خوابهای مسموم بهرام رادان برای الناز شاکردوست
قبل از تماشای «ابلق» سرگیجه عجیبی داشتم، نظرات سینما تیکت و پیجهای آشنای سینمایی خیلی متناقض بود
برترینها _ ایمان عبدلی: قبل از تماشای «ابلق» سرگیجه عجیبی داشتم، نظرات سینما تیکت و پیجهای آشنای سینمایی خیلی متناقض بود، گر چه همان پیجها و برخی سایتها تلاش داشتند فیلم را یک «اتفاق» نشان دهند، اما در نظرات مردمی از عبارت «سمیترین فیلم یک دهه اخیر ایران» تا یک «شاهکار» را میشد پیدا کرد. تجربه شخصی خودم هم از تماشای آثار آبیار تجربه شیرینی نبود، اما خب در میان فیلمهایی که در نمایش خانگی در دسترس است، «ابلق» اثر احتمالا قابل تاملتری به نظر میرسید. خصوصا این که خاطرم هست از همان زمان جشنواره، فیلم را خیلیها دوست داشتند و برخی از بازی ویژه الناز شاکردوست و هوتن شکیبا و حتی بهرام رادان گفته بودند.
«ابلق» فیلم مهمیست و من هم موافقم باید به تماشایش نشست، اما نه از آن جهت که بازیهای خیلی ویژهای دارد و یا یک «شاهکار» است.«ابلق» تماشاییست از آن جهت که تکلیف ما را با آبیار روشن میکند. نرگس آبیار را اگر قرار باشد فقط و فقط با کارنامه سینماییاش و بدون توجه به حواشی فرامتنی قضاوت کرد، نقطه قضاوت همین «ابلق» میتواند باشد؛ او ردای هنر و کارگردانی به تن کرده، اما جسارت لازم برای کار هنری را ندارد و حتی فراتر از آن انگار تصمیمی برای «هنرمند بودن» ندارد.
از اینجا به بعد این متن در اثبات گزارهای خواهد بود که در پاراگراف قبلی مطرح کردم؛ نرگس آبیار هنرمند نیست و حتی خیرخواه هم نیست و اصلا ضدزن است. در ضمن اگر فیلم را ندیدهاید از خواندن ادامه متن منصرف شوید. «ابلق» درباره «تجاوز» است فیلم همسو با جریان میتو با دراماتیزه کردن یک اتفاق خانوادگی تلاش داشته نگاهی سینمایی به منازعات یکی دو سال اخیر داشته باشد.
در جریان هستید که در دو سال اخیر در امتداد اتفاقی که در تمام دنیا افتاده موجی از افشاگری علیه متعرضین و متجاوزین حتی درهمین سینما اتفاق افتاده و جنبش میتو از زنان خواسته که تعارف و ترس را کنار بگذارند و دست افشاگران را رو کنند. در «ابلق» جلال(بهرام رادان) که شوهرِ خواهر شوهر راحله(الناز شاکردوست) است، در فکر همبستر شدن با او را دارد، ما این را از همان دقایق ابتدایی با کلوزآپهایی که دوربین بهمان نشان میدهد متوجه میشویم و حتی کار در برخی سکانسها بالا میگیرد و به سنت فیلمفارسیها ما اینسرتهایی از لبهای جلال میبینیم! لبهایی پر از خواهش و... قبول کنید شرح این سکانسها دشوار است! گرچه خانم آبیار تصویرش کرده و اتفاقا به اینجای ماجرای کاری نداریم، اگر که در توجیه شر نباشد.
جلال در روزی که علی مشغول کفتربازیست به تنهایی راحله هجوم میبرد و راحله هر چقدر که مقاومت میکند توان مقابله با خواسته جلال را ندارد، او مجبور به خودزنی میشود، در این خلال و در دو سکانس کلیدی قصد تعرض جلال به راحله کلی دیالوگ ریز و درشت رد و بدل میشود که نشان میدهد آبیار خواسته اتفاقات میتو را مد نظر داشته باشد، مثلا آن بحثی که مردان را محق میکرد و به عبارتی به اصطلاح «کرم از خود درخته» اشاره داشته در دیالوگهای جلال و راحله مشهود است، جلال معتقد است اصلا راحله هم دوست دارد با او باشد و به زنش حسادت میکند!
بعدتر در سکانس دادگاهیِ وسط زورآباد که همه منتظر روشن شدن حقیقت هستند، در حالی که همه نگاهی تردید آمیز به راحله دارند، فیروزه از همراهی با راحله کنار میکشد و بعد در اتفاقات قبل سکانس آخر؛ جایی که رحیم و شهلا از راحله درخواست رفتار مصلحتآمیز دارند، کم کم متوجه میشویم که ظاهرا قرار نیست این فیلم در جهت همسویی با میتو باشد.
یعنی همه آن نماهایی از بالا، اسلوموشنها و موزیک، لانگشاتهایی که فاصله بالا و پایین شهر را نشان میدهد آن آمبیانس صدای شهربازی، حتی آن موشهای که در جایگاهی استعارهای قرار است یادآور لجن همنزده شده(ارجاع به دیالوگ رحیم در گفتگو با راحله که از او میخواهد که لجن را هم نزند) اهالی زورآباد باشد، همه و همه انگار کارکردی علیه مضمون فیلم دارند.
در محلهای که بنا به گفته رحیم، ناموس در آن حکم اول و آخر دارد، موش بیاخلاقی نفوذ کرده اما فیلمساز هم طرف موشها ایستاده از قهرمان داستانش میخواهد سکوت کند، راحله دروغ میگوید و از حقیقت میگذرد که محله آرام بماند و بعد علی را میبینیم که خیلی خوش و خرم دنبال خانه جدید است، راحله با چادر مشکی و علی با سری پایین و بچه به بغل از کنار جلال میگذرند که در حال سلاخیست، گویی آب از آب تکان نخورده.
میتو و اینها هم که کشک و خانم آبیار هم که آبی شد و یاری در مسیر زنستیزی، این البته خصلت آثار اوست، توانایی کاملی دارند در یکجانبه دیدن و قضاوت کردن، در سرکوب حقیقت و در عصبانی کردن مخاطب، باشد که این مسیر باطل مسدود شود.
نظر کاربران
فقط باید یک زن باشی، تا بفهمی این فیلم چی گفت
و وقایع و اتفاقات اینچنینی، چیا به سر یک زن میاره
از دیدن این فیلم ، هم لذت بردم و هم عمیقا درد کشیدم و متاثر شدم
کارهای نرگس خانم آبیار شاهکار شیارررر143.شبی که ماه کامل شد ....ابلق...
اتفاقا من فیلم رو دیدم و دقیقا واقعیت رو گفته شاید هم یکم آتش ماجرا رو کم کرده
جامعه چیزی بیش از این نیست
فیلم ساز هم تلاش کرده بفهمونه که نباید ساکت شد و باید از حق دفاع کرد و اگر میومد اخر فیلم رو به نفع دختر درست میکرد که میشد فیلم هندی و از واقعیت دور میشد
چرند ساز
چه سوژه چندش آوری داشت
به نظرم نمیخواد بگه این نتیجه درسته در واقع میخواد واقعیت ی چامعه رو نشون بده که ی زن تنها و بی پناه فقط میتونه این تصمیم و بگیره که سکوت کنه تا هم زندگیش نابود نشه نه انگ بی عفتی بهش بخوره
یه روزی باید تابوی نگاه واقع بینانه به جامعه شکسته بشه ،حتی اگر به مذاق ها خوش نیاد
فیلمساز طرف موش ها نیس، این جامعه که ضد زن و مذهبیه طرف موش هاست.
آبیار داره جامعه رو نشون میده
فیلم خانم آبیار ،تجسم واقعیتی است که بارها تکرار شده و باز هم متاسفانه تکرار می شه.
من این فیلمو دیروز دیدم و کاملا با نظر نگارنده محترم موافقم
جنبش می تو واسه قشر سینما خیلی مسخره س😁😁😁
من هم انتهای فیلم را دوست نداشتم ولی خانم آبیار سعی داشته واقعیت را به تصویر بکشد و موفق بوده. در واقعیت هم همه زن هایی که مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرند در مقابل کسی که زور و پول دارد تسلیم و وادار به سکوت میشوند. چه در ایران چه هر کشور دیگری. واقعیتی تلخ.
بهرام
خیلی هم فیلم درست و خوبی بود ، اصلا چرا به جنبش می تو ربط اش میدید؟؟؟
واقعیت اینه . اکثر مواقع افراد تصمیم به سکوت می گیرن . حالا یا از ترس یا بنا به مصلحت.
حالا اگه شخصیت زن فیلم طوفانی به پا میخواست و از موضوع نمی گذشت و رسوا می کرد ، همین شما می نوشتید فیلم رویاییه و در عالم واقع زنان مظلومن و حقشون گرفته نمیشه و ....
شما با آبیار مشکل دارید نه فیلم و نه موضوعش و نه پرداختش
فیلم خیلی جالبیه و حقیقته حتما نگاه کنین
کاش دنیا از نامردها پاک میشد تا مردای واقعی میموندن هر چند اندک اما زیبایییهای زمین مخفوظ میشد و زنها شادتر و آرومتر بودن ..... دنیا بدون نامردا خیلی قشنگتره
به عقیده من پایان درستی داشته .راحله در ایران و زیر نظر قانون جمهوری اسلامی زندگی میکند و قانون به او حق نمیدهد .میگوید ایراد از خودت است به نظر من کار گردان در بطن مردم است و اطرافش را خوب میشناسد .اگر راست میگویید جریان می تو هشتصد هنرمند چه شد ؟؟؟؟؟😷😷😷در اینجا به زن میگویند اگر میخواهی زندگی کنی باید لال باشی