عشق خونین، روزگار پسر جوان را سیاه کرد
پسر چوپان که پدر دختر مورد علاقهاش را کشته بود، بعد از هشت سال زندگی زیر سایه طناب دار، بالاخره رضایت گرفت.
اعتمادآنلاین: پسری که در یک درگیری عاشقانه پدر دختر مورد علاقهاش را به قتل رسانده بود با بخشش اولیای دم از قصاص نجات پیدا کرد.
این قتل سال ۹۳ اتفاق افتاده بود و بعد از گذشت نزدیک به هشت سال، سرانجام متهم موفق به جلب رضایت اولیای دم شد.
سال ۹۳ به پلیس تهران خبر دادند یک درگیری دستهجمعی اتفاق افتاده و مردی به شدت زخمی شده است. بلافاصله ماموران رهسپار خانه مورد نظر شدند و دریافتند در درگیریای که میان پسر ۱۹سالهای به نام حبیب با مرد صاحبخانه به نام قاسم رخ داده قاسم چاقو خورده است. او به بیمارستان سینا منتقل شد اما پس از سه هفته به علت شدت جراحات جان سپرد و حبیب به درگیری خونین با او اعتراف کرد.
پسر جوان به اتهام قتل عمد بازداشت شد و گفت: من چوپان هستم و بیش از یک سال است که به دختر قاسم علاقهمند شدهام. آن روز به خانه آنها رفته بودم تا در مورد علاقهام به دختر جوان با پدرش صحبت کنم. من از علاقهام به دختر قاسم گفتم اما او عصبانی شد و با یک چوب به من حمله کرد. در دفاع از خودم با چاقویی که همیشه همراهم بود به او چند ضربه زدم اما فکر نمیکردم ضربهها کشنده باشد.
در حالی که کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ را پارگی کبد اعلام کرده بودند برای حبیب به اتهام قتل کیفرخواست صادر و پروندهاش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه اولیای دم برای حبیب درخواست قصاص کردند.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد، گفت: باور کنید قصدم کشتن قاسم نبود. به آنجا رفته بودم تا درباره علاقهام به دخترش صحبت کنم اما ناخواسته با او درگیر شدم. من شرمنده خانواده او هستم و درخواست بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و حبیب را به قصاص محکوم کردند.
حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده و قطعی شده بود اما متهم توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و به زندگی برگردد.
به این ترتیب حبیب از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در جلسه دادگاه حبیب که حالا ۲۷سال دارد روبهروی قضات ایستاد و گفت: بارها گفتهام که پشیمانم. هشت سال از بهترین روزهای عمرم نابود شد و در این هشت سال مادر و برادرم فوت شدند. خواهرم به سرطان مبتلا شده و روزهای سختی را میگذراند. من از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
سپس وکیل متهم به دفاع ایستاد و گفت: موکلم در هشت سال زندان سختی زیادی کشیده و به اندازه کافی تنبیه شده است. او چوپان بود و به خاطر شغلش با خود چاقو حمل میکرد.
او ادامه داد: موکلم قصد قتل نداشته و در دفاع از خودش با قربانی درگیر شد. از این رو تقاضا دارم در مجازاتش تخفیف قائل شوید.
در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و حبیب را به هشت سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند تا به زودی آزاد شود.
ارسال نظر