتل چه کار می‌کردی؟

تقریباً هر ماه یک بار به مزار آنها می‌رفتم. در تمام مراسم عزاداری آنها نیز شرکت داشتم.

از قتل‌هایی که مرتکب شده‌ای پشیمانی؟

خیلی. من زندگی چندین نفر را نابود کردم. چطور می‌توانم بگویم که پشیمان نیستم! امیدوارم خانواده قربانی‌ها و خدا مرا ببخشند. همین.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • سینا یزد

    خدا انشاءالله عذابتو زیاد کنه

  • ایمان

    سحر به شوهرش خیانت کرده پس حقش بوده که قط یه دختر بی گناه قربانی این کثافت هوس شد

    پاسخ ها

    • بدون نام

      وااا الان از کجا تو به خیانت رسیدی ؟کدوم خیانت ؟

  • ایمان

    بهتر بود از اون مرد میپرسیدین اگه زن خودت به تو خیانت میکرد ودر غیاب تو مردی رو به خونت میاورد تو چکار میکردی چطور راضی شدی پا به خونه ی زنی شوهر دار بزاری؟؟؟

  • موسوی

    خداهمشونو هدایت کنه حالن بهم خورد

  • میرزا

    معاذالله اگه بنده بجای خدا باشم معاذالله حق حرف زدن را به این گونه جانیان که بیخودی به گفته خود منحوسش زندگی چند خانواده را ویران نکنه، این افراد فقط شایسته عذاب و مردن در طول عمر هستن، نباید در جا و فوری یک مرتبه اون را اعدام کرد، باید چند بار ببری پای دار مجازات و برگردونی تا هر بار مردن را احساس کند به خود خدا آدم از خودش هم متنفر میشه این خبرها را میخونه

  • بدون نام

    به نظرمن الان هرچه دلیل بیاره نمی شه گفت راست باشه سحر واقعابه شوهرش خیانت کرده باشه چون به قول پدربزرگ هامون دست مرده ازدنیاکوتاه پس قضاوت کردن سخته اماازکجامعلوم این اعتراف راست باشه وموضوع چیزی دیگه ونیت پلیداین آقانبوده باشه چون الان فقط داریم یک طرفه وباشنیدن یه طرف قضیه قضاوت می کنم هرچه هست خدالعنتش کنه بچه بیچاره چه کناهی داشت وچقدرزشته که مابه خودمون جرات بدیم حق زندگی راازپاکترین موجودات زمین بگیریم وپشتش باکمال آرامش دزدی هم بکنیم انشاالا به سزای کارش می رسه تاحداقل وجدانش آرامش بگیره

  • مهدی شباهنگ

    این جانی باید زجرکشش کنن اخه چطورتونسته یک بچه سه ساله روخفه کنه

  • میرزا

    دوستان عزیز شماها که کیلومترها تا منزل این زن و دختر سه ساله توسط یک جانی بی خبر از همه چیز کشته شدن!!؟؟؟ مگه اول نگفته که جهت کمک خواستن به خانه اونها رفته و یک دفعه با حقارت و عقده وکمبودی که داشته همه حرفهاش متناقض است چطوری زن مرحومه را خیانت به شوهر میدانید؟؟؟!!! در شهرستانها چنانچه یکی از اقوام یا آشنایان در شهری دیگر باشد اگه کسی که به اون شهر میره بدونه و بلد باشه سری میزنه گفته های قاتل را با آرامش بخونید متوجه میشوید که روح پلید قاتل یکدفعه طغیان کرده، قصدم اینه خدای ناکرده بیخودی مدیون نشید همین و بس، ببخسید

  • گلی

    خانومای عزیزم به هیچ مردنامحرمی اعتماد نکنید همشون تو ذهنشون فکری پلید دارن که ممکنه يه دفعه فوران کنه مواظب خودتون باشید

  • احسان

    دروغ میگه،بار اول گفت رفتم خونشون ک بهم کمک کنه وقتی اون مرحومه دست رد ب سینه اش زده بعد چشمش ب پولا افتاده و اون زن بیچاره رو کشته،وقتی میخواسته فرار کنه دختره میبینش و مجبور میشه دختر رو هم بکشه،،شغال کثیف الان میگه زنه بهم خیانت کرده،... ک ب راحتی جنایت میکنی برو بمیر .... کثیف،لطفا سانسور نکن

  • نیایش کرج

    جالبه کشتش بعدم طلاهاشودزدیده حق مهسابودکه مردامادخترک چه گناهی داشت تقاص گناه مادرشوپس داد*دخترک بیچاره تازه یک گل ازبهارزندگیش بازنشده بودکه وداع بازندگی کرداون لحظه دخترک چه زجری کشیده روحش شادباشه

  • بدون نام

    الهی دستات میشکستن وبه گلوی اون کوچولونمیرسیدن بیرحم بیوجدان ان شاء الله تقاص پس بدی وبه بدترین شکل قصاص بشی احمق بیشرف

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج