از خداحافظی با پزشکان بنگلادشی تا بازگشت پزشکان خارجی؟
نگرانیها درباره کمبود پزشکان در نظام سلامت ایران موضوع تازهای نیست، اما این مسئله در یکی دو سال اخیر بهویژه بعد از پاندمی کرونا و موج مهاجرت پزشکان ایرانی در پی بحرانهای اقتصادی، رنگ و بویی جدید به خود گرفته است. به گونهای که سال گذشته برخی مقامهای رسمی نظام سلامت از احتمال حضور پزشکان خارجی در ایران سخن گفتند؛ موضوعی که یک بار در دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ شمسی در ایران رخ داده بود و نظام سلامت ایران میزبان پزشکان فراوانی از جنوب شرق آسیا بود.
شرق: نگرانیها درباره کمبود پزشکان در نظام سلامت ایران موضوع تازهای نیست، اما این مسئله در یکی دو سال اخیر بهویژه بعد از پاندمی کرونا و موج مهاجرت پزشکان ایرانی در پی بحرانهای اقتصادی، رنگ و بویی جدید به خود گرفته است. به گونهای که سال گذشته برخی مقامهای رسمی نظام سلامت از احتمال حضور پزشکان خارجی در ایران سخن گفتند؛ موضوعی که یک بار در دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ شمسی در ایران رخ داده بود و نظام سلامت ایران میزبان پزشکان فراوانی از جنوب شرق آسیا بود.
مسئلهای که همیشه پیوند عمیقی با ماجرای کمبود پزشکان در ایران دارد، ماجرای تعداد کم پزشکان است. در یک دوره تاریخی علت کمبود پزشکان در نظام سلامت ایران ایرادات نظام پرورش پزشکان بود و در دورهای دیگر این کمبود به دلیل کمکردن ظرفیتهای پذیرش محدود در رشته پزشکی اتفاق افتاد. این مورد آخری در یک دهه اخیر همواره محل بحث و جدل در فضای علمی و آموزشی و همچنین سیاسی ایران بود، اما هیچگاه به نتیجه مطلوب نرسید تا با دو موج مهم پاندمی کرونا و مهاجرت پزشکان ایرانی خودش را به خوبی نشان دهد. سرانه پزشک در ایران ۱۱.۸ به ازای ۱۰ هزار نفر جمعیت است؛ درحالیکه این آمار در کشورهای پیشرو در حوزه سلامت بین ۳۰ تا ۵۰ است. ایران در منطقه نیز جایگاه مناسبی ندارد و در بین ۲۵ کشور منطقه، در رتبه بیستم و پایینتر از کشورهایی مانند عربستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ترکیه قرار دارد.
اعتراضها به کمبود پزشک
در چند سال اخیر تعداد زیادی از نمایندگان مجلس نسبت به دسترسی نامناسب مردم حوزه انتخابیه خود به پزشک انتقاداتی را بیان کردند و خواستار حل مسئله کمبود پزشک در کشور شدند. در این زمینه معینالدین سعیدی، نماینده مردم چابهار در مجلس با انتقاد از کمبود پزشک در استان سیستانوبلوچستان گفت که در تمام حوزه نمایندگی من از جاسک تا راسک که شامل شش شهرستان است، تنها یک متخصص عفونی وجود دارد!
اعتراض به کمبود پزشک تنها به نمایندگان مناطق محروم کشور محدود نمیشود و حتی نمایندگان شهرهای بزرگ هم به این موضوع معترض هستند. برای مثال محمدحسن آصفری، نماینده مردم اراک در مجلس، در توصیف وضعیت دسترسی مردم اراک به پزشک میگوید: ساعات بسیاری از شبانهروز درمانگاهها به دلیل نبود پزشک تعطیل است. بیماران اورژانسی برای ویزیت اولیه باید با معطلی به شهرهای دیگر اعزام شوند. پزشک عمومی هم یک روز در درمانگاه مستقر است، روز دیگر باید برای سرکشی به مناطق بدون پزشک سفر کند. درخصوص دسترسی به پزشک متخصص باید گفت که پزشک متخصص نیست. وضعیت به گونهای است که حتی رئیس سازمان نظام پزشکی هم به این موضوع اعتراف میکند و میگوید: به دلیل عدم استقبال پزشکان از ادامه تحصیل در رشتههای تخصصی و فوقتخصصی ممکن است در سالهای آینده با بحران کمبود متخصص مواجه و ناچار شویم بیماران را برای ادامه درمان به کشورهای دیگر بفرستیم. اما وی وقتی پای ماجرای افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان رشتههای پزشکی به میان میآید، بدون آنکه نگران آشکارشدن تعارض منافع در تناقض کلامش شود، میگوید: ما بههیچوجه در مقایسه با کشورهای منطقه کمبود پزشک نداریم و وضعیتمان بسیار هم خوب است.
ماجرای ظرفیت پزشکی و چالشهای آن
ماجرای قدیمی کمبود پزشک در کشور و چالشهایی که از این خلأ گریبانگیر مردم شده، موضوع جدیدی نیست. مواجهه با صفهای طولانی در مطب برخی پزشکان، دیدن چادرهای بیمارانی که از شهرستانهای دیگر برای درمان به تهران آمدهاند و حتی جانباختن بیماران به دلیل دردسترسنبودن پزشکان متخصص، نتیجه عدم دسترسی عادلانه مردم در نقاط مختلف کشور به پزشک است.
با وجود همه این مشکلات اما مقاومتی سخت در صنف پزشکان برای افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی وجود دارد و وقتی صحبت از افزایش ظرفیت میشود سردمداران صنف پزشکان موضعگیری شدیدی از خود نشان میدهند تا نقش تعارض منافع در نظام سلامت را بیش از پیش آشکار کنند. علاوه بر کمبود کلی پزشک در کشور، توزیع نامتوازن پزشکان موجب تشدید مسئله در مناطق کمتربرخوردار شده است. حدود ۴۵ درصد از پزشکان متخصص در شهر تهران (با ۱۱ درصد جمعیت کشور) حضور دارند که معنی آن وخامت بیشتر کمبود پزشک متخصص در شهرستانهاست؛ در حال حاضر بیش از ۵۰ درصد جمعیت کشور در مناطقی هستند که سرانه پزشک آنها کمتر از ۳۸ پزشک به ازای صد هزار نفر است. این آمار نشاندهنده وضعیت فاجعهبار دسترسی به پزشک در بسیاری از مناطق کشور است. دسترسی ناکافی به پزشک بهویژه متخصص در این مناطق موجب سفرهای درمانی به مراکز استانها و تهران شده است.
موج مهاجرت پزشکان ایرانی
با شروع پاندمی کرونا، نیاز کشورهای پیشرفته به پزشکان و اعضای کادر درمان افزایش پیدا کرد. دلیل این ماجرا بالابردن شاخصهای سلامتی در کشورشان و همچنین برداشتن بار اضافی از دوش کادر درمان بود که در دوران پاندمی روزهای سختی را سپری میکردند. برای همین پزشکان و پرستاران کشورهای دیگر یکی از بهترین گزینههای برای پرکردن این جای خالی بود. مسئلهای که در کنار مشکلات اقتصادی دامنهدار، پزشکان ایرانی را برای مهاجرت تشویق کرد و موجی از مهاجرت در شاخه پزشکی ایران شکل گرفت. بخش مهمی از متخصصان کشورهای حاشیه خلیجفارس از این دست پزشکان هستند. بخشهای بزرگ تخصصی کانادا و آمریکا توسط چنین پزشکانی اداره میشود.
مطابق گزارشها درخواست گواهی گود استندینگ تا سال ۹۸ زیر هزار نفر بود. سال ۹۹ تعداد درخواستها زیاد شد و به بیش از دو هزار رسید و در سال ۱۴۰۰ به چهارهزارو ۳۰۰ مورد رسید. یعنی در سه سال تعداد درخواست گواهی گود استندینگ چهار برابر شد. تعداد درخواستها در سه ماه ابتدایی سال ۱۴۰۰ نیز بیش از سه ماه ابتدایی سال قبلش بود. با این روندی که پیش میرویم و مهاجرتهایی که صورت میگیرد، مردم در سالهای آینده شاهد این خواهند بود که برخی خدمات درمانی در کشور قابل ارائه نیست و باید در خارج از کشور این خدمات را بگیرند. قطعا در کشور توزیع نامناسب پزشک داریم و از سوی دیگر به مرور با کمبود پزشک مواجه میشویم؛ چون مهاجرتها زیاد است. اگر این سیاستها ادامه پیدا کند، در پنج سال آینده با فقر شدید پزشک در کشور روبهرو میشویم.
متأسفانه کشور ما به دلایل مختلف توان استخدام چنین پزشکانی را در حال حاضر ندارد. استخدام پزشکان هندی و پاکستانی بعد از انقلاب اولا به این دلیل بود که در آن زمان این تفاوت وحشتناک دریافتها بین کشور ما و طب بینالمللی وجود نداشت و ثانیا بسیاری از این دست پزشکان هم امکان ادامه تحصیل و کسب تجربه بیشتر را پیدا نکرده بودند. بهعلاوه استخدام این پزشکان در آن زمان هم نتیجه مناسبی نداشت.
ارسال نظر