یارانه مادرانه
موضوعی که شاید کمتر از آنچه باید به آن توجه شده، مقایسه کارایی سیستم پرداخت یارانه به مردان در قیاس با پرداخت به زنان است.
۲- تعیین نوع هدفمندی
۳- جنسیت دریافتکننده یارانه
۴- تعیین اولویت مراحل یک تا سه برای گروههای مختلف درآمدی
به عنوان نمونه باید تعیین شود که در دهکهای اول تا سوم درآمدی بهتر است با توجه به مشکلات اجتماعی معمول در خانوارها، دریافتکنندگان یارانه زنان باشند و مبلغ مشخصی باهدف بهبود وضعیت تغذیه و سلامت اعطا شود؛ در دهک چهارم با هدفگذاری بهبود سلامت و آموزش مبلغ خاصی به سرپرست خانوار اعم از زن یا مرد داده شود و...
در حال حاضر به علت با عجله اجرا شدن این طرح در گذشته و عدم انجام مطالعات مناسب، بهبود طرح، نیازمند بررسیهای بیشتری است. اگر این مساله را بدانیم که عملکرد زنان در جهت توسعه متفاوت از عملکرد مردان است باید سیاستهایی اتخاذ شود که از این تفاوتها در جهت توسعه هر چه بیشتر استفاده کرد. در این نوشتار سعی بر تاکید مقوله جنسیت دریافتکننده یارانه شده و به مسائل و مشکلات دیگر مقوله یارانهها پرداخته نمیشود.
طبق مستندات سازمان ملل تقریباً تمام موارد کمکهای نقدی جهت فقرزدایی به زنان /مادران خانوارها تعلق میگیرد. به عنوان نمونه مکزیک با این هدف، بیش از ۱۵ سال است که پرداخت یارانه نقدی را به زنان انجام میدهد و مطالعات انجامشده حاکی از این است که اجرای این طرح سبب افزایش اعتماد به نفس دختران مکزیکی شده و آنها خود را شایستهتر، برای کسب سرمایه انسانی میپندارند. تمرکز یارانه در مکزیک بر بهبود وضعیت تحصیل، سلامت و تغذیه کودکان است. این اهداف سبب حرکت بلندمدت کشور به سوی توسعه و رهایی از فقر شده است. حدود ۲۰ درصد جمعیت تحت پوشش بوده و مقدار کل بودجه اختصاصی به یارانهها ۵ /۰ درصد تولید ناخالص ملی کشور است.
تقریباً در تعداد زیادی از کشورهایی که پرداختهای نقدی توسط دولت به خانوارها صورت میگیرد، گیرنده کمکها زنان هستند و قطعاً میتوان گفت راهحلی که برای کشورهای باتجربه در این زمینه که عجلهای نیز در اجرای طرح نداشتهاند، مناسب بوده، برای ایران ما نمیتواند خالی از فایده باشد. استفاده از آمار، اطلاعات و تجارب سایر کشورهایی که دارای سیستمهای پرداخت نقدی از طرف دولت هستند، این نتیجه را میدهد که پرداخت یارانه به زنان، کارایی این سیستم را افزوده است. حال چرا این اتفاق نباید در ایران رخ دهد؟ مگر اینکه تصور کنیم زنان ایرانی متفاوت از زنان سایر نقاط جهان هستند و در انجام مدیریت مالی ناتوان!
جهت روشنتر شدن این مطلب، اگر بخواهیم شاخص قابل مقایسهای برای توانایی مدیریت مالی زنان در خانواده تعریف کنیم، میتوان از سطح تحصیلات زنان به عنوان متغیر جایگزین استفاده کرد. در نمودار زیر متوسط سطح تحصیلات (متوسط پنجساله) برای زنان برخی از کشورهایی که یارانههای تخصیصی به خانوار به زنان یا مادران خانواده اعطا میشود، آورده شده است. همانطور که دیده میشود در کشورهایی با متوسط بالاتر یا پایینتر تخصیص یارانه به زنان صورت گرفته است.
بنابراین کمبود توان تحصیلی یا به صورت معادل توان تخصیص بهینه مالی توسط زنان نمیتواند دلیلی برای توجیه تخصیص یارانه به مردان باشد. کشور ایران با داشتن متوسط سطح تحصیلات (متوسط پنجساله) برای زنان ۸،۷ سال در وضعیت تقریباً مناسبی قرار دارد. بنابراین شاید علت اصلی عدم تخصیص یارانه به زنان تاکنون را اساساً در سنت و فرهنگ باید جستوجو کرد نه در استدلالهای اقتصادی!
حال سوال این است که آیا مناسب نیست به صورت جدی به راهحل پرداخت یارانه به زنان به عنوان راهی مناسب جهت افزایش رفاه خانوار و افزایش کارایی این منبع مالی نگریسته شود؟
در ادامه در این نوشتار سعی بر روشن کردن موضوع «پرداخت یارانه به زنان و بیان مزایا و معایب» این طرح شده است. مطالعات زیادی در جهان در این زمینه صورت گرفته و اثراتی که افزایش قدرت اقتصادی و درنتیجه قدرت چانهزنی زنان در خانوار بر کیفیت بهداشت، تغذیه و سلامت و افزایش رفاه کنونی خانواده دارد، تایید شده است.
در این مطالعات همچنین اینگونه استدلال شده که به علت افزایش کیفیت آموزش نسل بعد که سرمایه انسانی هر کشوری تعبیر میشود، پرداخت یارانه به زنان رشد اقتصادی را نیز به دنبال خواهد داشت. از طرفی به علت اینکه زنان درآمد اقتصادی خود را با گروه بزرگتری تقسیم میکنند، ضریب اثربخشی اقتصادی بالاتری از مردان نیز دارند.
مطالعات اقتصاددانان نشان میدهد که به صورت متوسط میزان سرمایهگذاری مادران در مقایسه با پدران، برای تغذیه، بهداشت و آموزش کودکان در خانواده بیشتر است. بنابراین علم اقتصاد به دور از باورهای ذهنی و سنتی حکم بر تخصیص یارانهها به زنان دارد. تحلیلهای اقتصادی فراوانی روی این مساله انجام شده و کشورهای دیگر نیز بر اساس همین منطق یارانه را به زنان اعطا میکنند.
در ایران شاید بیشترین نفع را خانوارهای آسیبپذیر از تغییر سیستم دریافت یارانه و اعطای یارانه به زنان یا مادران خانواده ببرند.
آمارها وجود دو میلیون معتاد را در ایران تایید میکند. با توجه به اینکه خانوارهای مذکور بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی و از جمله اعتیاد هستند، درصد ابتلا به اعتیاد و مصرف دخانیات در آنها بالاست. افراد معتاد برای رفع نیاز خود به مواد مخدر به هر کاری تن میدهند و چهبسا هزینه کردن یارانه همسر و فرزندانشان در این راه سادهترین انتخاب باشد. و نتیجه اینکه بسیاری از زنان و کودکان به علت ساختار اقتصادی نامناسب و خودخواهی سرپرست خود، از سهم یارانهای که برای افزایش سطح رفاه و جلوگیری از گسترش فقر برای آنها لحاظ شده، محروم میشوند.
نتیجه اینکه این راهحل میتواند به عنوان راهحل قطعی حداقل برای برخی دهکها که فقر در آنها توسعه بیشتری دارد، در نظر گرفته شود. خانوارهای بدسرپرست نیز که مردان سرپرست در زندان به سر میبرند یا به دلیل جرم و جنایت متواری هستند نیز مشمول این استدلال خواهند بود. در این مورد احتمالاً یارانه کلاً به خانواده نخواهد رسید!
از نظر اجتماعی و اقتصادی پرداخت یارانه به زنان منطقی است. مبانی تئوری تفاوت ترجیحات زنان و مردان در خانوار میگویند که حرکت خانوار به سوی اجرای ترجیحات زنان سبب سرعت بخشیدن به روند فقرزدایی و توسعه است. هدف از پرداخت یارانه بهبود وضعیت معاش خانوارهاست و طبق یک نتیجهگیری ساده میتوان گفت تخصیص یارانه به زنان موجب افزایش کارایی سیستم یارانهها میشود.
از جمله منافع دیگر حاصل از اجرای طرح پرداخت یارانه به زنان، میتوان به تقویت روحیه اجتماعی آنان اشاره کرد. بسیارند زنانی که به دلیل ساختار خانواده، فاقد ارتباطات اجتماعی و امکان تبادل تجارب و تماس با سایر افراد هستند. دادن مسوولیت یارانه و هزینه کردن آن به زنان مشوق مناسبی جهت بهبود وضعیت اجتماعی زنان میتواند باشد و این مساله در اقشار کمدرآمدتر پررنگتر است. آن زنانی که در زمان انتخاب بین تحصیل دختر و پسر، انتخاب مرجع خانواده خود نبودهاند و به صورت سیستماتیک از سرمایه اجتماعی کمتری برخوردار هستند. این سیاست میتواند گامی در جهت رفع تبعیضها علیه آنها باشد. هر چند که شاید به «نوش دارو پس از مرگ سهراب» تعبیر شود.
نکته دیگری که باید اشاره کرد، این است که مطالعات نشان میدهد حتی در خانوارهایی که به نظر میرسد تصمیمگیریهای مالی با زنان است و به اصطلاح زن مدیر مالی خانواده است، زنان عموماً مسوول مخارج کوچک روزانه هستند و تصمیمگیریهای استراتژیک مالی توسط مردان صورت میگیرد. در این خانوارها نیز، افزایش قدرت مالی زنان، حتی اگر درصد کمی از درآمد خانوار باشد، نمیتوان گفت تاثیری در بهبود وضعیت زنان و در نتیجه افزایش رفاه و حرکت به سوی توسعهیافتگی ندارد!
در جایی که «کاهش تبعیض جنسیتی» به عنوان هدف و وجود آن به عنوان ضدارزش تلقی میشود، اجرای سیاست پرداخت یارانه به زنان میتواند یک راهحل و گزینه باشد. یکی از شاخصهای سنجش توسعهیافتگی، میزان تبعیض جنسیتی علیه زنان است و سالانه کشورها از این جهت از سوی نهادهای بینالمللی رصد میشوند. کشورهای در حال توسعه عمدتاً برنامهریزیها و هدفگذاریهایی در این زمینه انجام میدهند و چه خوب است سیاستگذاران اقتصادی-اجتماعی کشورمان بر این مساله نیز، توجه و دقت کافی را مبذول دارند.
مطالعه شاخص تبعیض جنسیتی محاسبهشده توسط سازمان ملل حکایت از افزایش آن و گسترش تبعیض در ایران در سالهای اخیر دارد. سقوط چند پلهای ایران و قرار گرفتن در رتبه ۱۳۰ جهانی را درست است که نمیتوان فقط به مساله یارانهها ربط داد، ولی باید این را نیز مدنظر داشت که روند افزایش تبعیض جنسیتی در ایران از زمان شروع پرداخت یارانهها به مردان خانوار منطبق با نظریههای اقتصادی، مبنی بر اثرگذاری منفی پرداخت یارانهها به مردان بوده است.
نکته دیگری که میتوان به عنوان مزیت تغییر گیرنده یارانهها در خانوار از مردان به زنان اشاره کرد در مورد وضعیت زنان در برخی مناطق خاص کشور است. وجود تبعیض جنسیتی زیاد در مناطق حاشیهای و محروم کشور، اجرای این طرح را با فواید زیادی همراه میکند. عدم پرداخت یارانه به زنان در آن مناطق یک نقد جدی به نحوه اجرای یارانهها محسوب میشود. در این خانوارها حتی به لحاظ تغذیه نیز بین دختران و پسران تمایز قائل میشوند و واقعاً دختران و زنان خانواده جنس دستدوم محسوب میشوند.
یکی از راههای تلاش جهت برقراری توازن در خانوادهها توانمندسازی زنان است. یکی از راههای این توانمندسازی پرداخت یارانه به زنان یا مادران خانوار است. پرداخت یارانه به زنان در سهم بزرگی از خانوارها، تفاوت در توازن خانوارها و حرکت به سوی تعادل ایجاد میکند و از این نظر شاید بتوان گفت در خانوارهای با درآمد بالا بیتاثیر است.
بالابردن توان مدیریتی زنان در خانوار که همواره در آموزههای علمی نیز بر آن تاکید شده است، یکی دیگر از دستاوردهای پرداخت یارانه به زنان است. مهمترین ابزار تقویت توان مدیریت به مسائل مالی خانواده برمیگردد. جایی که سیستم رسمی و دولتی بر خلاف اصل تقویت مدیریت زنان در خانواده عمل کند، نمیتوان امیدی به توانمندسازی زنان داشت.
جدول مقایسه رتبه ایران و ترکیه به لحاظ وجود نابرابری جنسیتی
منبع: Human Development Reports
باید به این نکته نیز توجه کرد که کمکهای دولتی یا همان یارانه در اغلب کشورها به صورت هدفمند پرداخت میشوند. مثلاً پرداخت کمکهای نقدی با شرط حضور کودکان در مدرسه، با شرط انجام واکسیناسیونهای معمول، با شرط انجام مراقبتهای سلامت و بازدیدهای دورهای پزشک از زنان باردار و... این نوع پرداخت هدفمند به جهات زیادی دارای ثمربخشی بیشتر بوده و در سالهای اخیر به عنوان اصلیترین برنامه کاهش فقر در دنیا معرفی شده است.
شرطی بودن پرداخت یارانهها مشوقی برای فقرا در جهت انجام سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانیشان است؛ همچنین سبب بهبود سطح سلامت و بهداشت آنها میشود. و در نهایت منجر به شکستن چرخه شوم فقر در خانوارهای فقیر میشود. کودکانی که از تغذیه، بهداشت و سلامت بهتری برخوردارند، بهتر میتوانند آموزش ببینند و در نهایت در آینده شغل بهتری را انتخاب خواهند کرد و این همان شکست چرخه فقر است.
در ادامه به بیان معایب طرح اعطای یارانه به زنان پرداخته میشود. واقعیت غیرقابلانکار غالب بر جامعه فرهنگ مردسالاری سنتی است. این طرح در تعارض با این فرهنگ ناصحیح قرار میگیرد و در جبهه مقابل با آن است. در آموزههای دینی ما و نیز تاریخ و اساطیر گذشته ایرانی، مادر عهدهدار مدیریت خانواده بوده و مسوولیت بر عهده زنان بوده است. طی سالها این مساله در ایران تغییر هویت داده و تبدیل به فرهنگی در برخی موارد حتی بر ضد زنان شده است.
در مناطق و خانوادههای آسیبپذیر که پیشتر به آنها اشاره شد، این طرح احتمالاً معایبی از جمله بالا رفتن احتمال خشونتهای خانوادگی علیه زنان را به دنبال خواهد داشت. در نمونههای ذکرشده شامل خانوارهای بدسرپرست با وجود مردان معتاد یا مجرم، احتمال عکسالعملهای منفی در ابتدای اجرای طرح از سوی مردان وجود دارد. این مشکل در تمامی کشورهای پیادهکننده سیستم پرداخت یارانه به زنان گزارش شده، ولی با گذشت زمان و توانمندسازی مالی زنان این مشکل کمرنگتر شده است.
از دیگر معایب این طرح باید به ضعف قدرت مدیریت مالی در زنان خانوارهای آسیبپذیر اشاره کرد. زنانی که طی سالها اجازه هیچ نوع اظهارنظر و تصمیمگیری در خانواده را نداشتهاند، در ابتدای امر با یک شوک مواجه خواهند شد. خوشبختانه این مشکلی است که در کوتاهمدت و با انجام سعی و خطا و انجام الگوبرداری توسط زنان قابل حل است.
برای ارائه نتیجه از مباحث مطرحشده میتوان گفت در ایران با توجه به تغییرات تصویبشده برای حذف یارانه ثروتمندان، و باقی ماندن اقشار آسیبپذیرتر در لیست دریافت یارانه نیاز به انجام تغییرات دیگری در سیستم پرداخت یارانهها به چشم میخورد. از جمله این تغییرات که در این نوشتار به آن اشاره شده است، پرداخت یارانه به زنان یا مادران خانوار است. طبق تجارب سایر کشورهایی که قدمت بیشتری در پرداخت یارانه دارند و با تکیه بر مطالعات اقتصادی صورتگرفته، دادن یارانه به زنان به نسبت مردان کاراتر است.
البته باید اذعان داشت هر یک از این دو مدل پرداخت مزایا و معایبی به دنبال خواهند داشت. در صورت بررسی هزینه فایده دو طرح مذکور و فارغ از جهتگیریهای از پیش تعیینشده تبعیضآمیز علیه زنان، پرداخت یارانه به زنان نتایج بهتری را به دنبال خواهد داشت.
*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس
نظر کاربران
کاشکی دولت به زنان جامعه اهمیت میدادوحقوقی برای آنهالحاظ میکردحداقل برای درمان آنهاکاری میکرد
يارانه نبايد به صورت نقدي باشه ، بايد سازماني مثل تامين اجتماعي كه تو كشور ما تعريف ديگه اي داره از محل پولايي كه ميگيره سطح زندگي و معاش مردم رو تامين كنه با كمك اداره كار، يارانه حق و حقوق مردم از در آمدهاي مليه اما هدفمند و درست بدست اهلش نميرسه كارشناس درست هم از اول نبود پايه اش رو بد گذاشتن حالا شده مثل يه خونه كه از پايه بد ساخته شده بايد كلا بكوبن از نو درست بسازن نه اينكه نقدا بدن دست ملت از اون طرف همه جوره ده برابرشو از جيب مردم خارج كنن