شهردار زنِ بانه: اهل عقبنشینی نیستم
سروه قادر خانزاده از معاونت شهرسازی و اداری - مالی شهرداری بانه با ۷ رأی موافق اعضای شورا به رأس رسید و حالا پس از گذشت ۹ماه از حکم سرپرستیاش برای شهرداری، قرار است تا چند روز آینده شهردار رسمی بانه شود. با او درباره این انتخاب جنجالی، سختیهای حضورش در مسئولیت جدید، مدیریت در جامعهای سنتی و... صحبت کردهایم.
همشهری آنلاین: حضور زنان در رأس نهادهای تأثیرگذار آنقدرها پرتعداد و چشمگیر نیست و به نظر میرسد هنوز نگاه سنتی در حوزههای مدیریتی وجود دارد؛ نگاهی که گاهی از دل خود جامعه زنان تقویت و مانع شکوفایی حضورشان در عرصههای مدیریتی میشود تا خودشان بیش از هر کسی مقصر وضعیت فعلی باشند. این مسئله را بسیاری از فعالان حوزههای اجتماعی هم عنوان میکنند و معتقدند اگر باور زنان این باشد که در اثرگذاری بر جامعه هیچ تفاوتی با مردان ندارند، مشارکتهای بیشتری را در ایفای نقشهای مدیریتی و مهم رقم خواهند زد.
با این همه نباید منکر شد که جامعه هم در عقب ماندن زنان از جایگاه واقعیشان، مقصر است و برای بخش زیادی از آنها قابل تصور نیست یا حتی برنمیتابند که زنی در رأس استانداری، فرمانداری و شهرداری کلانشهرها حضور داشته باشد؛ مسئلهای که البته در جوامع سنتی مردسالار بیشتر مشهود است و زنان شانس کمتری برای مدیریت دارند؛ حتی امور اداری محول شده به آنها هم تأثیرگذاری چندانی ندارد. به همین دلیل بود که انتخاب نخستین شهردار زن در کردستان برای همه جالب شد. در جایی که مردان عموم پستهای مدیریتی را به خود اختصاص دادهاند و کمتر زنی صاحب منصب است، مدیریت شهر را به سروه قادر خانزاده سپردند.
او از معاونت شهرسازی و اداری - مالی شهرداری بانه با ۷ رأی موافق اعضای شورا به رأس رسید و حالا پس از گذشت ۹ماه از حکم سرپرستیاش برای شهرداری، قرار است تا چند روز آینده شهردار رسمی بانه شود. با او درباره این انتخاب جنجالی، سختیهای حضورش در مسئولیت جدید، مدیریت در جامعهای سنتی و... صحبت کردهایم که حرفهای جالبی رامطرح کردهاست.
طی چه روندی شما به عنوان نخستین شهردار زن در استان کردستان انتخاب شدید؟
۹ ماه پیش معاون اداری و مالی بودم و با توجه به مشکلاتی که پیش آمد شهردار قبلی برکنار شد. چند روز بعد شورای شهر من را به عنوان جانشین انتخاب کرد و شدم سرپرست شهرداری بانه که نزدیک به ۴۳۰ نفر نیرو دارد.
تصور میکردید که روزی شهردار شوید؟
شاید گفتن این حرف درحالیکه اکنون شهردار بانه هستم عجیب باشد، اما رسیدن به این جایگاه واقعا در ذهنم بود. به همین دلیل وارد شهرداری شدم و حضور در پستهای متعدد را تجربه کردم. مدت زمان زیادی بود که احساس میکردم میتوانم به عنوان شهردار، کاری برای مردم شهرم انجام دهم. من در خانوادهای با شرایط اقتصادی متوسط متولد شدم و مشکلات مردم شهرم را بهخوبی میدانم. بهخوبی آگاهم که محلهها و کوچههای شهر من از چه چیزی رنج میبرند و دوست داشتم که بتوانم باری از دوش مشکلات بانه بردارم.
چه توانایی ویژهای در خودتان میبینید که اقدامات شما را از شهرداران قبلی متفاوت کند ؟
من اگر با مردم سروکار نداشته باشم احساس خوبی ندارم. قبلا سرپرست شهرسازی شهرداری بانه بودم و با وجود حجم کار بسیار بالایی که داشتم حس خستگی بر من غلبه نمیکرد. با مردم در ارتباط بودم و از این مسئله لذت میبردم. بهاصطلاح بقیه من عاشق سرشلوغی هستم. البته اینکه خودم به تنهایی فکر کنم میتوانم تغییری در شهر رقم بزنم، کافی نیست، برخورد مردم باعث شده تصور موفق بودن در من ایجاد شود. شاید طی چند ماه اخیر پیشرفت کار آنطور که مورد انتظار خودم است، نبوده باشد، اما در همین مدت هم مردم تفاوتها را احساس کردند و بازتاب کارم را در برخوردهای حضوری با آنها متوجه میشوم.
انتخاب شما بهعنوان شهردار در جامعه سنتی کردستان و شهرستان بانه کمی عجیب است. با دیدگاههای منفی در روزهای آغاز حضورتان در شهرداری مواجه نشدید؟
چنین دیدگاهی خیلی کم بود اما وجود داشت. چون قرار بود در جامعهای مردسالار کارم را آغاز کند. حتی اعضای شورا هم در ابتدا برای انتخاب من به عنوان شهردار دیدگاه مثبتی نداشتند و این اتفاق بهراحتی صورت نگرفت. خودم میدانستم که قرار است تمام ساعتهای زندگیام به نوعی با شغلم گره بخورد. حتی به این فکر کرده بودم که در ساعت بعد از نیمهشب هم باید پاسخگوی شرایط اضطراری باشم و این مسئله محدودیتهایی را به دلیل اینکه من یک زن بودم به وجود میآورد. قطعا هر روز در ماموریت بودن و هر لحظه در دسترس بودن میتواند برای یک زن خیلی سخت باشد اما با وجود آگاهی از تمام این شرایط میخواستم که شهردار شوم و خوشبختانه شورانشینان به حضور من در رأس سازمان ۷ رأی مثبت دادند.
خانوادهتان با حضور شما در این مقام مخالفتی نکردند؟
خیر، همه موافق بودند. البته از بیرون صحبتهایی بود اما در بین خانواده خودم جز حمایت ندیدم.
تاکنون در تصمیمگیریهایتان بهخاطر زن بودن با مخالفت دیگران مواجه نشدهاید؟
در اینباره نمیتوانم شفاف صحبت کنم اما مهم این است که من هیچ وقت اهل عقب کشیدن و رها کردن نبودم. هر مانعی هم وجود داشته سعی کردهام با توجه به روحیه تعاملی و روابط عمومی خوبی که دارم حل شود. جامعه سنتی ما شاید در برخی موارد معدود حضور یک زن در رأس امور را نپذیرد اما من پیشزمینهای داشتم که این شرایط را تسهیل کرد.
برایمان بیشتر توضیح میدهید ؟
قطعا سپردن یک پست مهم به زنان با مقاومتها و مخالفتهایی همراه است اما با توجه به ارتباطاتی که به واسطه حضورم در معاونتهای شهرداری و ارتباط مستقیم با مردم داشتم، بیشترین حمایت از من رقم خورد. به جرأت میتوانم بگویم که ارتباط کاری من با مردم طی سالهای اخیر بیشتر از هر مسئول دیگری بوده و این مسئله باعث شد که آنها حس مثبتی را نسبت به انتخاب من نشان دهند.
زمانی که شهردار شدم واکنش مردم و شبکههای اجتماعی بانه بسیار خوب بود و قطعا اعتماد آنها مهمترین سرمایه من در شرایط فعلی است. از سوی دیگر با ادارات و نهادهای مختلف هم تعاملات خوبی داشتم. در این جایگاه هم سعی کردم این شرایط را حفظ کنم. همکاری خوبی بین شهرداری با ارگانهای دیگر به وجود آمده و شاید نباید بگویم که در برخی مواقع بعضی کارهای شهرداری را مسئولان دیگر ادارات به خاطر همان ارتباطات خوب گذشته انجام میدهند و این نهایت لطف آنها به من و مجموعه شهرداری است.
باید این را هم بگویم که با همه انگیزهای که داشتم، در ابتدا شهردار شدن برایم سخت بود. البته مردم من را با استقبال عجیبی پذیرفتند و این حس را در من به وجود آوردند که با همه مسئولیتی که اکنون روی دوش من گذاشته میشود، ادامه دهم.
شهردار شدنتان را زمینهای برای افزایش مشارکت اجتماعی زنان بانه و ایجاد انگیزه برای گرفتن پستهای مدیریتی میدانید؟
در شهر ما خانمهای دیگر اینطور نیستند. فکر نمیکنم تاکنون در پستهای رأس ادارات هیچ خانمی حضور داشته باشد. البته شاید معاونانی بوده باشند اما در چنین شرایطی من به نوعی نخستین نفر هستم. فکر میکنم دلیل این مسئله هم این است که در اینجا همه ترجیح میدهند زنان در مشاغل بیدردسرتر مثل آموزش و پرورش مشغول بهکار شوند. طی این سالها حتی در بین زنانی که کارهای اداری انجام میدهند هم شاهد این تکاپو نبودم که خودشان را به پستهای رأس یا مدیریتی برسانند. اکثرا ترجیح میدهند همان کارمند ساده باقی بمانند هر چند معتقدم نباید تواناییشان را پشت پروندههای قطور بایگانی مخفی کنند و باید از این نگاه بیرون بیایند.
و در اینباره چه میتوان کرد؟
با وجودی که ما جامعهای سنتی و بهاصطلاح مردسالار داریم، درباره من این تابو شکسته شده و حتی بسیاری از آقایان از حضور من در رأس شهرداری حمایت کردند. از زمان حضورم در سازمان حداقل ۱۰درصد تغییر در شهر ایجاده شده و مردم هم به حضور من خوشبین هستند؛ به همین دلیل ایمان دارم که دیگر زنان شهر من میتوانند در جایی دیگر، اقداماتی اثرگذار رقم بزنند. اما تا زمانی که خودشان نخواهند هیچ اتفاقی نمیافتد و باید برای عبور از این شرایط تلاش کنند.
و شاید شما بتوانید در این زمینه تحولی در مجموعه شهرداری ایجاد کنید.
در بدنه شهرداری جمعیت زنان بسیار کم است و تنها ۶ یا ۷ خانم در این مجموعه کار میکنند. ما هم مجوز استخدام و ورود نیروی جدید نداریم؛ به همین دلیل در این شرایط اتفاق خاصی رخ نخواهد داد.
با وجود این انتظار میرود که شما نگاه ویژهتری نسبت به حوزه زنان در شهرداری داشته باشید؛ ازجمله احداث بازارچههای صنایعدستی برای زنان.
من قبلا هم گفتم که زنان در شهر ما چندان با این اتفاقات همراه نیستند. چندی قبل پاساژی را برای احداث غرفههای صنایعدستی اختصاص دادیم اما هیچ استقبالی نشد. ما در این زمینه محدودیتهایی داریم و زنان نمیتوانند بهراحتی در چنین فضاهایی حضور داشته باشند.
البته در شهر ما فاصله طبقاتی زیاد است و این مسئله مرد و زن ندارد. شرایط هم اینطور است که زنانی با وضعیت اقتصادی خوب در سطح بسیار بالای مالی قرار دارند و در این قبیل فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی شرکت نمیکنند. از سوی دیگر شاهد مشارکت زنان دیگر که بخشی از آنها سرپرست خانوار هستند هم نیستیم.
آنها با وجود آنکه شرایط مالی رو به پایینی دارند و بهسختی امرار معاش میکنند، در فعالیتهای اجتماعی حضور ندارند. اینجا شهر کوچکی است که همه همدیگر را میشناسند و برخی کارها را به دلیل همین آشناییهای نزدیک قبول نمیکنند و انجام نمیدهند. حتی انجام کارهای خدماتی هم از سوی زنان رقم نمیخورد. شرکتی هم وجود ندارد که این مشاغل را رقم بزند. همین مسئله باعث میشود که گذران زندگی برای آنها سخت شود.
شما خودتان در بانه بزرگ شده و مشکلات را بهخوبی حس کردهاید. در تمام این سالها مهمترین چیزی که فکر میکردید با شهردار شدنتان حل میکنید چه بوده است؟
سالهاست که شاهد تحول ساختار اداری و الکترونیکی شدن تشکیل پروندهها در کشور هستیم اما در شهرداری بانه هنوز هم همه کارها به صورت سنتی انجام میشود. بهترین اتفاقی که از نظر خودم رقم خورده همین روند الکترونیکی شدن کارهاست که در مراحل پایانی آن هستیم و احتمالا در کمتر از ۲هفته آینده برای همیشه با سیستم سنتی خداحافظی میکنیم.
یکی دیگر از مشکلات مردم هم نبودن آسفالت مناسب در بسیاری از معابر شهری بود. هماکنون با تمام مشکلات مالی یک بلوار را به صورت کامل آسفالتریزی کردهایم. این بلوار از ۳ سال پیش تاکنون در دست آسفالتریزی بود اما تکمیل نمیشد. در یکی از شهرکهای مسکونی هم ۹۵ درصد آسفالتریزی تمامشده و تمام تلاشمان هم این است که برخی از اقدامات عمرانی در این حوزه تا پایان فصل کاری امسال حداقل به ۸۰ درصد برسد.
درباره پروژههایی که از سالهای قبل روی زمین مانده چه اقداماتی انجام دادهاید؟
ما پروژههای راکد زیادی داریم که بهدلیل کمبود منابع مالی هنوز به سرانجام نرسیدهاند. کرونا و فشار اقتصادی آن روی مردم هم موجب کاهش درآمد شهرداری شد که نتوانیم درباره پروژههایی حتی با هزینههای مالی کم هم اقدامات خوبی انجام دهیم. اما یکی از طرحهایی که توانستیم شرایط خوبی برایش رقم بزنیم، تعیین تکلیف احداث سینمای امید بود که کارهای تحویل زمینش در مراحل پایانی است و بهزودی کارهای ساخت آن آغاز خواهد شد. ما در بانه سینما نداریم و این میتواند اتفاق خوبی باشد.
مشکلات مالی شهرداری را چگونه حل میکنید؛ بهویژه اینکه کارشناس اقتصادی هستید و انتظار میرود که تدابیر خاصتری در اینباره داشته باشید.
دوست ندارم این شرایط فعلی را بهحساب بدشانسی خودم بگذارم اما زمانی حکم سرپرستی گرفتم که کرونا مردم را با مشکلات اقتصادی عجیبی روبهرو کرده بود. ۹۰درصد درآمدهای ما از ساخت و سازهاست که در وضعیت فعلی با رکود همراه شده است. شهرداری بانه هیچ منبع درآمدی پایداری ندارد.
ما کارخانه یا واحد تولیدی هم نداریم و به همین دلیل تاکنون وضعیت درآمدزایی به همان شیوهای بوده که عرض کردم. مردم هم تحت فشار هستند و من هم نمیتوانم اهرم فشاری بر آنها باشم. البته پاساژهایی هستند که به دلیل سرمایهگذاری مشترک شهرداری، کمی درآمدزایی برای ما دارند اما بهخاطر کرونا درباره آنها هم با توقف و کاهش درآمدزایی مواجه شدهایم.
طی این مدت اداره کل بازآفرینی استان اعتباراتی را در اختیار ما قرار داده است که تا حدودی کمک حالمان شده. از کمیته برنامهریزی و توسعه شهرستان هم اعتباری داشتیم و خودمان هم مذاکراتی برای دریافت وام یا تسهیلات داشتهایم. هر چند با همین منابع مالی اندک هم احداث پارکی را آغاز کردیم که قرار است بودجه آن تا چند وقت آینده تخصیص پیدا کند اما ما منتظر نماندیم و ساخت آن را شروع کردهایم.
از همه چیز پرسیدیم جز تفاوتهای یک شهردار زن با یک شهردار مرد. خودتان این تفاوت را در چه میدانید؟
بهترین چیزی که اکنون به ذهنم میرسد این است که نمیتوانم نگاه سختگیرانهای نسبت به مجموعه کاریام داشته باشم. البته گاهی این مسئله کمی مشکلساز است؛ بهویژه زمانی که ممکن است تخلفی از سوی یکی از همکاران سر بزند و من نمیتوانم برخورد جدی و نگاه تنبیهی نسبت به شرایط پیش آمده داشته باشم؛ به همین دلیل تنبیه و جریمه کمتری درنظر میگیرم. اما اکنون منطقیتر شدهام و این نحوه برخورد را تعدیل کردهام.
فکر میکنید از زمان شهردار شدنتان تفاوت خاصی در رفتار و عملکردتان داشتهاید؟
مهمترین چیزی که همیشه در کارم رعایت کردم، ارتباط مستقیم با مردم بوده و زمانی هم که به عنوان سرپرست شهرداری انتخاب شدم سعی کردم این رویه را ترک نکنم.
این روزها حتی حضورم در میان مردم بسیار بیشتر شده. البته برخی ملاحظات هماکنون بهوجود آمده که شاید مانعی برای ارتباطات مانند گذشته با مردم باشد اما هیچ وقت سعی نکردم از دسترس مردم خارج شوم چون حل شدن مشکلاتشان بهترین اتفاقی است که میتواند رقم بخورد.
روزهای دوشنبه ملاقات حضوری با مردم داریم و حداقل ۲۰۰ مراجعهکننده هستند که پاسخگوی همه آنها هستم. مردم شهر من مشکلات زیادی دارند و دوست دارم در حل شدن دستکم بخشی از مشکلاتشان سهیم باشم.
برای آخرین سؤال البته نه به عنوان شهردار بلکه به عنوان کسی که ساکن شهری محروم است و با مسئلهای مهم با نام کولبری مواجه هستید، چه دیدگاهی در اینباره دارید و راهحل آن را در چه میدانید؟
کولبری را امری غیرقانونی در شهر من مطرح نکنید. رکود اقتصادی باعث شده سرمایهگذاری کم شود و بسیاری از مردم نمیتوانند امرار معاش کنند؛ به همین دلیل بحث کولبری افزایش پیدا کرده است. کولبران کسانی هستند که جانشان را کف دستشان گذاشتهاند و نباید به آنها به عنوان کسی که کاری غیرقانونی انجام میدهند نگاه کرد. قطعا اگر شرایط اقتصادی و معیشت آنها تامین شود، حاضر نخواهند بود که چنین کار سختی را تحمل کنند.
آنها فشارهای روحی فراوانی را تحمل میکنند و با وجود چنین شغل سختی منفعت مالی خاصی هم نمیبرند. در این شرایط کسی که سرمایهگذار اصلی ورود اجناس است، بیشترین منفعت را میبرد. بانه شهر پرظرفیتی است و بحث اشتغالزایی و ایجاد بازارچههای مرزی بهشدت از سوی فرمانداری پیگیری میشود.
اگر شهرک صنعتی نزدیک مرز و چند مجتمع تجاری هم احداث شود، میتوان به رونق اقتصادی منطقه امیدوار شد. شهر بانه به دلیل شرایط مرزی حتی میتواند از کارخانهها و کارگاههای تولیدی هم بهرهمند شود؛ مشروط به اینکه استخدام نیروهای بومی و ساکن در این منطقه صورت بگیرد تا بار مشکلات اقتصادیشان را کاهش دهد.
اگر مشکلات مالی شهرداری بانه را حل کنید، نخستین کاری که انجام میدهید چه خواهد بود؟
بانه بهعنوان شهر مرزی مشکلات و محرومیتهای زیادی دارد. مهاجرتها هم هر روز افزایش پیدا میکند و مردمی که با مشکلات معیشتی روبهرو هستند به امید پیدا کردن کار به اینجا میآیند. اما چیزی که آزاردهنده است، فقر فضای سبز در شهر ماست. اگر وضعیت اقتصادی شهرداری تغییر کند به افزایش فضای سبز توجه ویژهای خواهیم داشت.
در اینباره طرحهایی هم داریم؛ از جمله پروژه هدایت آبهای سطحی به عنوان طرحی درازمدت برای حفظ فضای سبز. ما در بانه بهشدت کمبود آب داریم و به همین دلیل نمیتوانیم در حفظ فضای سبز موفق عمل کنیم. اما با ساماندهی پسماندها میتوانیم از آب فاضلاب برای فضای سبز بهره ببریم. در این زمینه احداث چند پارک محلهایرا هم در نظر داریم؛ زیرا مردم شهر من از نظر برخورداری از پارک هم بسیار محروم هستند.
ارسال نظر