تاریخ جدایی یک ملت؛ وعده دیدار کنار رود ارس
در طول تمامِ این سالها و دههها؛ رود ارس یا همان آراز شاهد فراق مردم ترک ایران و تبدیل شدن به دو جغرافیای مختلف بود. تا جایی که مردم این ناظر و شاهد طبیعی را عامل غیر مستقیم این رنجِ جدایی میدانند. موسیقی محلی آراز آراز و ضربات تند تار درباره این جدایی؛ از آهنگهای ماندگار در وصف جدایی مردم آذربایجان از یکدیگر است.
ایسنا پلاس: آنچه که امروز به نام کشور جمهوری «آذربایجان» میشناسیم، در شمال و جنوب رود ارس، تاریخی است که تا پیش از ورود شوروی به جغرافیای سیاسی منطقه، تماما تنیده به خاک ایران بود.
به دلیل جنگهای ایران و شوروی و پس از معاهدههای ننگین گلستان و ترکمنچای در سالهای ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ بخشهای شمالی کشورمان از جمله قفقاز جنوبی، آران، قره باغ و بخشهایی از تالش جدا شد و تحت سلطه روسها قرار گرفت.
پس از این معاهده بخش قابل توجهی از ایرانیان زیر سلطه حکومتی قرار گرفتند که تمام تلاش خود را برای انکار هویت دینی، ملی و نژادی وابسته به خاک ایران انجام داد.
پس از اتمام دوره تزارها و تا پیش از آغاز حکومت کمونیستی_ سوسیالیستی شوروی در همان دوره همچنان رفت و آمد میان آذریهای آن سوی رود ارس با آذریهای این سوی رود یعنی در ایران، همچنان پابرجا بود. هرچند از لحاظ جغرافیایی از همدیگر دور افتاده بودند اما به هر روی؛ مردم آن سرزمین هم زبان، هم کیش و همخون آذریهای ایران بودند.
از این رو حکومت شوروی این اقوام را بسیار مورد آزار قرار داد و به آنها اجازه برگزاری مراسم مذهبی یا برقراری مراوده و رفت و شد با آذریهای ایران را نمیداد.
آمادهایم جمهوری اسلامی در آذربایجان تشکیل شود
در سال 1990 که شوروی از هم پاشیده شد و آذربایجان به کشوری مستقل تبدیل شد؛ این استبداد در حق مردم آن خطه به پایان رسید و دیگر آذریها رها شده بودند. به همین دلیل مردم آذربایجان بسیار تمایل داشتند که به سرزمین مادری خود بازگردند. مردم آذربایجان میدانستند که سرزمین مادریشان کجاست و برای همین، به ساحل رود ارس رفتند، خود را به ایران رساندند و حتی درخواست الحاق دوباره آذربایجان به خاک ایران را داشتند.
این پیشنهاد و درخواست الحاق جمهوری آذربایجان از سوی حیدر علیاف پدر رییس جمهور خوش حافظه آذربایجان در خاطرات آیت ا.. فسنجانی رییس جمهور وقت کشورمان نیز آمده است.
در خاطرات آقای رفسنجانی نقل شده است: برای مذاکرات خصوصی به مقر ریاستجمهوری رفتیم. ساختمان مجللی است. دکتر ولایتی و آقای حسناف هم بودند و سفیرمان مترجم بود. به محض نشستن، تلفن زنگ زد و صحبت کرد و معلوم شد که مربوط به جنگ است؛ آقای علیاف گفت خبر میدهند ارس طرف منطقه زنگلان، زیر آتش انبوه ارامنه است و مردم برای فرار به ایران از رود ارس عبور میکنند و تلفات میدهند. عاجزانه استمداد کرد. احتمال میدادیم که مقداری هم جوسازی و مقدمهچینی برای مطلب اصلی مذاکرات خصوصی است، ولی خالی از حقیقت هم نیست. نقشه آوردند و توضیح دادند. معلوم شد که اگر زنگلان سقوط کند، از مرز ارمنستان تا نزدیک پارسآباد، ارامنه به مرز ما در شمال ارس میچسبند. پیشنهاد مشخص با اصرار این است که ما در جنگ به نفع آنها شرکت کنیم. صریحاً میگویند ما همه آذربایجان را در اختیار شما میگذاریم و آمادهایم جمهوری اسلامی در آذربایجان تشکیل شود و بدون کمک ایران، نمیتوانیم دفاع کنیم و امکان پیشرفت ارامنه تا باکو هم وجود دارد. نقشه ارمنستان بزرگ را که گویا ارامنه در سال ۱۹۸۰ منتشر کردهاند، نشان دادند که در آنجا از دریای سیاه تا دریای خزر و از جنوب تا ارومیه و از غرب، خاک ترکیه تا سوریه را شامل شده است.
گفتم این تصمیم بسیار بزرگی است که آثار فراوان منطقهای و جهانی دارد و باید عواقب آن در هر جهت بررسی شود و باید در تهران بررسی کنیم و جواب بدهیم، ولی کار فوری این است که تلاش کنیم فعلاً آتشبس برقرار شود و شما باید مقاومت کنید که زنگلان از دست نرود… برای این منظور، دکتر ولایتی در همان جلسه با معاون وزیر امور خارجه ارمنستان تماس گرفت و پیام مرا برای رئیسجمهور ارمنستان منتقل کرد که گفتم در تلفن قبلیمان قرار شد ارامنه از حدود فعلی دیگر پیشرفت نکنند و عملیات چند روز اخیر، نقض آن قرار است و با لحنی آرام، نوعی تهدید نمودیم. اجازه خواست که رئیسجمهور ارمنستان با شخص من تلفنی صحبت کند؛ موافقت کردم. …آقایان روحانی، ولایتی و واعظی آمدند. در رابطه با موضعمان درخصوص جنگ قرهباغ مذاکره کردیم. باز هم جلسه خصوصی با علیاف درباره حمایت از آنها در جنگ با ارامنه داشتیم و نهایتاً جمعبندی به این صورت شد که برای تحقق آتشبس و حفظ زنگلان و عقبنشینی، تلاش سیاسی کنیم و راههایمان را برای کمک به محاصرهشدگان زنگلان باز بگذاریم و مانوری در مرز داشته باشیم، تا نظامیان ما درباره کیفیت دفاع، مذاکره کنند و پیشنهاد اتحاد دفاعی را در تهران بررسی کنیم و سپس جواب دهیم. خبر دادند که از شدت گلولهباران کاسته شده است. با این خبر به جلسه ضیافت شام رفتیم. سالن بسیار وسیعی دارند و صدها مهمان دعوت کرده بودند. چند قطعه موسیقی اجرا کردند. بعد از شام مسئله آتشبس را پیگیری کردیم؛ معلوم شد اجرا شده است.
بلافاصله پس از فروپاشی شوروی و استقلال دو کشور ارمنستان و آذربایجان؛ درگیری این دو کشور بر سر حدود مرزها آغاز میشود. اتفاقی که در دوره شوروی افتاده بود، این بود که مرزهای جغرافیایی دو کشور آذربایجان و ارمنستان به درستی تعیین نشده بودند و همین امر سبب میشود تا در اواخر دوره شوروی و در نهایت به طور رسمی با اتمام دوره کمونیستی_ سوسیالیستی شوروی جنگ میان آذربایجان و ارمنستان آغاز میشود.
آراز و فراق آذریها
در طول تمامِ این سالها و دههها؛ رود ارس یا همان آراز شاهد فراق مردم ترک ایران و تبدیل شدن به دو جغرافیای مختلف بود. تا جایی که مردم این ناظر و شاهد طبیعی را عامل غیر مستقیم این رنجِ جدایی میدانند. موسیقی محلی آراز آراز و ضربات تند تار درباره این جدایی؛ از آهنگهای ماندگار در وصف جدایی مردم آذربایجان از یکدیگر است.
اینبار نه خط کشیهای سیاسی؛ بلکه در نمادهای فرهنگی و تاریخی آذریها یک رود عامل دوری همتباران از یکدیگر است. آراز آراز بیش از اینکه یک نوا، شعر یا ترانه باشد؛ از هم تنیدگی تاریخی مردم این سو و آن سوی رود خبر میدهد.
ارسال نظر