کسی به محمود نامه نمی نویسد
محمود احمدینژاد که این روزها در حال سفر و سخنرانی و تبلیغات پیشاانتخاباتی است، حالا باز هم فیلش یاد هندوستان کرده و دست به قلم شده و نامهای دیگر به باراک اوباما نوشته است؛ این سومین نامه او به رئیس جمهوری آمریکا است. اگرچه در این نامه او دیگر رئیس دولت نیست ولی هنوز سودای ریاستجمهوری در سر دارد.
اردیبهشت سال ۸۵ بود، دولت نهم دومین سال روی کار آمدنش را سپری میکرد و هنوز آنقدرها هم منتقد نداشت؛ در همان سال، مرد کاپشن بهاری دولت، تصمیم گرفت تابوشکن باشد. دست به قلم شد و نامهای ۱۷ صفحهای به جورج بوش، رئیسجمهوری وقت آمریکا نوشت تا به عقیده خود بتواند با ابتکار نظر، مشکلات میان دو کشور را حل کند اما نه تنها این نامه بلند هیچگاه جوابی نداشت که وزارت امور خارجه آمریکا در اولین واکنش به نامه محمود احمدینژاد، آن را «تلاشی ضعیف» برای گفتوگو با مردم آمریکا خواند و چند ساعت پس از آن، پنج عضو دائم شورای امنیت در یک نشست غیررسمی درباره چگونگی مواجهه با ایران، برای نادیده گرفتن بیانیه فروردین همان سال شورای امنیت سازمان ملل را در نیویورک مورد بررسی قرار دادند.
بعد از نوشتن این نامه بود که رسانههای طرفدار دولت، نامه احمدینژاد را در ادامه سنت حضرت محمد(ص)، پیامبر گرامی اسلام، به رهبران وقت جهان یا با نامه امامخمینی(ره) به گورباچف مقایسه کردند و حتی کار به جایی رسید که آیتالله جنتی در تریبون نماز جمعه تهران، آن را الهام از طرف خداوند دانست و توصیه کرد این نامه را همه بچهها بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند. با تمام این تعریف و تمجیدها از نامه، احمدینژاد از بوش هیچ جوابی نگرفت اما دستبردار نبود.
او باز هم به دیگر سران دنیا نظیر آنگلا مرکل، ژاک شیراک، سارکوزی، رومانو پرودی و پاپبندیکت شانزدهم نامه نوشت، اما باز هم خبری از پاسخ نبود و هیچکدام از آنها نامهای منتشر نکرد. احمدینژاد اما باز هم کوتاه نیامد؛ آبان ماه سال ۸۸ بود و هنوز چند ماه از تشکیل دولت دهم نگذشته بود که او برای باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، پیام تبریکی فرستاد تا نخستین پیام تبریک یک رئیسجمهوری ایرانی به همتای آمریکاییاش رقم بخورد، اما باز هم جوابی از آمریکا دریافت نشد. با وجود جواب نگرفتن، اسفند همان سال دومین نامه برای رئیسجمهوری آمریکا و طرح سؤالاتی درباره تلقی دولت آمریکا از ماجرای برجهای دوقلو که زمینهساز حمله به عراق و افغانستان و حضور در منطقه شد، مطرح شد.
رحیم مشایی ارسال این نامه را «در چارچوب دیپلماسی عمومی و تأثیرگذاری بر روی افکار بینالملل و ملتهای منطقه» توصیف کرد و گفت که این نامه همچنین عاملی است در این جهت که نگاه ایران را در این مورد ببینند و نقدی بر سیاستهای دولت آمریکا باشد.
او که دولتش را از دست دولتی تحویل گرفت که موضوع گفتوگوی تمدنها را به جهان معرفی کرده بود، تصمیم گرفته بود تا در قالب یک مصلح جهانی با تابوشکنی وجههای تعاملی از خود بسازد؛ اما نه تنها در ساختن این چهره موفق نبود، بلکه رئیس دولتی که همواره مدعی حرکت عزتمندانه در دیپلماسی و مقابله با تحقیر بود، عملا طبق عرف دیپلماسی تحقیر شد و کار به جایی رسید که صحن سازمان ملل هنگام سخنرانی او خالی میشد. او در اوایل روی کار آمدنش با اتخاذ مواضع هیجانی و جنجالبرانگیزش عملا فضای هرگونه مذاکره را با مشکل و مانع مواجه کرد و بعد وقتی متوجه ناکارآمد بودن این مواضع جنجالی شد، تصمیم گرفت در سالهای آخر دولت با ورود به فاز دیپلماسی، موضوع مذاکره با آمریکا را مطرح کند و همان قطعنامههای تحریمی را که روزی تحتعنوان کاغذپاره مطرح میکرد، کنار گذاشت و به اوباما نامه نوشت.
او که بهشدت تمایل داشت که قفل مذاکره با آمریکا به دست او باز شود، با تمام این نامهنگاریهای بیپاسخش، نه تنها گامی در جهت دیپلماسی سازنده برنداشت که در سالهای روی کارآمدن او بدترین قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران صادر شد و تحریمها آنچنان یقه کشور را گرفت که دولت یازدهم هم با استراتژی دیپلماسی نوینش و باز کردن قفل ۱۲ ساله پرونده هستهای، هنوز نتوانسته زیر بار آن کمر راست کند. حالا او باز هم دست به قلم شده؛ مخاطب نامه هم باراک اوباما است. احمدینژاد درحالی دیروز نامه یک صفحهایاش را تحویل سفارت سوئیس در تهران داده که نسبت به مصادره دو میلیارد دلار از منابع مالی مصادرهشده ایران، اعتراض کرده است.
او در این نامه آورده است: «در ۱۸ تیر ۱۳۹۳ هجری شمسی (نهم ژوئیه ۲۰۱۴)، دادگاهی در آمریکا به بهانههای واهی و بدون ارائه هیچ سند معتبری، حکم به تصرف حدود دو میلیارد دلار از ثروت ملت مظلوم ایران را بهناحق و با زورگویی آشکار صادر کرد و در اول اردیبهشت سال ۱۳۹۵ (۲۰ آوریل ۲۰۱۶) نظام قضائی آمریکا آن حکم را تأیید و اموال را مصادره کرد که این امر با اعتراضات گسترده و عمومی ملت ایران مواجه شد. ملت ایران انتظار دارد، این مورد خاص که تماما و مشخصا در دوره حکومت جنابعالی و آن هم در اواخر دوره ریاست شما و بر خلاف تمام موازین و قواعد حقوقی بینالمللی اتفاق افتاده است و توسط جنابعالی به سرعت مرتفع شده، حق ملت ایران استیفا گردد، منابع بهطور کامل مسترد و خسارات وارده نیز جبران شود. گرچه بر این باورم که در هر صورت ملت ایران، کلیه حقوق پایمال شده خود را بازپس خواهد گرفت اما اینجانب مشفقانه به شما نصیحت میکنم که اجازه ندهید این لکه ننگ و نقطه تاریک و حادثه تلخ بهنام شما در تاریخ روابط یکسویه و غیرعادلانه دو کشور ثبت گردد و بیاعتمادی تاریخی تعمیق یابد.»
توصیههای مشفقانه! احمدینژاد به رئیسجمهوری آمریکا درحالی بیان شده است که شاید هدف اصلی این نامه سرگشاده، بازگویی این نکته است که حکم توقیف دو میلیارد دلار در دولت یازدهم صادر شده است. درحالی که مراجعه به جدول گزارش کمیته ویژه بررسی موضوع، نشان میدهد حکم اصلی توقیف دو میلیارد دلار از اموال ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی صادر شده و دو حکم مورد اشاره محمود احمدینژاد در نامه فوق، مربوط به تقاضای تجدیدنظر توسط دولت یازدهم در آن حکم اولیه است.
احمدینژاد درحالی با نوشتن این نامه سعی بر فرافکنی علیه سیاست خارجی دولت دارد که بهنظر، نوشتن این نامه نهتنها خلاف آنطور که خودش در پایان نامه تأکید کرده سیاسی است که ادامهای بر تحرکات انتخاباتی او در همین چند ماه اخیر است. تحرکاتی که بهفاصله یک سال مانده به انتخابات ریاستجمهوری ، هر روز ابعاد جدیدتری به خود میگیرد و با تمام تکذیبهای انتخاباتی بودن این سخنرانیها از سوی احمدینژاد و یاران او، حتی هاشمی، استاندار تهران، هم این سفرها را حاوی شائبه انتخاباتی دانسته و عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، هم دیروز در گفتوگویی که با خبرآنلاین داشته است، گفت: «ما قبلا هم اعلام کردیم فعالیتهای انتخاباتی زودرس خلاف قانون است چون قانون برای فعالیتهای تبلیغاتی انتخاباتی زمان مشخص کرده است.
اگر احساس کنیم کسانی از این تجمعات و جلسات، بهرهبرداری انتخاباتی میکنند قطعا از کار آنها جلوگیری میشود. این موضوع را ما به دوستان آقای احمدینژاد هم اعلام کردیم، به آنها هم گفتیم و هم تذکر دادیم بهدلیل مسائل امنیتی و حفاظت، این جلسات حتما باید تابع شوراهای تأمین استانها و شهرستانها باشند و هم اینکه در موضوع مباحث انتخاباتی نباشند.»
حالا احمدینژاد درحالی علاوهبر تحرکات داخلی انتخاباتیاش، دست به نامهنگاری با رئیسجمهوری آمریکا زده که به نظر میرسد او با نوشتن این نامه تیری در تاریکی انداخته است تا اگر ماجرای توقیف اموال ایران از سوی آمریکا راه به جایی نبرد، دیپلماسی دولت یازدهم را زیر سؤال ببرد و اگر این ماجرا ختم بهخیر شد، نقش خود را در این زمینه پررنگ کرده و مدعی شود قفل این پرونده با کلید دیپلماسی او باز شده است!
نظر کاربران
قرار نیست جواب بده مهم اینه احمدی نژاد نامه داده و کار دولت بی تدبیر را انجام داد
پاسخ ها
اوباما چند بار به گوشی روحانی زنگ زد تا روحانی حاضر شد نیم دقیقه باهاش صحبت کنه
محمود شما 3 تا نامه 10 الی 15 صفحه ای به اوباما و بوش فرستاد که اونا قاطی روزنامه کهنه شیشه هاشون رو پاک کردن باهاش.
بازم مهم نیست براتون جواب رییس جمهور این ملت رو با تحقیر دادن؟
روحانی و ظریف سر میز مذاکره فریادها بر سر آمریکا کشیدند. بروید و به جای منافع خودتون اندکی به منافع بعد تصمیم بگیرید که کار چه کسی درست و کار چه کسی غلط بودهجمعی مون فکر کنید
اولا محمود نه و دکتر محمود احمدی نژاد
ثانیا به جای اینکه یک بنده خدا رو هی بکوبونید
به فکر همین دولت باشید که رابطه برقرار کرد
خو چی شد.غیر از اینه که اجناس سه چهار برابر شد.
کم کم باید از خواب بیدار بشیم
خداکنه هممون بیدارشیم
این حرفها باعث نمیشه از توانائیهای مهندس احمدی نژاد کم بشه الان مگه این دولت در سیاست خارجی چه دسته گلی به سر ملت ایران زده جز اینکه خودمون کوچک کردیم ملت الان تو تنگنا هستن با مشکلات عدیده ای مواجهند دولت روحانی چیکار میکنه؟کارش شده انتقاد از دولت قبلی .این واسه مردم نون وآب نمیشه بیاد معضل بیکاری حل کنه
بهار نزدیک است.
تنها کسی جلوی امریکا ایستاد احمدی نژاد بود
چون محمود باهوشه کسی نمیتونه . .. چون احمدی نژاد منطق داره