آزار مرگبار پسر ۴ ساله در زندگی پنهانی مادرش
شکنجههای مرگبار پسربچه چهارساله راز زندگی مخفیانه مادرش با مردی غریبه را برملا کرد.
اعتمادآنلاین: شکنجههای مرگبار پسربچه چهارساله راز زندگی مخفیانه مادرش با مردی غریبه را برملا کرد.
زندگی پنهانی زن خیانتکار با مردی غریبه در نهایت به قتل پسر چهارسالهاش منجر شد.
سرگذشت تلخ آریان بعد از مرگ غمانگیز او مشخص شد؛ زمانی که پسرک را در حالت نیمهبیهوش به بیمارستان رساندند و ساعاتی بعد او در بخش مراقبتهای ویژه جان سپرد.
پزشکان با توجه به شرایط جسمانی کودک، ماموران پلیس را باخبر کردند چراکه آثار کبودی روی بدنش مشهود بود و به نظر میرسید او مورد آزار جنسی هم قرار گرفته است.
به این ترتیب جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و لیدا، مادر آریان، تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: پسرم دچار مشکل مغزی بود و گاهی بیهوش میشد. روز حادثه هم بیهوش شده بود. من با دوستم زندگی میکردم. وقتی پسرم بیهوش شد با هم او را به بیمارستان رساندیم و بعد هم پسرم فوت شد.
نظریه پزشکی قانونی نشان داد آریان به طور گسترده مورد آزار و اذیت جسمی و جنسی قرار گرفته و خراشهایی روی بدنش وجود دارد. همچنین آثار کبودیهایی نیز روی دست و پا و شکم این کودک دیده و وارد آمدن ضربه سخت بر سر علت اصلی مرگ او اعلام شد. با توجه به نظریه پزشکی قانونی پلیس لیدا و همخانه او به نام سامان را بازداشت کرد.
بررسیهای بعدی ماموران نشان داد لیدا شوهر داشته اما از او جدا زندگی میکرده و از دو ماه قبل نیز با مردی به نام سامان آشنا شده و به خانه او رفته بود.
لیدا به ماموران گفت: من با سامان در تلگرام آشنا شدم و با هم قرار گذاشتیم و از اصفهان به تهران آمدیم. من در تهران در خانه سامان زندگی میکردم و شوهرم هم خبر نداشت. در این مدت سامان بارها من و پسرم را کتک زد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد. بار آخر که پسرم را زد بچه بیهوش شد. با توجه به اینکه بچه من بیماری داشت دیگر به هوش نیامد.
وقتی سامان تحت بازجویی قرار گرفت اتهام را رد کرد و گفت: چندین سال قبل ازدواج کردم اما ازدواجم چند ماه بیشتر دوام نداشت و جدا شدم. بعد از جدایی تنها زندگی میکردم تا اینکه در تلگرام با لیدا آشنا شدم. او که اهل شهر دیگری بود به من گفت از شوهرش جدا شده و با پسر چهارسالهاش زندگی میکند. من پیشنهاد دادم مدتی با هم زندگی کنیم. به اصفهان رفتم، بلیت گرفتم و با هم به تهران آمدیم و در خانه من زندگی میکردیم. آریان بیماری داشت. مرتب از هوش میرفت لیدا میگفت وقتی بیهوش میشود اگر بخش خصوصی بدنش را فشار دهد به هوش میآید. میگفت این یک روش قدیمی است. من اصلاً با این بچه کاری نداشتم. نمیدانم مادرش چرا این حرفها را زده است. او بچه را نیشگون میگرفت که بههوش بیاید. من اصلاً به این بچه دست نمیزدم.
سامان لیدا را متهم به دروغگویی کرد و گفت: این زن به من گفته بود طلاق گرفته است در حالی که شوهر دارد. من اگر میدانستم شوهر دارد هیچوقت چنین کاری نمیکردم.
هرچند تحقیقات درباره علت دقیق مرگ آریان در دادسرا ادامه دارد اما با توجه به اینکه رسیدگی به جرائم رابطه نامشروع به طور مستقیم در صلاحیت دادگاه کیفری است پرونده رسیدگی به زنای محصنه لیدا و سامان به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی ابتدا شوهر لیدا در جایگاه حاضر شد. او از همسرش و سامان شکایت کرد و گفت: من و همسرم دو سال بود با هم زندگی نمیکردیم اما طلاق هم نگرفته بودیم و آریان با مادرش زندگی میکرد. من از این دو نفر شکایت دارم.
سپس لیدا در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من از سامان به خاطر قتل فرزندم شکایت دارم، البته من ندیدم که سامان پسرم را بزند اما او را مرتب هل میداد و این اواخر هم ما را کتک میزد. ما رابطه جنسی با هم نداشتیم و من فقط تنهاییام را با سامان پر میکردم.
وقتی نوبت به سامان رسید او نیز اتهام را رد کرد و گفت: این زن به من گفته بود طلاق گرفته است؛ ما رابطهای با هم نداشتیم و فقط او و فرزندش در خانه من زندگی میکردند، من حتی به بچه او دست هم نزدم، خودش بچه را کتک میزد. آدمی نیستم که بچه کوچک را کتک بزنم و این وصلهها به من نمیچسبد. ضمن اینکه هنوز درباره علت دقیق مرگ آریان اظهارنظر نشده است و کمیسیون پزشکی قانونی ضربه به جمجمه را رد کرده و گفته احتمالاً به خاطر خوراندن سم است. مقصر مادرش است و به من ربطی ندارد.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری درباره ادامه پرونده وارد شور شدند.
ارسال نظر