خطرناک ترین شکل بخشش یک اعدامی
۲۶ فروردین ماه، جوان مازندرانی تا مرز قصاص رفت و درست چند لحظه قبل از آنکه طناب دور گردنش محکم شود، با بخشش اولیای دم از مرگ نجات پیدا کرد. موج رسانهای این بخشش که به خبرگزاریهای خارجی هم رسید، با واکنشهای همدلانهای در جامعه همراه بود که «نه به اعدام» اولیای دم را تحسین میکرد.
بخششهایی که ۶بار دیگر در گوشه و کنار ایران تکرار شد و البته دو مورد مشابه و قابل تامل در آنها شانس بیشتری برای رسانهای شدن پیدا کردند: بخشش مجرم چند دقیقه بعد از اجرای حکم.
در آخرین روزهای فروردین ماه اولیایدم جوانی که ۱۴سال قبل در بندرعباس به دست پدر دختر مورد علاقهاش کشته شده بود، ۲دقیقه بعد از اجرای حکم از تصمیمشان منصرف شدند و پیکر نیمهجان مرد ۶۷ساله را از دار پایین کشیدند. چند دقیقه بعد قاتل به بهداری منتقل شد تا بعد از درمان از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
اولیایدم پیش از اجرای حکم از خانواده متهم درخواست دیه ۴میلیارد تومانی کرده بودند که با موافقت خانواده متهم قرار بود در ازای بخشش، این مبلغ به آنها پرداخت شود اما در نهایت نظر اولیای دم تغییر کرد و قصاص را به دیه توافق شده ترجیح دادند. این تصمیم دو دقیقه بعد از اجرای حکم باز هم عوض شد تا متهم زنده بماند و پرونده با بخشش و توافقهای مالی سابق بسته شود.
کمتر از یک هفته بعد اما همین خبر با کمی تفاوت روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت. بخشش قاتل، ۳دقیقه بعد از اجرای حکم. این بار ولیدم مقتول تبریزی، ۳دقیقه بعد از آنکه پیکر نیمهجان قاتل روی طناب دار تاب خورد، از حق قصاص خود گذشت تا سرنوشتی مشابه متهم بندرعباسی برای قاتل فرزندشان رقم بخورد: پیکر نیمهجان، بهداری و ادامه محکومیت...
در پروندههای جنایی ایران قصاص قاتل پای چوبه دار اتفاق تازهای نیست؛ آنقدر که وکیل مدافعان متهمان به تجربه دریافتهاند که نه قطعی شدن حکم به معنی امید آخر است و نه مشخص شدن تاریخ اجرای حکم. در خاطرات حرفهای آنها گاهی برگ آخر ولیدم تا لحظه قصاص رو نشده باقی میماند. درست مثل ۷بخششی که از ابتدای امسال شامل حال مجرمانی از شهرهای نور و نیشابور و بندرعباس و بیجار و داراب و ساری و تبریز شد. با این حال بخشش بعد از اجرای حکم اتفاق تازهای است که دوبار تکرار شدنش، احتمال سومین و چهارمین و دهمین تکرار آن را قویتر میکند. احتمال باب شدن بخشش در وقت اضافه و شانس تماشای همزمان لبخند جامعه و آرامش انتقام.
حکم الهی قصاص، حق شرعی و قانونی هر مسلمانی است که عزیزش را به ناحق از دست داده؛ رنج کشیده، داغ دیده و کمرش را به سختی راست کرده است. اما بخشش بعد از اعدام، تصمیمی است که اگرچه سخت گرفته شده اما دیر گرفته شدنش توالی خطرناکی را از جریحهدار شدن احساسات جامعه تا آسیبهای جسمی و روحی متهمی که یک بار مرگ را به چشم دیده و ناباورانه از آن گریخته رقم میزند.
این بخشش خطرناک است. وجدان اجتماعی که برای قضاوت به قهرمانهای مطلق احتیاج دارد، با این بخشش دیرهنگام در دوگانگی مبهمی گرفتار میشود که نمیداند وضعیت را چطور تفسیر کند. نمیداند سناریویی را که هم انتقام دارد، هم بخشش، هم مرگ، هم زندگی، هم منفعت مالی و هم شهرت و محبوبیت چه بنامد.
چنین بخششی شاید برای جماعتی که در چند قدمی چوبه دار موبایل به دست جان دادن متهم را ثبت میکنند روایت هیجان انگیزی با پایان مبهم و دراماتیک در پی داشته باشد، اما برای عموم مردم قضاوت سردرگمی را به بار خواهد آورد که ارزشهای اخلاقی را از تعریفهای اصیل خود دور میکند و جا می اندازد که قرار گرفتن در جایگاه ولی دم به معنای فرصتی است که میتوان همه جوره در آن برنده بود. میشود انتقام گرفت، متهمی را ادب کرد، بخشید و تحسین اجتماعی را جلب کرد، و در نهایت از معاملهای (عموما مادی) در ازای این گذشت بهره برد.
نظر کاربران
اتفاقا به نظر من بسیار کار خوبیه،چون هم درس عبرت خوبی برای متهم میشه و هم دوباره به زندگی بر میگرده،شاید آدم بشه
حرف شما متین، اما درس عبرتی هست واسه اونایی که راحت دست به قتل نفس میزنند و عواقت و عذابهای آخره کاریه خود را نه حدس میزنند نه تصور میکنند! یکبار که سه دقیقه بالای دار جوون داد و بعد شانس آورد و رها شد میفهمه کُشتن عزیزه مردم یعنی چه!!!
لطفا بی خیال این صحبت ها بشید
الخیر فی ما وقع
نمیداند سناریویی را که هم انتقام دارد، هم بخشش، هم مرگ، هم زندگی، هم منفعت مالی و هم شهرت و محبوبیت چه بنامد.
به نظرم قضیه یک قاتل سابقه دار با انسانی که ناخواسته به قتل دست میزنه خیلی فرق داره و اگر به این افراد زندگی دوباره بخشیده بشه یقینا دیگه سمت اینطور مسائل نخواهند رفت