آن ۴۴۴ روز به روایت گروگان ها
۱۳ آبان۱۳۵۸؛ صبح پاییزی تهران، بارانخورده و خلوت؛ اما حوالی خیابان مفتح بین «سمیه» و «آیتالله طالقانی» شلوغی غیرعادیای جریان داشت. ۴۰۰نفر از دانشجویان «خطامام» در اعتراض به سفر «شاه» به آمریکا، روبهروی سفارت این کشور در تهران جمع شده بودند و جمعیت در حال افزایش بود
همزمان با افزایش معترضان، صدای شعارهای بیرون سفارت نیز از داخل بیشتر شنیده میشد. در همین بین، کارمندان سفارت هم به محل کار خود میرسیدند. دیگر همه ۷۲کارمند و دیپلمات سفارت مشغول کار شده بودند، اما با عبور عقربههای ساعت از ۱۰صبح، کمکم صدای شعارها نزدیک میشد. رفتهرفته شعارها بالا میگرفت؛ همزمان با بالارفتن صدای شعارها، عدهای هم از دیوارها بالا رفتند.
ساعت یکربع به ۱۱صبح بود که کارمندان سفارت، دیگر صداها را کنار خودشان احساس میکردند و اینگونه بود که قصه شروع شد. چندروز پس از این اتفاق اموال ایران در آمریکا بلوکه و چندماه بعد، تحریمهای آمریکا علیه ایران شروع شد که چندسال بر سیاست داخلی آمریکا تاثیر گذاشت و چنددهه هست که همچنان بر روابط تهران و واشنگتن سایه افکنده است.
این اولین اقدام برای تسخیر سفارت آمریکا نبود. ۲۵بهمن۱۳۵۷ نیز یکبار توسط برخی گروههای چریکی به سفارت آمریکا حمله شد و به اشغال آنها درآمد. البته با برخورد فوری دولت موقت، مهاجمان از سفارت بیرون رانده شدند. به نوشته روزنامه «کیهان» مورخ ۲۵بهمن۵۷، «نمایندگان کمیته انقلاب» این حادثه را «توطئه عوامل ساواک» اعلام کردند.
ششنفر از این کارمندان، گویا از بقیه زرنگتر بودند. آنها از در پشتی سفارت وارد خیابانهای اطراف سفارت شده و راهی سفارت انگلیس شدند. طی رفتوآمدهای صورتگرفته بین سفارت انگلیس و سفارت کانادا، این ششنفر نهایتا با پاسپورتهای کانادایی از ایران خارج شدند تا تعداد گروگانهای در اختیار دانشجویانی که دانشجویان «خطامام» نام داشتند، به ۶۵نفر برسد. از بین این ۶۵نفر، دوهفته بعد یعنی اوخر آبانماه، ۱۳نفر دیگر که شامل زنان و سیاهپوستان سفارت بودند، آزاد شدند تا جمع گروگانها به ۵۳نفر تقلیل یابد.
چندماه بعد هم یکنفر از آنها به علت بیماری آزاد و راهی خانه شد. نهایتا ۵۲نفر میمانند؛ ۵۲نفری که تا ۳۰دی۱۳۵۹ در اختیار دانشجویان خطامام بودند. این ماجرا ۴۴۴روز ادامه داشت؛ روزهایی که سبب شد «جیمی کارتر»، رییسجمهور دموکرات آمریکا، پس از یکدوره ریاستجمهوری، سکان کاخسفید را به «رونالد ریگان» جمهوریخواه بسپرد. در این مدت دولت «کارتر» تلاشهای زیادی برای آزادی گروگانها کرد که مشهورترین آنها، اقدام نظامی ارتش آمریکا در طبس بود که با شکست روبهرو شد.
اردیبهشت۱۳۵۹ تفنگداران ویژه ارتش آمریکا، شبانه به صحرای طبس در قلب ایران رسیدند. تفنگداران برنامه داشتند که نزدیکیهای صبح عازم تهران شوند و گروگانها را آزاد کنند. اما آنها گرفتار «توفان شن» شدند تا عملیات «پنجه عقاب» شکست بخورد و سایه آن سالها پس از این اتفاق، همچنان فضای سیاست داخلی ایران و آمریکا و همچنین روابط دوجانبه را تحتتاثیر قرار دهد. این سایه گاهی سیاهتر میشود؛ مخصوصا وقتی پای صدور ویزا برای ورود به آمریکا در میان باشد.
آخرین مورد سیاهی این سایه مربوط به اواخر سال گذشته میشود که «حمید ابوطالبی» از سوی ایران به عنوان نماینده جمهوری اسلامی نزد سازمان ملل معرفی شد اما آمریکا به بهانه شرکت او در تسخیر سفارت آمریکا در تهران، از صدور ویزا برای او سر باز زد. بهانهای که افراد دخیل در ماجرا نیز آن را کذب میدانند. گفته میشود شخص «ابوطالبی» تنها ترجمه برخی متون برای دانشجویان خط امام را برعهده داشت و هرگونه دخالت در جریان اشغال سفارت را تکذیب کرد؛ اما «مرغ» آمریکاییها همچنان «یکپا» داشت.
حالا هرکدام از طرفین روایتی دارند. در طرف ایرانی بیشتر «عباس عبدی»، «معصومه ابتکار» و «ابراهیم اصغرزاده» هستند که روایت میکنند و در طرف آمریکایی، «جان لیمبرت» و «باری روزن» رسانهایتر هستند. برخی از گروگانها اکنون دیگر در این دنیا نیستند تا روایت کنند؛ آنچنانکه برخی از دانشجویان خط امام هم در قید حیات نیستند.
برخی از آنها هم که در قید حیاتند، چند ۱۳آبان را در جایی سپری کردند که امکان دیدن مراسمهای اینروز را نداشتند. از جمله معروفترین دانشجویان خطامام میتوان به «محسن میردامادی»، «محسن امین زاده» و «سعید حجاریان» اشاره کرد. در ادامه به وضعیت برخی گروگانها و گروگانگیرها که کمتر شناخته شدهاند، پرداختیم.
ریچارد هنری مورفیلد: متولد ۱۹۲۹میلادی؛ در زمان اشغال سفارت، ۵۲سال داشت و سرکنسول سفارت بود. او در سال۲۰۰۶ در مصاحبهای با «بیبیسی» گفته بود: «احساس من نسبت به دانشجویان حملهکننده به سفارت با احساسم نسبت به مردم ایران متفاوت است.» پس از بازگشت به آمریکا در فرودگاه «استوارت» مورد استقبال همسر و فرزندانش قرار گرفت. «مورفیلد» باوجود برخی دیگر از همقطارانش که بعد از آزادی، در آمریکا بیکار شدند، فعالیتش را در وزارت خارجه آمریکا ادامه داد.
آخرین پست او، وابسته اقتصادی سفارت آمریکا در «مکزیکوسیتی» بود. او سال۲۰۱۰ بر اثر سرطان درگذشت. «مورفیلد» سال۲۰۰۵ و پس از اینکه «محمود احمدینژاد»، رییس دولت جدید ایران قصد سفر به نیویورک را داشت، مدعی شد که او در جریانات سفارت آمریکا در ۱۳آبان دخیل بوده؛ ادعایی که دولت ایران، دولت آمریکا و خود احمدینژاد آن را رد کردند.
چارلس ای.جونس: او در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران، ۳۹سال داشت. او متخصص ارتباطات و اپراتور دورنویس در سفارت بود. جونس تنها آمریکایی سیاهپوستی بود که به همراه ۱۳گروگان دیگر سیاهپوست آزاد نشد. پیش از ماموریت در ایران در دهه۷۰، در «قاهره»، «تلآویو»، «کنگو» و «ویتنام» فعالیت کرده بود. بعد از بازگشت به آمریکا به سنگال اعزام شد و دبیر دوم سفارت آمریکا در سنگال شد.
او در مورد ماموریتش در تهران میگوید: «من در جایی درست، ولی زمانی نامناسب به ماموریت رفتم. » شاید بتوان دلیل آزاد نکردن او همراه سایر سیاهپوستان را سابقه انجام ماموریت در «تلآویو» دانست که ظن جاسوسبودن او را قویتر کرده بود. او معتقد است که «بهخاطر وقوع انقلاب و بدبینی انقلابیون ایران نسبت به آمریکا، این تصور پیش آمد که سفارت آمریکا لانه جاسوسان است.» جونس، این سخنان را در ۶۹سالگیاش یعنی پنجسال پیش گفته است.
لوئین بروس لینگن: کاردار ۵۸ساله سفارت آمریکا که ارشدترین مقام سفارت نیز بود. به گفته برخی منابع او یکی از سهنفری بود که در وزارت امور خارجه ایران نگهداری میشدند. او اکنون ۹۳سال دارد. ۱۰سال پیش در مصاحبهای در رابطه با پیشینه دولت آمریکا در جریان ساقطکردن حکومت دکتر مصدق در سال۱۳۳۲ میگوید که این عوامل در اشغال سفارت نقش مهمی داشتهاند اما منطقی است که به جای گذشته به آینده نگریست.
او در زمان مصاحبه «رییس دانشکده علوم دیپلماتیک آمریکا» بود. «لینگن» در همان مصاحبه میگوید که از مردم ایران گلهای ندارد ولی از دانشجویانی که به سفارت حمله کردند، همچنان گلهمند است. در شهریور۱۳۵۸ تهران با اعزام «کاتلر» بهعنوان سفیر آمریکا به ایران مخالفت میکند و مقرر میشود «بروس» به عنوان کاردار سفارت در ایران به جای «کاتلر» مشغول فعالیت شود. او معاون اسبق وزارت خارجه آمریکا نیز بوده است.
شهیدرحمان دادمان: هنگامی که رحمان به همراه دیگر دوستانش راهی سفارت آمریکا شد، ۲۳سال داشت. او متولد۱۳۳۵ در شهر «اردبیل» بود. لیسانس و فوقلیسانس را در رشته «عمران» در دانشکده فنی دانشگاه تهران اخذ کرد. دادمان اوایل دهه۷۰ برای تحصیل در مقطع دکترا «راهوساختمان» به انگلستان رفته و از دانشگاه «منچستر» فارغالتحصیل شد. او سال۱۳۷۹ به سمت وزیر راهوترابری در دولت نخست اصلاحات منصوب شد.
اما وزارت او کمتر از ششماه طول کشید. «دادمان» که دیماه۱۳۷۹ از مجلس رای اعتماد گرفته بود، صبح ۲۷اردیبهشت۱۳۸۰ در حالیکه برای افتتاح فرودگاه گرگان عازم این شهر بود، هواپیمای حامل او و همراهانش سقوط کرد و جان باختند. در مراسم تشییع مرحومدادمان، مقاممعظمرهبری، «سیدمحمد خاتمی» رییسجمهوری وقت و حجتالاسلاموالمسلمین «مهدی کروبی»، رییس مجلسششم حضور داشتند. پس از شهادت او، یک بلوار در منطقه «شهرک غرب» تهران به یاد «شهیددادمان» نامگذاری شد.
حسین شیخالاسلام: مهندس کامپیوتر، متولد اصفهان در سال۱۳۳۱. او که اکنون در سمت مشاور امور بینالملل «علی لاریجانی»، رییس مجلس مشغول به فعالیت است، در ۲۷سالگی به همراه سایر دانشجویان خط امام، راهی سفارت آمریکا شد. او در سمتهایی چون معاونت وزارت خارجه برای چندیندوره حضور داشته است. او در دورههفتم مجلس نیز بهعنوان نماینده مجلس راهی بهارستان شد. از دیگر سمتهای او، میتوان به نفراول سفارت ایران در سوریه اشاره کرد. گفته میشود او در رمزگشایی از اسناد سفارت آمریکا نقش پررنگی داشته است.
«شیخالاسلام» را میتوان از معدود دانشجویان آن زمان دانست که در تسخیر سفارت نقش داشتند و امروز از لحاظ جهتگیری سیاسی در زمره اصولگرایان قرار دارد. او از جمله افرادی است که با وجود شرکت در اتفاقات ۱۳آبان، موفق به دریافت ویزای آمریکا و ورود به خاک این کشور شده است.
عزتالله ضرغامی: رییس فعلی صداوسیمای جمهوریاسلامی که آخرین روزهای ریاستش را میگذراند. او متولد۱۳۳۸ و فارغالتحصیل مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مدیریت در مقطع کارشناسیارشد است. او در تسخیر سفارت آمریکا در تهران، نقشی فعال داشته است. او نیز مانند «شیخالاسلام» از معدود دانشجویان خط امام است که در زمره اصولگرایان قرار گرفته؛ «ضرغامی» همچنین در نکته دیگری نیز از بسیاری از آن دانشجویان متمایز است؛ «صدور ویزای آمریکا».
در حالیکه ورود به آمریکا برای دانشجویان خط امام ممنوع است، او در سال۱۳۸۹ به همراه «محمود احمدینژاد» به نیویورک سفری داشت. از حاشیههای سفر او میتوان به عکس منتشرشده «ضرغامی» زیر مجسمه «آزادی» در نیویورک اشاره کرد؛ عکسی که بهنظر واقعی میرسد و او با چهرهای خوشحال و با فیگوری عجیب و خاص در عکس دیده میشود.
ارسال نظر