۷ زوج رمان های مشهور؛ از عشق تا جدایی
«جی.کی. رولینگ»، خالق رمانهای پرفروش «هری پاتر»، اخیرا اعتراف کرد مجموعه رمانش آنگونه که باید، به پایان نرسیده و «هرمیون» به جای «رون ویزلی» باید با «هری» ازدواج میکرد. همین بهانهای شد تا در گزارشی به زوجهای نامتناسب رمانهای معروف تاریخ ادبیات جهان بپردازیم.
روزنامه معتبر «هافینگتون پست» با اشاره به اظهارات اخیر رولینگ، فهرستی از چند شخصیت معروف داستانی تهیه کرده که در کنار هم قرار گرفتنشان، رخدادهای خوشایندی را برای هیچیک رقم نزده است.
* «هیثکلیف» و «کاترین»/«بلندیهای بادگیر»
شخصیتهای اصلی «بلندیهای بادگیر» شاهکار «امیلی برونته» را میتوان نمونه عالی یک زوج بهیادماندنی و البته نامتناسب دانست. رابطه متقابل این دو، به جز خوشیهای کوتاهمدت اولیه، در تلاش دوجانبه برای آسیب و آزار طرف دیگر خلاصه شد.
احساس هیثکلیف و کاترین به یکدیگر در واقع کمکم از عشق فاصله گرفت و به رابطهای براساس اولویتهای فردی تبدیل شد تا جایی که هیثکلیف فرزند کاترین را با سنگدلی تمام شکنجه میداد.
* «رومئو» و «ژولیت»
معروفترین زوج شکسپیری «رومئو» و «ژولیت» بودند و شاید بتوان این دو را از آزاردهندهترین و اندیشناکترین عاشق و معشوقهای ادبی دانست. اگر رومئو و ژولیت در زمان حال زندگی میکردند، مسلما شش ماه اول رابطهشان را صرف رد و بدل کردن شعرهای عاشقانه میکردند.
* «فرانک» و «ایپریل ویلر»/«جاده انقلابی»
ویلرها زن و شوهری قرن بیستمی هستند که با بلندپروازی قصد دارند از زندگی یکنواختشان در کانکتیکات فرار کنند، اما مثبتاندیشی افراطیشان زیر چرخهای واقعگرایی خرد میشود. آنها پس از شور و شوق اولیه برای برنامهریزیهای رنگارنگشان، به این نتیجه میرسند که حیوان خانگی که به یکباره از قفس آزاد میشود، توان مقابله با زندگی در طبیعت را ندارد. در پایان رمانِ «ریچارد ییتس»، فرانک و ایپریل تنها یکدیگر را عقب میرانند و برای ادامه دادن به روزمرگی خستهکنندهشان، دیگری را سرزنش میکنند.
* «تام» و «دیزی بوچنان»/«گتسبی بزرگ»
جدا از اینکه همه خوانندگانِ معروفترین رمان «اف. اسکات فیتزجرالد» دوست داشتند دیزی را در کنار جی. گتسبی ببینند، از همان نقطه شروع کتاب مشخص است که دیزی و تام، زوج مناسبی برای هم نیستند. احترام متقابل در رابطه این دو هیچ معنی ندارد و این رابطه نمونه تمامعیار یک ازدواج ناموفق است. از سوی دیگر، این دو شخصیت داستانی با تمام خودخواهی، حرص و غرورشان، کاملا همسان یکدیگرند و اگر جز این بود، باید تعجب میکردیم.
* «ماریوس» و «کوزت»/«بینوایان»
در مورد کوزت و ماریوس باید گفت مشکل از طرف کوزت نیست، اما خواننده این رمان چنین حس میکند که «اپونین» میتوانست زوج مناسبتری برای ماریوس باشد. عشق کورکورانه اپونین به ماریوس تا زمان مرگ هم رهایش نمیکند، اما ماریوس تنها با حس ترحم او را همراهی میکند و این کوزت است که سرانجام با ماریوس ازدواج میکند.
* «ادوارد راچستر» و «برتا میسِن»/«جین ایر»
گرچه «شارلوت برونته» بخش زیادی را به رابطه نافرجام «برتا میسن» و «ادوارد راچستر» اختصاص نداده، اما خواننده به وضعیت نابسامان این «زن دیوانه در زیرشیروانی» پی میبرد. در واقع برتا و ادوارد بدون آنکه کوچکترین شناختی از هم داشته باشند، به عقد هم درمیآیند و راچستر پس از مدتی، متوجه مشکل روانی همسر شرعیاش میشود.
اما این «جین ایر» معلم سرخانه دختر راچستر است که قلب اربابش را میرباید و پس از ماجراهای بسیار که منجر به کشته شدن برتا و کور شدن ادوارد میشود، برای همیشه در کنارش میماند.
* «آنا کارنینا» و «الکس ورونسکی»/«آنا کارنینا»
رابطه عاشقانه «آنا» و «الکسی» شروعی نابهنگام و غیرمتعارف دارد، اما با فرجام تلخی که نصیب قهرمان داستان میکند، خواننده را به سمت این نتیجه سوق میدهد که بهتر بود آنا به زندگی زناشویی خود رضایت میداد و وارد این رابطه نمیشد. آنا به شوق عشق آتشین ورونسکی، فرزند و همسرش را رها کرد، اما طرد شدن از جامعه، زندگی در شهری کوچک و در پایان، خودکشی تلخ، تقاصی بود که او برای وفادار نبودن به پیوند زناشوییاش پس داد.
نظر کاربران
آناکارنینا واقعا شاهکاره من هر وقت اوقات فراغت رمان خوندم آخرش احساس حماقت کردم که چرا وقت آزادم رو صرف رمان کردم غیر از چند مورد یکیش آناکارنینا بوده
پاسخ ها
من دقیقا همین حس رو در مورد بلندی های بادگیر داشتم !
البته به نظرم حرف های عاشقانه ی ماریوس به کوزت در بینوایان هم لوس و بی مزه بود....البته نمیشه گفت بی مزه....خیلی خیلی آتشین بود! به قول معروف دیگه خیلی پیاز داغش رو زیاد کرده بود.
بینوایان ک اینجوری نشد
بچه دارم شدن تازه