علی مطهری، اصولگرای اصلاح طلب
یکی از آقازاده ها را که امروزه ورای آقازادگی خود یکی از مطرح ترین نمایندگان مجلس شورای اسلامی است ،انتخاب کرده ام که در موردش نکاتی را یادآوری کنم و آن کسی نیست جز علی مطهری.
آن تعداد از آقازاده هایی که لازم است در همایش فرضی حضور یابند عبارتند از: اعظم خانم فرزند آیت الله طالقانی، احمد فرزند آیت الله منتظری، علیرضا فرزند شهید آیت الله بهشتی، علی فرزند شهید آیت الله مطهری، محمد فرزند آیت الله طاهری اصفهانی، محمد فرزند شهید آیت الله اشرفی اصفهانی، محمد علی فرزند شهید آیت الله صدوقی، سید علی فرزند آیت الله موسوی اردبیلی، فخرالدین (سعید) فرزند آیت الله صانعی، هادی فرزند شهید آیت الله غفاری، محسن فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی، علی فرزند آیت الله جنتی، مهدی فرزند آیت الله خزعلی و ده ها و بلکه صدها آقازاده دیگر که می شناسیم و می شناسید.
اضافه کنید بر اینها جمع زیادی از فرزندان شهیدان سرشناس جنگ تحمیلی و نیز فرزند چهره هیا مهم انقلاب اسلامی که در لباس روحانیت نبودند، اینها می توانند بر اهمیت و شور و شعف همایش فرضی بیفزایند. البته موضوع قابل طرح در این یادداشت، همایش گردآوری آقازاده ها نیست که اینها هر کدام دیدگاه های خود را به شیوه های گوناگون ارائه می کنند.
فقط یکی از این آقازاده ها را که امروزه ورای آقازادگی خود یکی از مطرح ترین نمایندگان مجلس شورای اسلامی است ،انتخاب کرده ام که در موردش نکاتی را یادآوری کنم و آن کسی نیست جز علی مطهری.
۱- رفاقت ۴۰ ساله
علی مطهری را بیش از ۴۰ سال است که می شناسم، آن زمان که در دبیرستان و دانشگاه درس می خواندم و هر گاه به تهران می آمدم و توفیق دیدار استاد شهید مطهری را در دانشگاه الهیات یا در منزل شان داشتم، بعضا علی را در نوجوانی و جوانی می دیدم.
سال آخر دانشکده فنی در دانشگاه تبریز بودم که وی نیز برای تحصیل در رشته مهندسی مکانیک به همان دانشگاه آمد و سلام علیک مان بیشتر شد.
پس از پیروزی انقلاب و با شهادت پدر بزرگوارش، خود را به تهران منتقل کرد. ابتدا در دانشگاه علم و صنعت، سپس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی ادامه تحصیل داد. تحصیلات او البته در رشته فلسفه و کلام اسلامی تا اخذ درجه دکترا ادامه پیدا کرد.
همزمان با تحصیل، با صداوسیما هم در زمینه نویسندگی همکاری می کرد. رفت و آمدش به سازمان رادیوتلویزیون فرصت هایی را پیش می آورد که او را ببینم. از آن پس تاکنون هر وقت موضوعی برایم مطرح می شد که لازم می آمد دکتر مطهری را ببینم از دادن وقت دیدار کوتاهی نمی کرد. ضمن اینکه گاهی اوقات در نقد نظرات و نوشته هایی که علیه اصلاح طلبان ارائه می کرد و می نوشت، یادداشت هایی را در مطبوعات منتشر می کردم.
با این وجود آن یادداشت ها هرگز باعث نشد که رابطه و رفاقت مان قطع شود. حتی سال گذشته، دعوتم را پذیرفت که به نجف آباد برود و در مراسمی که اصلاح طلبان زادگاهم برگزار کرده بودند، سخنرانی کرد.
این خلاصه ای بود از سوابق ارتباط و دوستی نگارنده با دکتر علی مطهری.
۲- الگوی مدرس
سیاست ورزی در ایران گذشته و حال، چندان که باید و شاید، متکی به احزاب و گروه های سیاسی نیست، بلکه در فقدان احزاب پر کار و سودمند، افرادی هستند که یک تنه در عالم سیاست به مسئولیت احزاب که مهمترین آن پس از سامان دادن مردم در تشکل ها، امر به معروف و نهی از منکر در رده مدیریت جامعه است، تن می دهند و خود جریان ساز می شوند.
بدیهی است که به دوش کشیدن بار مسئولیت احزاب، توسط افراد و بعضا یک نفر، کار آسانی نیست و چه بسا هر کس بخواهد به تنهایی توجه جامعه را به نقطه روشنی برساند، در میانه راه بار مسئولیت را بر زمین بگذارد و در پی کارش برود اما در تاریخ معاصر دیده ایم که افرادی چون آیت الله سید حسن مدرس در سال های اولیه آغاز دولت رضاشاه در مقابل شاه ایستاد و اهداف خود را پیش برد.
اگرچه شاه مغرور بدترین شیوه را برای خاموش کردن او به کار برد اما شهید مدرس در تاریخ معاصر ایران به عنوان نماینده ای شجاع و آزاد و کسی که به سوگندی که خورده بود وفادار ماند، شناخته می شود. هر چند می توان انتظار داشت که در نگاه او به مسائل و شیوه برخوردش با موضوعات پارلمانی و سیاسی و حکومتی چالش وجود داشته باشد و کسانی به ابعاد اندیشه و عمل او انتقاد داشته باشند.
با این مثال روشن که نمونه های دیگرش در فضای سیاسی ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب وجود دارد، می توان نتیجه گرفت که اشخاص و نیروهای منفرد دارای نقش های موثری در دنیای پرتلاطم سیاست بوده و هستند.
در زمانه ما، دکتر علی مطهری یکی از این عناصر فعال و پر تلاش است که در قامت نمایندگی مردم پایتخت کشور، به صورت منفرد وارد کارزار سیاسی مهمی شده که افرادی چونان او در عرصه مدیریت و سیاست امروز کمتر دیده می شود و حداقل در سیستم قانونگذاری دو، سه دوره اخیر دیده نشده است.
در شرایطی که ورود به بعضی از حرف و حدیث ها، به دلیل تعریف هایی که رجال بلندپایه کشور در مفاهیم و مواضع گوناگون دارند، کار سختی است؛ علی مطهری به دور از لکنت زبان یا ترس از عواقب کار، به آن ورود پیدا کرده و رفتار و گفتار خود را به مثابه احیای وظایف نمایندگی مردم، در چارچوب قانون و با احترام به دیگران، چنان تنظیم می کند که آیندگان به او خرده نگیرند و امروزیان به حمایتش درآیند.
۳- در اردوگاه مخالفان اصلاحات
دکتر مطهری کیست که اینگونه انگیزه دار و پیگیر وظایف نمایندگی مردم است؟ او مردی است که سال های سال، بر حسب تشخیص خود سخن می گوید و عمل می کند و چه بسا این تشخیص در زمان های مختلف، وظایف جدید و متفاوتی را به دوش او بگذارد.
وی فعالیت خود را از دوره اصلاحات شروع کرد، آن هم با نوشتن یادداشت و انجام گفتگو با مطبوعات. سپس به فکر نمایندگی مجلس شورای اسلامی افتاد و توانست با حمایت اصولگرایان به مجلس هشتم راه پیدا کند.
فضاسازی ضد اصلاحات او را محبوب مخالفان اصلاحات کرد. روزنامه کیهان با گفتگو یا چاپ نوشته های ضد دولت و مجلس اصلاحات، او را نه به عنوان دکتر علی مطهری بلکه به عنوان فرزند شهید مطهری مطرح می کرد.
به نظر می رسد دکتر مطهری خیلی زود متوجه شد که تندروهای مدعی اصولگرایی از گفته ها و نوشته های او برای اختلاف افکنی در جامعه سوءاستفاده می کنند. در تاریخ ۴/۱۰/۱۳۷۹ روزنامه کیهان گفتگویی با علی مطهری ترتیب داد و باب میل خود، سخنان دکتر مطهری را تحریف کرد.
نگارنده در همان زمان نقدی بر گفته های علی مطهری نوشتم که در هفته نامه صدا - زمانی که در اصفهان منتشر می شد - مورخ ۲۴/۱۰/۷۹ چاپ شد. بد نیست به بخش هایی از آن نقد اشاره کنم: «کیهان ۴/۱۰/۷۹ در صفحه اول خود آورده است: «فرزند شهید مطهری صریح و بی پرده از همه چیز می گوید» یعنی دست اندرکاران کیهان برای فرزند شهید مطهری، اعتبار «دکتر علی مطهری» قائل نیستند چرا که «فرزند شهید مطهری» می تواند بهره لازم را آن هم از پدر ارجمندش به یک جریان سیاسی برساند، نه دکتر علی مطهری به عنوان یک استاد دانشگاه.
کیهان بهره برداری سیاسی از سخنان علی مطهری را در انتخاب تیتر اصلی مصاحبه با وی در صفحه ۷ نموده است. تیتر مصاحبه این است: «بالا کشیدن رأی مردم؛ مسئله این است». سرتاسر مصاحبه را که خواندم چنین جمله ای از آقای مطهری ندیدم. جز این که وی گفته است: «به نظر من لفظ اصلاحات و مشتقات آن الان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و از این واژه خوب و مقدس برای جلب آرای مردم استفاده ناصواب می شود.
همه می دانند که عبارت «بالا بردن» و «بالا کشیدن» در ادبیات عامیانه، هم معنی نیست و اگر عبارت «بالا بردن» را مترادف «جلب آرای مردم» بدانیم، قطعا «بالا کشیدن» را نمی توانیم مترادف آن بدانیم. در فرهنگ مردم «بالا کشیدن» مترادف است با خیانت در امانت. مثلا اگر کسی پولی را به فردی داد و آن فرد پول را به صاحب اصلی اش عودت نداد می گویند پول را بالا کشید.
در سخنان آقای علی مطهری جمله ای نیست که معنی اش این باشد که آقای خاتمی رأی مردم را بالا کشید تا معنی خیانت در امانت بدهد اما کیهان به دلیل استفاده ابزاری از فرزند شهید مطهری و افکار بلند پدر عزیزش، برای ترور شخصیت رییس جمهور به گونه ای وانمود کرده که وی رأی مردم را بالا کشیده است.» (هفته نامه صدا ۲۴/۱۰/۷۹)
دکتر مطهری در همین گفتگو، بر حسب دیدگاه آن روزهای خود سخنان زیادی علیه اصلاحات و اصلاح طلبان بیان کرده است. از جمله گفته است: «من به طور کلی معتقدم که استفاده از اصطلاحاتی نظیر اصلاحات، اصلاح طلبی و اصلاح طلبان برای جامعه امروز ما ضرورتی ندارد. مدعیان اصلاح طلبی از این لفظ، اصلاح ساختاری در حکومت را اداره می کنند و من با این مدعا مخالفم...» (همان)
بازگشت به افکار گذشته علی مطهری، به ویژه در سال های بین ۷۶ تا ۸۴ به این دلیل است که جوانان بدانند یک فرد می تواند با درونمایه حق شناسی، به مرور از افکار ناجور خود دست بردارد و به افکار مترقی و آزادمنشانه پای بند شود. حتی این استاد دانشگاه، در مورد دوست صمیمی پدر شهیدش، حضرت آیت الله منتظری در پایان همان گفتگو نظر داده است که «سخنرانی ۱۳ آبان ماه ایشان خیلی سخیف بود»... «بالاخره عمر ایشان که عمر نوح نیست، تمام می شود.» (همان)
چه شد که این دیدگاه تغییر کرد؟ و صاحب آن موقعیت خود را شناخت و متوجه شد که اصلاح طلبی نه برای ساختارشکنی که برای اصلاح در مدیریت و شیوه اداره جامعه است؟
البته علی مطهری در آن سال ها، راه تندروها را نمی رفت و در بیان نقطه نظراتش علیه اصلاحات و اصلاح طلبان از ادبیات احترام آمیز بهره می گرفت و من کمتر دیده ام که او آداب شخصی و خانوادگی را کنار بگذارد و به سمت ادب و ادبیات تندروهای بد اخلاق کشانده شود اما مهم این است که وی دیدگاه هایش تغییر کرده است.
دکتر مطهری تا پشت میز انتشارات صدرا نشسته بود و فقط روزنامه می خواند و مسائل جامعه را از طریق رسانه ها پیگیری می کرد، تحت تاثیر رسانه های مخالف اصلاحات، به نقد اصلاح طلبان می پرداخت. بدیهی است که صاحب این قلم نمی خواهد ادعا کند که اصلاح طلبان نیازمند نقد نبودند یا اشکالی در گفتار و رفتار و نوع مدیریت آن نبوده است اما دیدگاه او درباره مثلا آیت الله منتظری عوض شده است.
اخیرا دکتر مطهری در دانشگاه تهران سخنرانی کرده و گفته است اگر موسوی و کروبی به حصر آیت الله منتظری اعتراض می کردند، خودشان در حصر قرار نمی گرفتند. با این وجود وی اظهار نظر کرده که آیت الله منتظر اعلم مراجع تقلید بود.
اگر این نظر را بپذیریم - که البته پذیرفتنی است - دیگر دلیلی برای این اظهارنظر آقای مطهری وجود ندارد که سخنان آن اعلم مراجع تقلید را در ۱۳ رجب ۱۸ سال پیش سخیف فرض نماید.
۴- تغییر نگاه
دکتر مطهری اما وقتی خود را به عرصه کلان سیاسی کشاند و نماینده مجلس شد، متوجه شد که رسانه ها، به خصوص رسانه های اصولگرا، حقایق جامعه را منعکس نمی کنند. واقعیت ها و حقایق، در عرصه عمل خود را نشان می دهند.
حضور او در مجلس و شناخت مسائل جامعه، او را متقاعد کرد که اشکالات فراوانی در سطح کلان سیاسی و در سطح عمومی جامعه وجود دارد که نیازمند اصلاح است.
این برداشت، آقای مطهری را به نقطه ای رساند که اصلاح طلبان به دنبال ساختارشکنی نیستند و اصلاح سوءمدیریت ها و رفع کمبودهای سیاسی و فرهنگی جامعه، در دستور کار اصلاح طلبان قرار دارد.
وقتی به حادترین نقطه خود رسید و اعتراضات خیابانی بعد از انتخابات خرداد ۸۸ آغاز شد، علی مطهری بیشتر به این حقیقت پی برد که اصلاحات نیاز امروز جامعه ماست. عملکرد دولت دهم که سمبل مدیریت محافظه کاران یا اصولگرایان بوده، تاثیر زیادی روی علی مطهری گذاشت که خود را از اصولگرایان دور نگه دارد.
نکته دیگر مربوط می شود به نظر وی در مورد اجرای قانون و تمسک به قانون اساسی؛ همان گونه که اصلاح طلبان معتقدند تا وقتی آن بخش از قانون اساسی که به حقوق اساسی مردم، آزادی بیان و مطبوعات مربوط می شود، اجرا نشود و مورد عمل دستگاه های ذیربط از جمله قوه قضاییه قرار نگیرد، مردم و کشور ما روی آسایش نمی بینند.
چنین خواسته های بحق، مورد توجه دکتر مطهری قرار گرفت و چون اینگونه حقوق در جبهه اصولگرایان به ویژه تندروها جایی ندارند، ایشان به مرور از آنان فاصله گرفت و به اصلاح طلبان نزدیک شد.
خلاصه اینکه گرایش علی مطهری به اصلاحات و فاصله گرفتن از اصولگرایان، علل گوناگونی دارد. البته او در این چند سال متوجه شده است که مردم چه خواسته هایی دارند. از آنجا که اصولگرایان قبول ندارند که باید به خواسته های مردم اعتنا کرد اما چون علی مطهری به مطالبات اکثر مردم که اصلاح طلب هستند توجه نمود و خود را با مردم هماهنگ کرد، در مسائل سیاسی جزو اصلاح طلبان شد.
سوای این تغییرات پسندیده، آقای مطهری در مسائل فرهنگی و اجتماعی، همچنان پای بند ملاحظاتی است که از ابتدای دوره اصلاحات، دغدغه آن را داشت. بسیاری از نامه ها، مکاتبات و نوشته های مطبوعاتی او در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، پیرامون موضوعات اجتماعی بود.
بعد که دولت محمود احمدی نژاد بر سر کار آمد، ابتدا به خیال این که دولت اصولگرای جدید، به دغدغه های دینی مومنین و مومنات اهمیت می دهد، علی مطهری از تذکر و مکاتبه باز ایستاد ولی اندک اندک معلوم شد که ارزشمداری و اسلام خواهی و گرایشات تند مهدویت رییس جمهور نهم، چیزی جز شعارهای دهان پر کن نیست، لذا با دولت و عناصر آن در افتاد؛ تا جایی که توانست، برای اولین بار، رییس جمهور را برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان به مجلس بکشاند و او را وادار به ارائه توضیحات در مورد بی توجهی ها و بی اعتنایی های موجود بکند.
در مجموع دکتر مطهری که از نیمه دوم دهه ۷۰ فعالیت های سیاسی خود را به طور جدی شروع کرده بود، با ورود به مجلس توانست تاثیرات خوبی در فضای سیاسی کشور داشته باشد.
البته درگیری هایی که با دولت های نهم و دهم داشت، بیشتر از درگیری ها با دولت های هفتم و هشتم بود. در دولت یازدهم هم مشی همراهی با رییس جمهوری، دکتر حسن روحانی دارد. در دفاع از این دولت، خصوصا در جریان توافقات هسته ای و موضوع برجام، سنگ تمام گذاشت.
۵- آینده سیاسی
آینده سیاسی و فرهنگی دکتر علی مطهری، با توجه به گذشته او، به خصوص در یکی، دو سال اخیر که روی بعضی از گره های بازناشدنی سیاست در ایران انگشت گذاشته است، تا حدودی نا روشن است.
به نظر بنده آقای مطهری هرگز برای پست و مقام تلاش نکرده است. نمایندگی مجلس را نیز برای باز شدن فضایی در پیش خود که حرف هایش را بزند و دیدگاه هایش را پیگیری کند، انتخاب کرده است.
در مورد این که او پیگیر رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی است و این امر از نظر قاطبه اصولگرایان به مفهوم حمایت از این دو بزرگوار است، این پرسش پیش می آید که آیا او را برای انتخابات مجلس دهم رد صلاحیت می کنند یا نه؟ خود مطهری در سخنرانی اخیرش در دانشگاه تهران گفته که هیچ دلیلی برای رد صلاحیت من وجود ندارد. (شرق ۱۰/۸/۹۴)
این خوشبینی البته روحیه خوبی است که او دارد اما مگر رد صلاحیت افراد از نظر دستگاه نظارت، نیازمند ادله قوی است؟ مگر همه کسانی را که با دلایل گوناگون تاکنون رد صلاحیت کرده اند، به شخصیت و سابقه شان توجه کرده اند؟
آنها از نظر سیاسی به یک نفر عنایت ندارند، او را رد صلاحیت می کنند. اگر رد صلاحیت شده از شورای نگهبان درخواست ادله کرد، چند دلیل سردستی برای او برمی شمارند. کافی است آقای مطهری یک بار گفته باشد آقایان موسوی و کروبی را رفع حصر کنید. همین توصیه برای آیت الله جنتی - که معتقد است این دو نامزد انتخابات دهم ریاست جمهوری می بایست اعدام می شدند اما نظام به آنها لطف کرده است (در گفتگوی تلویزیونی) - کافی است که فکر کند علی مطهری از دو نفر اعدامی، حمایت سیاسی کرده است.
مگر در نظر دبیر شورای نگهبان که در رد صلاحیت ها پیشتاز است دلیلی مهمتر از این جرم وجود دارد؟ وانگهی هیات نظارت شورای نگهبان، برای خود تعریفی از ولایت فقیه دارد که هر کس آن تعریف را نداشته باشد، رد صلاحیت می شود.
دیدگاه علی مطهری در مورد ولایت فقیه این است: «نوع نگاه به مسئله ولایت فقیه نباید به گونه ای باشد که با آزادی و دموکراسی متضاد جلوه کند.» (شرق ۱۰/۸/۹۴)
اگرچه نگارنده به همراه همه آزادیخواهان و افراد متعهد به دین و ملت، علاقمند است که علی مطهری همچنان نماینده مردم در مجلس دهم باشد، اما مگر تاکنون، کسی یا جایی به علاقه اصلاح طلبان وقعی نهاده است؟
ضمنا روشن است که اگر دکتر مطهری خودش درخواست داشته باشد، نامش در لیست اصلاح طلبان خواهد بود. به یقین اصولگرایان، همانند دوره نهم نام او را در فهرست نامزدهای خود قرار نخواهند داد. البته اگر وی نخواهد در لیست اصلاح طلبان قرار گیرد و همچون مجلس نهم گذشته، بدون این طرف و آن طرف کاندیدای نمایندگی مجلس شود، به دلیل محبوبیتش در جامعه، رأی لازم را خواهد آورد اما فعلا باید دعا کنیم رد صلاحیت نشود.
۶- عبور از محافظه کاری
دکتر علی مطهری آقازاده شناخته شده ای است که عمیقا به نظام جمهوری اسلامی ایران وفادار است اما هر جا که در سیستم اداره این نظام انحرافی ببیند، بدون اینکه معتقد باشد در نظام اسلامی هیچ انحرافی نخواهد بود، دست به کار می شود و با نامه نوشتن یا سخنرانی یا مصاحبه برای رفع آن انحراف اقدام می کند.
این کار را نیز در راستای دفاع از نظام اسلامی و ارکان متعلقه می بیند. او خود را روشنفکر می داند؛ نه در تعریفی که وجود دارد بلکه به مفهوم این که حرف مردم را به شیوه های گوناگون مطرح می کند و از محافظه کاری فاصله دارد، خود را به خواسته های جامعه نزدیک می بیند اما بعضی ها معتقدند که او بر دیدگاه هایی اصرار دارد که شاید اصرار پدرش در چهل، پنجاه سال قبل مورد داشت اما امروز مورد ندارد.
علی مطهری در زمینه موضع گیری های سیاسی در چند سال اخیر خوش درخشیده است و از این نظر گوی سبقت را از بسیاری از مدعیان ربوده است. او اگرچه فرزند شهید مطهری است اما خودش به گونه ای رفتار کرده که بگوییم: علی مطهری فرزند زمانه خودش است.
نظر کاربران
درود خدا بر دكتر علي مطهري ، بزرگ مرد زمان.
امیدوارم بدون اقای مطهری مجلس دوازدهم بدون حاشیه تر و ارام تر باشد.
سلام برشهیدمطهری وفرزندش علی آقامطهری
ادبیات نگارش شما بنظرم در مورد اصلاحطلبان بسیار حالت غلو داشت خدا رحمت کند شهید مطهری ولی اصلاحطلبان و اصولگرایان وحتی فرزندش فاصلهای زیادی با اندیشههای آن بزرگ مرد دارد درعصرحاضردوری زندگی میکنیم که حقوق یک ماه کارگرزحمت کش کارهای سخت ۹۰۰هزارتومان است ایابنظرت این بااندیشهای استاد شهید مغایرت ندارد هرچند این انقلاب پابرهنگان ومستضعفین بود که حالا شده قشراسیب پذیر