سرقت خونين، فرجام دوستی دو مرد معتاد
مرد معتاد كه براي سرقت اموال يك راننده او را به خانه كشانده و به قتل رسانده بود بعد از اينكه توسط مادرش به پليس معرفي شد پاي ميز محاكمه رفت.
اين جوان كه «امير» نام دارد دو سال قبل رانندهاي به نام «مهدي» را با ضربات دسته كلنگ در خانهاش به قتل رساند.
در ابتداي جلسه محاكمه اين متهم كه در شعبه ۷۱ دادگاه كيفرياستان تهران برگزار شد سيدرضايي نماينده دادستان در توضيح كيفرخواست گفت: «اول بهمن دو سال قبل زني با ماموران پليس تماس گرفت و گفت پسرش فردي را كشته و جسدش را در خانه رها كرده است.
وقتي ماموران به خانه او در شهريار رفتند متوجه شدند مقتول مردي حدودا ۴۲ ساله است كه با ضربات چوب به قتل رسيده است. جسد او توسط ضارب در يك ملحفه و سپس نايلون پيچيده و در خانه رها شده بود. از آنجايي كه اوراق شناسايي همراه مقتول بود پليس خيلي سريع هويت او را شناسايي كرد.
سپس جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت و تحقيقات آغاز شد. زني كه جسد را پيدا كرده بود به پليس گفت: به ميهماني رفته بودم كه پسرم امير زنگ زد و گفت كسي را كشته است. پسرم گفت چون ميترسد ديگر به خانه برنميگردد. من كه خيلي وحشت كرده بودم بلافاصله خودم را به منزل رساندم.
اول روي فرش چند قطره خون ديدم و بعد كه وارد اتاق شدم جسدي را در نايلون مشاهده كردم و به پليس خبر دادم.» نماينده دادستان ادامه داد: مادر متهم در جريان تحقيقات به ماموران گفت، نميداند پسرش كجاست. با اين وجود كارآگاهان متوجه شدند امير يك روز بعد از جنايت در همدان به جرم حمل موادمخدر بازداشت شده است. با انتقال امير به اداره آگاهي شهريار پليس بازجوييهاي خود را در اين خصوص آغاز كرد.
مرد جوان به قتل اعتراف كرد و گفت: چهار روز بود كه با مقتول آشنا شده بودم. من به عنوان مسافر سوار ماشين او شدم. خيلي ناراحت بودم. علت ناراحتيام را پرسيد و گفتم برادرم بازداشت شده است و سند ندارم تا آزادش كنم. وقتي به ظاهرم نگاه كرد پرسيد اعتياد دارم من هم جواب مثبت دادم. او سپس پرسيد جايي دارم كه با هم مواد بكشيم.
من هم قبول كردم او را به خانهام ببرم. با هم وارد خانه شديم و شيشه كشيديم. او گفت ميتواند به من سند بدهد اما بايد به او چك و سفته بدهم. من هم قبول كردم. چند ساعتي در خانه ما بود و بعد هم رفت. مطابق قراري كه گذاشته بوديم دوباره به خانه ما آمد. تصميم گرفته بودم او را بكشم و ماشينش را سرقت كنم. بنابراين به بهانه كشيدن شيشه او را به خانه بردم. با هم مواد كشيديم.
يكدفعه متوجه شدم در كمرش چاقو مخفي كرده است. ترسيدم مبادا به من حمله كند. با دسته كلنگ او را زدم. وقتي فوت شد جسدش را لاي ملحفهاي پيچيدم و در نايلون قرار دادم اما چون ترسيده بودم نتوانستم آن را از خانه خارج كنم. خيابان شلوغ بود و فكر ميكردم كسي من را ميبيند. بنابراين تصميم گرفتم پول و مدارك همراه مقتول را بردارم و با ماشين او فرار كنم.
سيدرضايي در ادامه گفت: متهم همچنين اعتراف كرد بعد از قتل به سمت همدان حركت كرد اما در اين شهر هم به دليل خلافي كه كرده بود بازداشت شد. مطابق گزارشي كه ماموران پليس همدان ارايه كردهاند او به دليل حمل موادمخدر دستگير شده بود. بنابراين من به عنوان نماينده دادستان با توجه به مداركي كه در پرونده وجود دارد و درخواست اوليايدم تقاضاي مجازات متهم را دارم. در ادامه اوليايدم مقتول در جايگاه حاضر شدند و براي متهم درخواست صدور حكم قصاص كردند.
سپس متهم به دفاع از خودش پرداخت. او اتهام قتل را پذيرفت و گفت: هرچه در بازجوييها گفتهام قبول دارم و حوصله ندارم دوباره ماجرا را توضيح بدهم. سپس قاضي گفتههاي او را در دادسرا خواند و متهم گفت همه آنچه را خواندهاند قبول دارد. او در توضيح علت بازداشتش در همدان گفت: من با ماشين مقتول و مدارك آن به همدان رفتم. ميخواستم فرار كنم پليس دستور توقف داد و من ايستادم.
آنها از من گواهينامه خواستند اما نداشتم به همين دليل هم درگير شدم. اول پليس را زدم و بعد شيشه ماشين را شكستم. وقتي اين اتفاق افتاد بازداشتم كردند. دستگيري من اصلا ربطي به موادمخدر نداشت و برايم پروندهسازي كردند. او همچنين مدعي شد مقتول به مادرش نظر داشت و به همين دليل هم تصميم به قتل گرفت.
در اين هنگام قاضي گفت مادر تو پيرزن است در حاليكه مقتول خودش زني جوان داشت بنابراين دليلي براي اين كار وجود نداشت و بهتر است واقعيت را بگويي.متهم هم اين ادعايش را پس گرفت. بعد از پايان دفاعيات متهم و وكيل مدافعش، هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند و متهم را به قصاص محكوم كردند.
نظر کاربران
باسلام، مقتول بدنبال اجلش رفته ، اعتیاد و اجل اورا به همپالگی خود رسانده و بحقش رسیده است، چنین انسانهائی ارزش زنده ماندن ندارند،قاتل معتاد و شیطان صفت هم دستگیر شده است و اگرچه ارزش قصاص را ندارد ولی بهتر است بلافاصله معدوم تا جامعه از لوث وجودش پاک شود.