۱۳۵۰۴۴۵
۱۲۳۸
۱۲۳۸
پ

دغدغه این کارگردان مسائل عاطفی است نه رحم اجاره‌ای!

بخشی از مصاحبه روزنامه هم میهن با سید مرتضی فاطمی، کارگردان فیلم بی‌مادر را بخوانید.

برترین‌ها: بخشی از مصاحبه روزنامه هم میهن با سید مرتضی فاطمی، کارگردان فیلم بی‌مادر را بخوانید.

موضوع فیلم «بی‌مادر»، زندگی آرام یک زوج است که با پافشاری یکی از آن‌ها روی تصمیم‌اش، ناخواسته وارد آزمایش‌ها، دوراهی‌ها و مخاطرات اخلاقی می‌شود. سخن فیلم درواقع روایتی دراماتیک از این سخن استراتژیک مصطفی ملکیان است که انسان چیزی را به دست نمی‌آورد، مگر اینکه چیزهایی را از دست بدهد و هر تصمیمی بهایی دارد که باید پرداخته شود.

دغدغه این کارگردان مسائل عاطفی است نه رحم اجاره‌ای!

بخشی از گفتگو با با سید مرتضی فاطمی:

اگر ما فیلم «بی‌مادر» را واجد موقعیت دراماتیکی بدانیم که در ذیل فلسفه اخلاق قابل فهم و تبیین است و از این حیث فیلم را واجد سویه‌های فلسفی بدانیم، باید بگویم که امروز دو دیدگاه درباره نسبت فلسفه و سینما وجود دارد؛ یک دیدگاه سینما را ابزار یا امکانی برای بیان و نمایش ایده‌های فلسفی می‌داند و دیدگاه دوم اینکه اساساً خود سینما به‌دلیل ماهیتی که دارد، فرصت و امکانی برای فلسفه‌ورزی است. مثلاً سینما به‌واسطه میزانسن و دکوپاژ می‌تواند زبان سینما را به امکان فلسفیدن تبدیل کند که این امکان خارج از جهان سینما وجود ندارد.

بگذارید کمی به این موضوع خارج از فیلم بپردازم. آنچه گفتید یک‌خطی‌اش این می‌شود که آیا سینما و به‌طورکلی هنر، بر همه‌چیز مقدم است و رجحان دارد یا نه؟ آیا اصالت با هنر است یا با جامعه یا سیاست یا فلسفه یا برعکس؟ با گسترش سینما به‌عنوان زیست‌جهان مجازی انسان، تلاشی آغاز شد تا از قدرت پنهان و شبکه‌ای سینما برای کنترل ذهن و زبان انسان‌ها به‌نفع اقتدار و قدرت استفاده شود. در تاریخ فلسفه، کهن‌ترین نظریه که به نقش هنر در فلسفه سیاسی می‌پردازد، متعلق به افلاطون و ارسطو است.

افلاطون در کتاب «جمهوری»،‌ خواهان اخراج هنرمندان به‌دلیل تشویق به تقلید امور ظاهر یا محاکات بود یا ارسطو با رد نظریه افلاطون، هنر را ضرورت جامعه سیاسی برای تزکیه نفس یا کار تاسیس می‌دانست و قائل به تفوق هنر بر سیاست بود. اما با طرح نظریه پایان هنر هگل و تاکید بر سرشت اجتماعی هنر امثال او و نیچه و حتی مارکس که به‌نوعی به اقتدارگرایی و کنترل امرمحسوس معتقد بودند، ضرورت هم‌پیوندی یا این‌همانی سینما با مسائل سیاسی و اجتماعی به‌عنوان جبر تاریخی را مطرح کردند.

دغدغه این کارگردان مسائل عاطفی است نه رحم اجاره‌ای!

اگر دقت کنیم بعد از نیچه است که فلسفه به‌مثابه امری که باید در خدمت انسان قرار بگیرد مطرح می‌شود و سیاست، اقتصاد، هنر، سینما و به‌طورکلی شئون مختلف زیست اجتماعی انسان، به اراده معطوف به قدرت معنا می‌شود. گرچه من به رحجان هنر معتقدم اما در طول تاریخ، هنر در نسبت با قدرت شکل گرفته است؛ چه در مقابله با آن و چه در خدمت آن.

این نسبت را در ارتباط با قصه فیلم «بی‌مادر» و فلسفه اخلاق چگونه می‌توان صورت‌بندی کرد؟

اول این را بگویم که خیلی خوشحالم که اولین فیلم‌ام را در 40‌سالگی ساختم. احتمالاً اگر آن را در 25-20سالگی می‌ساختم، این فیلم نمی‌شد با تمام نقاط ضعف و قوتش. همانطور که خوشحالم مثلاً رمان برادران کارمازوف داستایفسکی را در 20سالگی نخواندم. هر چیزی یک سنی دارد. اما قصه ساخت این فیلم برمی‌گردد به اینکه من کتاب «عدالت چیست» مایکل سندل را برای پایان‌نامه دکتری می‌خواندم که مباحث آن در فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق را در قالب داستان می‌گوید. من به همه ازجمله دوستان فیلمساز توصیه می‌کنم که این کتاب را بخوانند؛ چون به فیلمسازی کمک می‌کند.

حالا چرا؟ برای اینکه در مسائل اجتماعی، اخلاقی و فلسفی با جابه‌جایی و زاویه‌دید، روایت، پیام و نتیجه متفاوتی می‌گیرید و این کتاب می‌تواند به تغییر این زاویه‌دید کمک کند. خواندن این کتاب به ایده‌ای که برای ساخت فیلم «بی‌مادر» داشتم، کمک کرد. داستانی که در این کتاب خواندم این بود که زوجی در ایالات‌متحده، بچه‌دار نمی‌شدند و تصمیم می‌گیرند ازطریق مهندسی ژنتیک و رحم اجاره‌ای، مشکلات‌شان را حل کنند. به‌همین‌دلیل در روزنامه آگهی می‌دهند برای دریافت رحم اجاره‌ای. یک مستخدمی که وضع مالی ضعیفی داشت این آگهی را می‌بیند و قرارداد را امضاء می‌کند. اما وقتی بچه به دنیا می‌آید، بچه را به آن زوج تحویل نمی‌دهد و معتقد است این بچه من است، از من تغذیه شده و درواقع نسبت به نوزاد احساس مالکیت می‌کند.

تا اینجای قصه خیلی برای من برانگیزاننده نبود. جذابیت قصه برای من جایی بود که دادگاهی شکل می‌گیرد و 15سال این دادگاه طول می‌کشد تا رأی نهایی را اعلام کند. فارغ از اینکه دادگاه به‌نفع کدام‌طرف رأی داده است، آنچه برای من مهم بود زمان طولانی این دادگاهی بود که نشان می‌داد چه نکات ریز، حساس و مهمی در این موقعیت خاص وجود دارد که قضاوت درباره آن آسان نیست. این تصویر اولیه من از فیلم بود که بعد با تمهیدات دراماتیک دیگری گره خورد و فیلمنامه «بی‌مادر» نوشته شد.

آنچه برای من مهم بود، مسئله رحم اجاره‌ای و موقعیت دراماتیک پیرامون آن نبود؛ مسئله من پیچیدگی‌های عواطف و احساسات انسانی بود که در چنین موقعیت‌هایی به یک مسئله اخلاقی و روانشناختی تبدیل می‌شوند و این پرسش که چه نسبتی بین قراردادهای اجتماعی‌ای که انسان‌ها با هم می‌بندند و عواطف، احساسات و تجربه‌های انسانی دخیل در آن برقرار است؟ آیا ماندن در قراردادی مثل ازدواج یا بدعهدی‌کردن در قراردادی مثل اجاره رحم -که در حین  انجام قرارداد احساسات شما تغییر می‌کند- امری اخلاقی است یا خیر.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج