عضو دوست داشتنی خانواده هاشمی در سینما
از مهدی هاشمی چه می توان نوشت که حق مطلب درباره او ادا شود. اینکه بگوییم او بازیگری ست که از «مرگ یزدگرد» و «سلطان و شبان» در دهه شصت گرفته تا امروز توانسته در آثار تئاتری، سینمایی و تلویزیونیاش خوش بدرخشد کافیست؟
- در فیلم «تراژدی» بازی داشتم که امسال در بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر حضور دارد. بعد از ۸۰ روز کار، خواستم کمی از سینما دور باشم و کمی تنفس کنم و به خودم استراحت بدهم که این بزرگداشت و نکوداشت مانع شد. برای همین بلافاصله بعد از اتمام فیلمبرداری «تراژدی»، درگیر ساخت فیلم بزرگداشت شدم.
سیل مصاحبه ها هم به سمت شما آمد؟
- دقیقاً. در این چند وقت با انبوهی از تقاضای مصاحبه، عکس و یادداشت راجع به مراسم بزرگداشت مواجه شدم، در حالیکه واقعا آمادگی چنین کارهایی را ندارم. يك ماه در دماوند فیلمبرداری داشتیم و حدود ۵۰ روز هم در هوای کثیف و آلوده تهران کار کردیم.
راستی با هوای آلوده تهران چگونه کنار آمدید؟
- حالم بد شد، حالت خفگی به من دست داد و چند روزی در بیمارستان بستری بودم.
خبرش رسانهای نشد.
- خودم نخواستم. بگذریم، مجموعه این عوامل دست به دست هم داد تا در حال حاضر حالت کسالت داشته باشم. الان کمی از شغلم بیزار شده ام، وقتی مدتی کار سخت می کنم دوست دارم دور از کار باشم. الان هم اجباراً گرفتار بزرگداشت و این مسائل هستم. الان خسته تر از آنم که بخواهم به گذشته برگردم و نظرم را درباره فیلم هایی که کار کرده ام بگویم. بنابراین می خواهم در این مصاحبه کمی از سینما فاصله بگیرم و دوست دارم سوال های خارج از سینما بپرسید.
فكر ميكنم حضور در دماوند باعث شده مدتي از آلودگي هوا دور باشيد.
ـ بله، اما وقتي آدم مريض ميشود دكتر سفارشهايي مي دهد كه بايد مطابق آن عمل كنيم. دكتر به من دستور داد نبايد در هواي سرد باشم، اما مگر شد؟ جداي از آلودگي هوا، اجباراً به خاطر فيلم «تراژدي» يك ماه در سرماي دي ماه دماوند، كار ميكردم. آنهايي كه دماوند رفتند ميدانند چقدر شبهاي دماوند سرد است. سه تا جوراب ميپوشيدم و شلوار و زير پيراهني نانو به تن ميكردم كه مال اسكيبازهاست. (ميخندد) با اين حال سرما از بيني وارد ريه آسيب ديده من از آلودگي تهران ميشد. به خاطر نقشي كه بازي ميكردم نه كلاه بر سر داشتم و نه دستكش. بنابراین شكنجه يك ماهه را از سر گذراندم، اما آنقدر كارگردان، فيلمبردار و همكاران بازيگر خوب بودند كه من همه اين سختيها را به جان خريدم. مهمتر از همه اينها احساس ميكردم در يك فيلم خوب بازي ميكنم. اينها همه برايم شيرين بود و باعث دلگرمي من در اين هواي سرد شكنجه وار بود.
چه كسي شما را مجبور كرد باتوجه به وضعیتتان در اين هواي سرد يخبندان كار كنيد؟
ـ كسي مرا مجبور نكرد. هم برای كارگردانش احترام قائل بودم و هم به سناريوي فيلم علاقهمند بودم. ضمن اینکه قرار بود اين فيلم مرداد كليد زده شود، اما به دلايلي كه تنها مربوط به سينماي كشورهاي عقب افتاده ميشود و حرفهايترين فيلمهاي ما آماتوريترين فيلمها هستند، فيلمي كه قرار بود در تابستان ساخته شود به دلايل مالي و هزار مشكل ديگر به سياهي زمستان افتاد. طوري كه ديگر نميتوانستم بدقولي كنم، چون قرارداد داشتم.
اما قرارداد شما مربوط به مرداد بود نه فصل سرد زمستان. در هر صورت سلامتي شما ارزش بيشتري دارد.
ـ بعضي چيزها قراردادي نيست. شما نميتوانيد با دوستان كاري را كه شروع كرديد به دلايل خارج از كار و دلايلي كه از بيرون بر كار فشار وارد ميكند تنها بگذاريد و به وظيفه خود عمل نكنيد.
با آزيتا موگويي پيشتر در «فرزند چهارم» به عنوان مديرتوليد كار كرده بوديد.
ـ بله از «فرزند چهارم» و سفر به آفريقا با ايشان آشنا شدم. خانم موگویی جدا از جنبه مديريتي، بسيار ماهرانه در كارگرداني اين فيلم ظاهر شد و ميديدم كه چقدر خوب بازيگران را هدايت ميكند. او يك كار سنگين را با تمركز بالا اداره و تمام كرد و در ارتباط با فيلمبردار، بازيگران و ديگر عوامل منسجم عمل ميكرد. با این حال برای اعلام رضایت نهایی اش در هيچ موردي كوتاه نميآمد.
از نتيجه كار راضي هستيد؟
ـ فكر ميكنم كار قابل توجهي شود.
اما وقت زيادي هم از شما گرفت؟
ـبله، با تمام سختيهايش روزها و شبهاي خوبي در خاطرم باقي گذاشت.
شنيده بودم كه چندان تمايل به برگزاري بزرگداشت نداشتيد.
ـ هيچ وقت آمادگي براي بودن و حضور در جاي رسمي را ندارم، به ندرت آمادگي براي بودن در مراسم و جاهاي رسمي دارم. هر گاه خواستند جايزه ای هم به من بدهند براي اينكه دور از ادب نباشد رفتم و در مراسم حضور پيدا كردم، ولي همين مقدار حضور هم برايم سخت است.
به پاس سالها فعاليت مثمر ثمر شما در سينما شب باشكوهي را به شما اختصاص دادند و از فعاليت شما در سينما تجلیل ميشود. اين بسيار نيكوست كه سينمايي كه وقت و سلامتي خود را برای آن گذاشتيد از شما قدرداني می کند.
- همه اين چيزهايي كه شما گفتيد شيرين است، اما من آمادگي اين نوع حضورها را ندارم. سختم است كه آن بالا بايستم و برايم بزرگداشت بگيرند. ترجيح ميدهم كارم را درست انجام دهم. جايزه و بزرگداشت و اين مسائل به من ربطي ندارد. قطعاً بايد به رأي كارشناسان و داوران و تصميم گيرندهها احترام گذاشت، اما اين كارها واقعاً برايم سخت است، ولی طبق وظيفه و احترام انجامش ميدهم.
در هر صورت سلامتي شما براي اين كار گذاشته ميشود.
ـ همه شاغلان در جامعه زحمت ميكشند و سلامتيشان را ميگذارند. فرق شغل ما با ديگران اين است كه ما تأثيرات خوب، بد و متوسط را مستقيم روي تماشاگران ميگذاريم، از اين جهت اين مساله اهميت پيدا ميكند. شغل ما را همگان مورد بررسي قرار ميدهند و زير ذرهبين و سبك و سنگين و جناحبندي و هزار مورد ديگر هستيم. اين موارد است كه بسيار اهميت پيدا ميكنند، اما اين نكته را بايد بگويم كه وقتي براي همكاران بزرگداشت برگزار ميكنند بسيار خوشحال ميشوم، اما خودم خيلي آدم اين كارها نيستم.
به نظر ميرسد طي سالها فعاليت در سينما آنقدر كه بايد كارهايتان مورد توجه و تجلیل قرار نگرفتند و به جايگاه اصلي شما آنچنان كه بايد توجه نشد؟
ـ برعكس فكر ميكنم بيش از آنچه كه من هستم روي من ارزشگذاري شده. بيشتر از اين چيزها در مورد خودم فكر نميكنم. اندازهام همين است كه ميبينم.
آقاي هاشمي نكتهاي كه دوست داشتم اينجا مطرح كنم اينكه برگزاري بزرگداشت براي شما در اين جشنواره، ممكن است سيمرغ را برايتان به ارمغان نياورد. چون ديده شده سالي كه براي عليرضا زريندست بزرگداشت گرفته شد سيمرغ فيلم باشه آهنگر به او تعلق نگرفت. نظر شما چيست؟
ـ يك لحظه هم به سيمرغ فكر نكردهام. من معتقدم كار بايد خوب انجام شود. آلفرد هيچكاك يكي از پنج كارگردان بزرگ جهان هيچ وقت نه جايزه بگير بود و نه اسكاري به او تعلق گرفت. كسي كه سيمرغ زياد ميگيرد دليل بر شخصيت برتر او نيست. بعضي وقتها متناسب با سياست روز و حال و هواي حاكم بر جشنواره به كسي جايزه ميدهند. اگر بخواهيم سر هركاري که ميرويم به جايزه فكر كنيم كه مغموم ميشويم و اذيت خواهيم شد. اصل فعاليت در سينما اين است كه شما بدانيد در چه كاري بازي ميكنيد، كارگردان كار كيست و آيا ارزش كار دارد يا خير، يا اينكه ملاك حضور شما در فلان فيلم فقط به خاطر حضور و تداوم كاريست يا اينكه ميخواهي فقط به خاطر پول كار كني.
به نظر من توجه به اين نكات بسيار بيشتر از جايزه اهميت دارد. شما هيچ ميدانستيد در هر فيلمي كه قرارداد ميبندم هيچ وقت حتي سؤال نميپرسم كه ديگران و بازيگران هم گروه من چقدر ميگيرند؟ هيچ وقت اين سؤال را نميپرسم تا كم و زياد آن را نشنوم تا مبادا حالم اين ور آن ور شود و روي كيفيت كارم تأثير بگذارد. اگر هم از كسي بشنوم كه فلاني كمتر يا بيشتر ميگيرد سعي ميكنم اصلاً نشنوم. نه اينكه عصباني شوم.
مگر شما عصباني هم ميشويد؟
ـ (ميخندد) من سعي ميكنم از منطقه پرخاش و عصبانيت دور باشم. ازبچگي سعي ميكردم از كنار كلانتري و دادگاه و اين امور و بگير و ببر و بيار رد هم نشوم، كلا من در كنارهها زندگي ميكنم. فقط در فيلمهاست كه من در جمع و خيابان و در درگيري حاضر ميشوم.
چرا؟
ـ از بچگي ضربه پذير بودم. حتي ماشين هم با خودم بيرون نميبرم که مبادا به کسی بزنم!
ولي به جا و به موقع از چنين انسانهاي آرامي بايد ترسيد.
ـ اگر وادار به پرخاش شوم واكنشي خواهيد ديد كه مسلمان نشنود و كافر نبیند!
طي اين سالها شده به خاطر پول و مسائل مادي با كاري قرارداد ببنديد؟
ـ پول در مرحله آخر بررسي من قرار ميگيرد.
چطور شد در فيلم «رژيم طلايي» بازي کردید؟
ـ «رژيم طلايي» يك موضوع خوب داشت كه اگر به كارگردان فرصت داده ميشد به جاي ۱۷ روز حداقل يك ماه كار فيلمبرداري شود و چند فيلمنامهنويس در سطح پيمان قاسمخاني رويش كار ميكردند فيلم از حالت سطحي كه داشت به مراتب بهتر ميشد.
من زماني درگير كار شده بودم كه كار از كار گذشته بود. دست و بال كارگردان هم بسته بود و من از آن آدمهايي نيستم كه وسط كار جر يا نق بزنم. من مسؤليت پذيرم و لذا بازي در اين فيلم بد را پذيرفتم و پاي عواقبش هم هستم.
بعد از اينكه به خاطر فيلم «آقا يوسف» سيمرغ دريافت كرديد فكر ميكردم گزيده كار شويد، اما شما با ريسكپذيري كار با يك كارگردان جوان را پذيرفتيد.
ـ بازيگر نميتواند منتظر باشد تا يك كارگردان بزرگ به او پيشنهاد دهد و در عين حال چندين سال هم بيكار بماند. شرايط فيلمسازي در همين فضا و بضاعت است و در همين شرايط شما بايد كار كني و طوري هم بايد كار كني تا درصدي از ارزشهاي وجوديت ديده شود. آن هم براي من كم و بيش اتفاق افتاده.
طي اين سالها با كارگردانهايي كار كردم كه كم و بيش در كار تبادل نظر خوبي داشتيم و براي بهتر شدن يك اثر و فيلم تأثير خوبي بر هم داشتيم. من از اين بابت از اين همكاريهاي پيش آمده راضی ام.
بعد از يك وقفه چندين ساله شما دوباره به سينما آمديد و با «هيچ» كارتان را از سر گرفتيد. كدام كارگردان در اين شرايط حس و حال خوبي به شما حين كار ميداد و دوست داشتيد دوباره با او همكاري كنيد؟
ـ خوشبختانه بخت يارم بود تا با فرد بسيار خوب و كارداني به نام آقای کاهانی به سينما برگردم. ایشان مردي به غايت نيك، شجاع و هنرمند است، اما درمجموع كار با همه كارگردانها چه ضعيف يا قوي به لحاظ كاري برايم بسيار لذتبخش بود.
بعد از برگزاري بزرگداشت و نكوداشت گزيده كار ميشويد؟
ـ هرگز. لوئيس بونوئل فيلمساز بزرگ اسپانيايي در كتاب زندگينامه خود كه در ۸۳ سالگي منتشر كرد و ترجمه هم شده به نام (با آخرين نفسهايم) جملات قشنگي ميگويد. من هم ميگويم تا آخرين نفسهايم در همين فضا كار ميكنم و هستم.
اهل ورزش هستید؟ در مصاحبه اخیر هم که با هم داشتیم اشاره کردید رکنی از زندگی شما ورزش است.
ـ وقتی هوای شهر تهران آلوده است، وقتی خفگی از بیرون بر شما عارض میشود دیگر نمیتوانید کار کنید. هر ورزش و پیاده روی طی سالیان اخیر بر ضد من عمل کرده. تمام پیاده روی های من در سالهای گذشته تبدیل به سمی شده بر بدنم در ماهیچهام و من چه ساده لوحانه هوای مسموم را فرو میدادم. تا اینکه بالاخره همین سم کارم را سه روز به بیمارستان پارسیان تهران کشاند. من این روزها به خودم زیاد فکر نمی کنم. نزدیک به پنج دهه در تئاتر و سینما کار کردم. تقریباً می شود گفت آردم را ریختم و الکم را آویختم. نگران نسل بعدم که ریههای آنها به سن من برسد چه خواهد شد؟ مسئول این همه مسمومیت در رگ و جان و ریه و قلب نسلهای بعدی چه کسی خواهد بود؟ چرا همیشه بعد از فاجعه متوجه میشوند که اشتباه عمل کردند و مدیریتی در کار نبوده؟ چرا افرادی را که شایسته اداره کردن نیستند بر مسند مینشانند؟ چه کسی جوابگوست؟ چرا فکری برای حل مشکلات نمی شود؟ چرا همیشه همه چیز ديمي است؟
ورزش هایی مثل شنا چطور؟ به کمکتان نیامده؟
ـ جالب است بدانید این ضایعه آلودگی هوا، حتی منی که شناگر حرفهای هستم را تحت تأثیر قرار داده. دکتر به من گفته تا اطلاع ثانوي هر گونه به آب زدن ممنوع. باید مراقب نفس کشیدنم هم باشم! (میخندد)
امسال بعد از دو سال فیلم «خانه پدری» در بخش خارج از مسابقه جشنواره توانست امکان حضور پیدا کند. نظر شما به عنوان بازیگر این کار در مورد این فیلم چیست؟
ـ معتقدم «خانه پدری» جسورانه و بسیار سرراست از خشونت های مخفی که جامعه ما با سکوتش مهر تأیید بر آن زده حرف می زند. «خانه پدری» جنایت های بزرگی که در پستوها و خلوت ها انجام می شود را نشان می دهد و به ما می گوید که این رفتار حاصلی از سنت سیاه است که ریشه در تاریخ ما دارد که بیان سینمایی آن بی هیچ روتوش و دروغ نمایی با راستی هر چه تمام تر به تصور کشیده می شود. این فیلم یک استثنا در تاریخ سینمای ماست و معتقدم فقط کارگردان بزرگی چون کیانوش عیاری می تواند اینگونه سنجیده عمل کند.
او در آخر «قصه ها»، کاری با کارگردانی که در گذشته و در فیلمهای «خارج از محدوده» و «زرد قناری» با او همکار بودید.
ـ خودم هنوز موفق نشدم فیلم «قصه ها» را ببینم. جسته و گریخته بخش هایی از آن را قبل از تدوین نهایی دیده بودم. تصور می کنم در عین نشان دادن واقعیت های روز جامعه از زندگی جوانان به عصیان رسیده می گوید. صحنه هایی از اعتراض ها و مقاومت های مردمی را در این فیلم خواهیم دید که کمتر فیلمی شجاعت ابراز آن را دارند. برای همین است که اینگونه فیلم ها سال ها دور از پرده نمایش می مانند.
نظر کاربران
ولی تیتر مطلب را طوری زده اید که این هاشمی را به نفع هاشمی دیگر مصادره کرده اید
خانواده هاشمى يعنى چه کسانى؟چرا بقيه دوست داشتنى نيستند؟چه کسى گفته که مهدى هاشمى دوست داشتنيه؟( البته من خودم به ايشان ارادت دارم)