فیلمنامهنویسی اسلامی از دیدگاه سلحشور
کارگردان سینما و تلویزیون گفت: در مقابل فیلمنامهنویسی غربی باید از پنج مؤلفه اسلامی که شامل خدامحوری، معناگرایی، واقعگرایی، عبرت و زیبایی است، استفاده شود.
در سینمای ایران نیز تجربههای ارزندهای در این زمینه وجود دارد. شناخت مبانی نظری فیلمنامهنویسی از برخی ابعاد به آموزش علوم انسانی شبیه است و به یک فرآیند پرزحمت برای یادگیرنده نیاز دارد و بسیار باید تلاش کرد تا به درک مفاهیم آن رسید.
فرای سینماگر متعهد اساساً فیلمنامهنویس اسلامی در ایران کم است که عدم شناخت ساختارهای موجود در این زمینه، یکی از دلایل مهم این مسئله محسوب میشود.
سینما یک محصول وارداتی است و تا زمانی که هیچ اندیشهای را مطالعه نکنیم و نتوانیم با مجموعهای از مبانی، از دیدگاه اسلامی به آن بنگریم، این سینما همچنان محصول وارداتی باقی میماند. اما اگر توانستیم به لحاظ نظری از این مسئله گذر کنیم میتوانیم بگوییم که به سرمنزلی رسیدهایم.
به همین دلیل و برای آشنایی بیشتر با مبانی فیلمنامهنویسی اسلامی گفتوگویی ترتیب دادیم با فرجالله سلحشور نویسنده و کارگردان اهل قزوین که حاصل این گفتوگو در ادامه میآید.
پیش از این در برخی مصاحبههای خود به پنج اصل فیلمنامهنویسی غربی پرداخته بودید. با توجه به اصول یاد شده، چه مؤلفههایی را در سناریونویسی و ساخت سریالهای اسلامی لازم میدانید؟
پنج اصل مورد اشاره در فیلمنامهنویسی غربی شامل انسانمحوری یا اومانیسم، مادیگرایی یا امپریالیسم، دروغپردازی یا خلاقیت، توهم یا درام و پرداختن به زیبایی ظاهری بود که به طور قطع ما باید برای ساخت فیلمهای اسلامی در نگارش فیلمنامهها، مؤلفههایی مخصوص خود داشته باشیم و درست نقطه مقابل آنها را انتخاب کنیم.
در مقابل انسانمحوری یا اومانیسم چه مؤلفهای را باید برگزید؟
با توجه به اینکه در فیلمنامه غربی انسانمحوری وجود داشت، فیلمنامه اسلامی باید خدامحور باشد یعنی اگر میخواهیم موضوعی را در فیلم بیان کنیم و آن را برای جامعه توضیح دهیم، باید نگاه الهی در پیش بگیریم.
به عنوان نمونه چنانچه در جامعه مشکل فساد و دزدی وجود دارد، باید دید که خدا چه راهی را برای این مشکل پیش پای انسان قرار داده و راه اشتباه آن است که ببینیم انسان چه چیز را به عنوان راه حل تشخیص میدهد.
مانند علما و بزرگان ما که وقتی در خصوص مسئله خانوادگی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظایر آن سخن میگفتند، منبع کلام و شاهدی که میآورند، آیات و روایات بود که در قالب فرمایشات خداوند و امامان بیان میکردند.
در خصوص مادیگرایی چطور؟
در مقابل مادیگرایی باید معناگرایی داشت و اگر در آن نوع از فیلمنامهنویسی، انسان را به دنیا، پول و شهوتپرستی سوق میدهند، اینجا باید مخاطب به سمت ایمان، اخلاص، صداقت، خودسازی و معنویت سوق داده شود.
اشاره کردید که دروغپردازی در فیلمنامهنویسی اسلامی جایی ندارد. آیا این موضوع در خصوص تخیل نیز صادق است؟
باید به دنبال واقعیت رفت؛ چرا که دروغپردازی با فطرت انسان هیچگونه همخوانی ندارد؛ اما قصههای واقعی مطابق فطرت هستند. انسان چنین داستانهایی را که واقعیت در آن موج بزند، میپذیرد و تضادی با آن ندارد.
پس باید به دنبال قصههای واقعی باشیم که البته در اینجا موضوع تخیل هم وجود دارد که میگویند قدرت خیال را خداوند به انسان داده است و استفاده از آن مشکلی ندارد.
در پاسخ باید گفت که ما نیز خیال را قبول داریم اما خیال متصل به حق همچون قصههایی را میپذیریم که آیتالله حائری شیرازی، مولانا و حافظ تعریف میکردند.
تخیل را قبول داریم اما محور کار باید قصههای واقعی باشد؛ زیرا قصهگوی واقعی خداست و خود خداوند درون این قصهها نقش دارد و ما فقط باید این قصهها را برای مردم بگوییم.
در فیلمنامهنویسی اسلامی در مقابل درام چه مؤلفهای قرار گرفته است؟
آنها به دنبال درام هستند اما ما عبرت را میجوییم. در واقع درام همان تخیل توهمی است که برای جذب مخاطب به داستان میدادند اما برای ما عبرت سرلوحه است؛ به طوری که در عبرتآموزی قصه واقعی وقتی انسان خطایی را مرتکب میشود باید از آن خطا درس بگیرد.
توجه به زیبایی در فیلمنامههای اسلامی چه جایگاهی دارد؟
در فیلمنامههای غربی فقط زیبایی ظاهری دنبال میشود اما در فیلمنامه اسلامی آنچه اهمیت دارد، زیبایی باطن نیز هست.
درست است، ما هم دنبال قصه زیبا هستیم؛ منتها دو نوع قصه زیبا وجود دارد.
یکی از این انواع، منحصر به چیزهایی است که با چشم دیده میشود اما زیبایی دیگری نیز وجود دارد که آنچه انسان با چشم به نظاره مینشیند، او را به زیبایی باطن و زیباییهایی هدایت میکند که باید به چشم دل دیده شود.
زیبایی ظاهر پلی است که ما را به حقیقت زیبایی باطن میرساند؛ در حالی که سینمای امروز و سینمای هالیوودی فقط به دنبال همان زیبایی ظاهری است.
آیا برنامهای برای آموزش یا ارائه مبانی و اصول فیلم نامهنویسی اسلامی که طرح میکنید، در نظر دارید؟
حدود پنج سال پیش با مطالعه قرآن کریم به این مبانی دست پیدا کردیم. در قرآن چندین آیه در خصوص تعریف قصه وجود دارد که ما پس از مطالعه این آیات و مراجعه به تفاسیر ان به این پنج مؤلفه دست پیدا کردیم.
به دنبال آن، یافتن قصههای واقعی که در طول تاریخ یا دوران دفاع مقدس و در زمان ما اتفاق افتاده بود، آغاز شد.
نکتهای در اینجا وجود دارد و آن این است که در این قصهها فرقی نمیکند موضوعات آن اجتماعی، سیاسی، پلیسی، عاشقانه یا کمدی باشد؛ بلکه مهم این است که قصه دارای این پنج اصل باشد.
پس از یافتن قصهها، از آن سناریو تهیه و آنها را به فیلم تبدیل کردیم که ۸ نمونه آموزشی هم ساخته شد و به نتیجه هم رسید؛ اما به دلیل نداشتن بودجه کافی مجبور به توقف این کار شدیم .
همچنین شاگردانی را تربیت کرده بودیم که در نیمه راه مجبور به جواب کردن آنها شدیم و با وجود پیگیری از مسئولان، تلاشمان بینتیجه ماند.
ساختار فرهنگی صدا و سیما چقدر آماده پذیرش این تغییرات است؟
اگر بگوییم این صدا و سیما و این وزارت فرهنگ و ارشاد قابلیت پذیرش این مؤلفهها را دارند، درست نگفتهایم بلکه باید در کنار این جریان، یک جریان سالم مذهبی در عرصه فیلمنامهنویسی و سریالسازی و فیلمسازی ایجاد کنیم؛
نظر کاربران
این آدم برن خدا شون رو شکر کنن که دار و دسته روحانی متمدن رفتار کردن اگر یک دهم خودشون... بودن الان...