استاد اسدی هم قرار بود رونالدو را مهار کند!
بازیکنان تیم ملی در سال ۹۸ با راهیابی به جام جهانی پس از ۲۰ سال نوستالژی به وجود آوردند که همیشه در ذهن فوتبالدوستان ماندنی است. در این میان خاطرات و شیرین زبانی های علی اکبر استاد اسدی حتی پس از گذشت این همه سال هنوز هم شنیدنی است.
مجله تماشاگر: بازیکنان تیم ملی در سال 98 با راهیابی به جام جهانی پس از 20 سال نوستالژی به وجود آوردند که همیشه در ذهن فوتبالدوستان ماندنی است. در این میان خاطرات و شیرین زبانی های علی اکبر استاد اسدی حتی پس از گذشت این همه سال هنوز هم شنیدنی است. شاید کمتر کسی باور کند که این مدافع شوخ طبع سال های نه چندان دور تیم ملی حتی سابقه حضور در جبهه و جنگ را هم دارد.
به بهانه شایعه پردازی های این روزها در مورد رویارویی بیک زاده و مسی به یاد شما افتادیم.
- بله، می دانم. بدبخت بیک زاده در تمرینات باشگاه یک حرفی زده که در بازی با آرژانتین من مسی را می گیرم، حالا هی مسخره اش می کنند!
نیکبخت در مصاحبه اش گفته که هاشم بیک زاده مثل استاد اسدی است. خودتان هم همین فکر را می کنید؟
- نه، به خاطر این همه به یاد من افتادند که آن موقع گفته بودم اگر ایران در جام جهانی با برزیل همگروه شود، من رونالدو را می گیرم.
با این تفاوت که این روزها شوخی ها دارد به بی احترامی تبدیل می شود.
- نه نه نه، قدیم کسی جرأتش را نداشت با استاد شوخی کند. این حرف ها بین بچه های خودمان بود. ما همه عین داداش بودیم.
شایدد دلیل موفقیت تیم ۹۸ هم همین همدلی آنها بود.
- بله، ما ۲۲ نفر یک قلب بودیم. دایی، من، خاکپور و بقیه هم کنار هم بودیم. هنوز هم وقتی محمد خاکپور از آمریکا می گوید اول باید به استاد در تبریز زنگ بزنم.
توهین ها فقط به بیک زاده ختم نشد و به صفحه مسی هم کشیده شد.
- من نمی دانم در استادیوم این همه فحش می دهند کافی نیست؟! باید به مسی هم فحش بدهند؟! من نمی دانم اینها ایرانی هستند یا غیرایرانی؟ اما مسی مودب است. من خیلی متاسفم. نباید مسی را عصبانی کنیم که در بازی بخواهد ۶، ۷ تا گل بزند. البته این روزها من خبرهای جالب تری هم شنیدم.
چه خبری؟
- در روزنامه خواندم که دل بوسکه می خواسته ایران با اسپانیا دیدار تدارکاتی داشته باشد اما آقای کفاشیان رد کرده! اصلا آدم نمی تواند باور کند.
چرا هر زمان صحبت از تیم ملی ۹۸ است همه به یاد شیرین زبانی های شما می افتند؟
- خب، من آن موقع با بچه ها شوخی می کردم، البته آن زمان مثل حالا نبود که همه چیز از طریق موبایل و اینترنت به همه مردم برسد. شوخی ها در حد خودمان بود. همه از استاد حساب می بردند. عابدزاده می گفت: «من مثل تو ندیدم!»
چرا؟
- آخه من زرنگی های خودم را دارم. مثلا در سفرهای خارجی می گفتم از کجا بریم از کجا بیاییم. عین کسی که آنجا بزرگ شده باشد.
این روزها در اصطلاح می گویند که آذری ها دنیا را تصرف کرده اند.
- در مورد من بیشتر به خاطر پدرم بود. آخر پدر من قبلا گلر بود و سال ۵۰، ۵۱ هم دعوت شده بود تیم ملی؛ در زمان مرحوم فکری. آن زمان به روسیه و ترکیه هم رفته بود و همیشه از خاطراتش برایم می گفت. پدر از وقتی نوجوان بودم همش اصرار می کرد بیا بازی کن، اما من فوتبال را دوست نداشتم! تا بالاخره در ۲۲ سالگی وارد این حرفه شدم.
تا آن موقع در چه زمینه ای فعالیت داشتید؟
- وقتی کلاس سوم نظری را گذراندم می خواستم به خدمت سربازی بروم. پدر مخالف بود و می گفت باید فوتبالیست بشوی اما من که علاقه ای نداشتم چون از مکانیکی هم سردرمی آوردم، رفتم سربازی. در زمان جنگ هم ۲۸ ماه جبهه بودم. آن اوایل پشت جبهه ماشین های جنگی را تعمیر می کردم. بعد شدم راننده آمبولانس و بعد که نیرو کم شد، دیگر هر ماشینی می رسید به من می دادند که پشتش بنشینم. درصد زیادی از آن روزها را راننده تانک بودم. تمام دوران خدمت سرابزی ام را در شلمچه گذراندم. متولد سال ۱۳۳۴ در شهر تبریز هستم و بلافاصله بعد از گذراندن خدمت سربازی، زمانی که ۲۲ سالم بود، فوتبال را شروع کردم.
چطور شد به ماشین سازی تبریز رفتید؟
- خدمت سربازی ام که تمام شد بیکار بودم، پدرم که در کارخانه ماشین سازی کار می کرد پیشنهاد کرد به تیم ماشین سازی بروم و با آنها تمرین کنم. خدا رحمت کند ناصر خان حجازی را، آن زمان سرمربی تیم بود، از من خوش آمد و به این ترتیب وارد فوتبال شدم. ناصر خان هم به آقای مصطفوی گفت که به درد تیم ملی می خورم و خلاصه ملی پوش شدم.
آن زمان هم شوخی می کردید؟
- ناصر خان خیلی محترم بود. به موقع با بازیکنان شوخی می کرد ودر کل مربی به روزی بود. هفته ای یک بار به همراه بازیکنان به پارک ایل گلی تبریز می آمد. آنجا شبیه شهربازی است.
به نظر می رسد داستان شوخی های شما در تیم ملی مشهور شد.
- آن زمان مثل الان نبود که سکی را زیر سوال ببریم. بین خودمان در رختکن شوخی می کردیم. مربی هم می دید که ما داریم می خندیم، اصلا داخل رختکن نمی شد.
گل به خودی تاریخی شما در ژاپن هیچ وقت از ذهن ها پاک نمی شود.
- بله، بعد از بازی عابدزاده از من پرسید: «چی شد استاد؟» من هم گفتم می خواستم اول بازی آمادگی تو را بسنجم.
یک بار از زبان یکی از بازیکنان شنیدیم در یکی از بازی ها که ذخیره بودید یک نیمه در کمد را رویتان قفل کرده بودند. این موضوع صحت دارد؟
- نه بابا، من که چیزی یادم نمی آید.
در مقدماتی جام جهانی در بازی با عربستان گویا می خواستید به بازیکنان قوت قلب بدهید و گفته بودید نگران نباشید اینجا هم مثل استادیوم آزادی خودمان است.
- نه، ما داشتیم در صحرا می رفتیم، یکدفعه دیدیم یک استادیوم آن وسط است. اصلا اسم استادیوم شان عروس صحرا بود و دور تا دورش شبیه چادر بود، واویلایی بود. کلی زمین بازی و تمرین داشت ... چه امکاناتی بود. اصلا با شرایط ما قابل مقایسه نبود. من هم گفتم بچه ها نگران نباشید، این همان استادیوم آزادی خودمان است فقط گوش هایش را بریدند!
در حرفه مربیگری هم شوخ طبیعی تان را حفظ کردید؟
- الان ۱۴، ۱۵ سال از آن زمان می گذرد. آن زمان جوان بودیم. حالا شرایط مملکت مان هم سخت شده. فشار زندگی خیلی زیاد است. صبح که بلند می شوی دائم ذهنت درگیر است. آن زمان ما با ۵ میلیون بازی می کردیم اما فوتبالیست های الان یک میلیارد می گیرند.
یعنی فکر می کنید اگر الان بازی می کردید و چنین درآمدی داشتید شادتر از این بودید؟
- شادی زیاد در پول نیست! آدم باید ذاتا شاد باشد. (کمی سکوت می کند) اما فکر می کنم اگر پول داشتم شادتر از این بودم.
با اینکه مدافع خوبی بودید اما بیشتر یادآوری ها در مورد شوخی های شماست.
- فرق نمی کند، من در آن زمان هم بازیکن خوبی بودم. یادم می آید همه می گفتند اگر مایلی کهن برود تیم ملی دعوت نمی شوی اما دیدید که وقتی ایویچ آمد هم من از میان اردوی ۷۰ نفره بیرجند در ترکیب ۱۸ تایی قرار گرفتم. قبول دارم که در کل مربیگری سلیقه ای است. مثلا شما می بینید که کی روش رحمتی را با ۱۰۰ بازی ملی دعوت نمی کند و احمدی می شود گلر تک تیم ملی که شاید هم خودش باورش نشود اما از قدیم هم همیشه رابطه ها و حضور در دو تیم استقلال و پرسپولیس شرایط حضور را در تیم ملی راحت تر می کرد.
بالاخره متوجه نشدیم که وجه تشابه استاد اسدی با بیک زاده در چیست.
- همین که من قرار بود رونالدو را بگیرم و او مسی! البته با این تفاوت که آن زمان اینقدر اینترنت و فیسبوک نبود که یک عده آدم بیکار هی خبرها را بزرگش کنند. هنزو ۶ ماه تا جام جهانی مانده، اصلا از کجا معلوم که بیک زاده دعوت شود یا مسی بازی کند. به نظر من آرژانتین تیم بسیار خوبی است و بازیکنان بهتر از مسی هم زیاد دارد، ضمن اینکه مسی هیچ وقت بازی های درخشانی که در بارسلونا داشته را در تیم ملی تکرار نکرده.
شاید اگر شما هم صفحه فیسبوک داشتید هنوز بحث داغ فوتبالدوستان بودید.
- من زیاد اطلاعاتی ندارم. فقط شب ها می روم در سایت، اخبار ورزشی می خوانم.
ارسال نظر