مجتبی عابدینی، پدیدهی شمشیربازی ایران
«مجتبی عابدینی» پدیده شمشیربازی كشور را میتوان در زمره ورزشكارانی قرار داد كه بدون حاشیه پلههای ترقی را پشت سر گذاشتند.
چند سال است كه شمشیربازی میكنید؟
حدود ۱۹، ۲۰ سال است كه بهطور مستمر در رشته شمشیربازی فعالیت دارم؛ یعنی از سال ۱۳۷۶.
چطور به این رشته علاقهمند شدید؟
آن زمان این همه رسانه و شبكه اجتماعی نبود كه مردم از ورزشهای متعدد با خبر باشند. بازیهای اینترنتی هم نبود. داییام، آقای رحیمی از سال ۶۸ تا ۷۱ رئیس فدراسیون شمشیربازی بود. از همان موقع پیگیر این رشته بودم. یك روز برای دیدن ورزش به ورزشگاه شیرودی رفتم. در خیابان وركش جنب ورزشگاه شیرودی سالن شهید كلاهدوز مخصوص شمشیربازی بود. از همان روز استارت كار را زدم. ۱۹ یا ۲۰ تیرماه ۱۳۷۶ بود كه شمشیربازی را شروع كردم.
آن زمان كه زندگی ورزشیتان را آغاز كردید، مصادف بود با دوران اوجگیری فوتبال. رسانهها تمام هم و غمشان را گذاشته بودند روی مسائل و حواشی فوتبال. بیتوجهی به رشتهای مثل شمشیربازی باعث دلسردی شما نشد؟
دقیقا درست است. آن زمان از ورزش ما اصلا خبری نبود، ولی دلسرد نشدم؛ چون اهداف بزرگی داشتم. از همان اول به اهداف بزرگم فكر میكردم. خوشبختانه زود هم به نتیجه رسیدم. سال ۷۹ نخستین مدال تاریخ شمشیربازی ایران را در بازیهای آسیایی گرفتم كه مدال طلای نوجوانان آسیا بود. همان مسابقات پلهای شد برای ارتقای من و رسانهها هم كمكم توجهشان به این رشته جلب شد. شاید آن مدال طلا شروعی برای شناخت این رشته بود.
آیا شمشیربازی ورزش خطرناكی است؟
شمشیربازی جزو پنج رشته امن المپیك است؛ یعنی هیچ وقت به سمت حذف شدن از المپیك نرفته است. هیچ وقت هم به سمت حذف شدن نخواهد رفت؛ چون یكی از رشتههای زیبا و جذاب المپیك است. جالب است بدانید كه شمشیربازی نخستین رشته المپیك بوده است. لباسها ضدگلوله هستند، مقاومت دارند، ماسكهایی كه داریم كاملا امن هستند و هیچ آسیبی برای كسی به همراه ندارند.
حتی برخورد شمشیرها به بدن شمشیرباز آسیبی ندارد؟
نه! اصلا. شمشیرها خیلی نازك هستند و فقط برای زدن ضربه و اصابت به بدن طراحی شدهاند. شمشیربازها هیچ آسیبی به هم نمیرسانند.
برای زنان هم ورزش مناسبی است؟
بله! شمشیربازی هم برای مردان و هم برای زنان كاملا ورزش امن و مناسبی است. شمشیربازی فكر را بیشتر باز میكند و اجازه میدهد تا شمشیرباز راحتتر برای حركاتش تصمیمگیری كند.
شما تجربه حضور در المپیك « لندن و ریو » را در كارنامه ورزشی خود دارید. پیشرفت شما در این چهار سال تصاعدی بود. چه عاملی سبب شد كه تا این اندازه موفق باشید؟
در این چهار سال به این باور رسیدیم كه میتوانیم موفق باشیم. زمانی كه من و آقای فخری از المپیك لندن برمیگشتیم، بهخودمان قول دادیم سال ۲۰۱۶ مدال بگیریم. با خودمان گفتیم چرا نباید مدال بگیریم. چرا نباید پیشرفت كنیم. خیلی سختی كشیده بودیم، ولی هیچ توجهی به ما نمیشد. بنابراین گفتیم باید خودمان را نشان دهیم. از همان روز، تمرینات شبانهروزی را شروع كردیم. در طول یك سال ما حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ روز یا در اردو بودیم یا مسابقه داشتیم. خیلی تلاش كردیم و در نهایت نتیجه كار را هم دیدیم.
امكانات لازم را برای این همه اردو و مسابقه در اختیار داشتید؟
سعی كردیم خودمان را با شرایط وفق دهیم. با ابزارهایی كه بود كار كردیم. با این حال امكانات دیگر ورزشكاران را نداشتیم.
چقدر بین شمشیربازی ایران با آسیا فاصله هست؟
هیچ فاصلهای الان وجود ندارد. ما با امتیاز ۴۵- ۴۲ نایب قهرمان شدیم. روی سكوی آسیایی، دو كرهای بودند و دو شمشیربازی ایرانی ایستادند. ما الان رنكینگ پنجم جهان را داریم. درحالی كه دو سال پیش در دنیا بیست و چهارم بودیم. ما الان با دنیا در حال رقابت هستیم و فاصلههایمان به حداقل رسیده است.
حفظ موقعیت همیشه سختتر است. برای حفظ این شرایط ایدهآل چه كاری باید انجام دهیم؟
درست میگویید ؛حفظ موقعیت واقعا سخت است. در تمام دنیا ورزش، یك روی باخت دارد و یك روی پیروزی. بنابراین باید تمریناتمان را دو برابر كنیم.
به هر حال به پشتوانههایی نیز نیاز هست؛ یعنی استعدادهایی كه بتوانند جایگزین شما شوند.
قبول دارم. استعدادهای بسیار خوبی در شمشیربازی شناسایی شدهاند كه آینده خوبی برای ردههای سنی نوجوانان و جوانان هستند. هماكنون سه، چهار شمشیرباز در ردههای سنی نوجوانان و جوانان در كنار ما (تیم بزرگسالان) تمرین میكنند.
۲۰ سال قبل رویكرد خانواده شما نسبت به انتخابی كه انجام دادهاید چه بود؟
مدیون پدر و مادرم هستم. به هر طریقی بود مرا تشویق میكردند كه به سالن شمشیربازی بروم و به تمریناتم بپردازم. هماكنون همسرم یكی از مشوقان اصلیام در این راه است.
اشاره كردید كه براساس تمریناتی كه انجام میدهید و برنامههایی كه دارید، تقریبا ۱۰۰ روز در سال وقت آزاد دارید. خب! با این وصف چه اندازه برای دخترتان وقت میگذارید؟
تمام تلاشم این است، زمانی كه ایران هستم با خانوادهام باشم. گاهی اوقات دخترم را با خودم سر تمرین میبرم تا زمان بیشتری را با وی باشم. با اینكه دور بودن از خانواده خیلی سخت است، ولی تلاش میكنم زمان بیشتری را با آنها بگذرانم. در زمانی كه نیستم همسرم بار مسئولیت زندگی را به دوش میكشد.
دخترتان هم به شمشیربازی علاقه دارد؟
بله! احساسم این است كه دوست دارد.
از چه سنی برای آموزش دخترتان اقدام میكنید؟
بهترین سن یادگیری ۸، ۹ سالگی است. وقتی تمرین میكنیم، دخترم به حركات ما توجه میكند و سعی دارد آنها را تقلید كند. من باید به این موضوع بیشتر توجه كنم تا در آینده بتوانم او را كمك كنم.
زندگی ورزشی شما مرزهای ورزشی را درنوردیده است. منظورم این است كه الان عضو كمیته ورزشكاران كنفدراسیون آسیا هستید؛ یعنی تلاشهایی انجام میدهید كه محدود به ورزش نیست. بهویژه اینكه كرسیهای متعددی در ورزش آسیا و جهان نداریم.
زمانی كه در المپیك ریو ۲۰۱۶ ناداوری در حق ایران صورت گرفت، به این فكر افتادم كه باید برای ورزشكاران كاری انجام داد؛ نه فقط برای ورزشكاران ایرانی بلكه برای ورزشكاران تمام كشورها كه حقی از آنها ضایع میشود. هماكنون برای كمیسیون ورزشكاران جهان هم كاندیدا شدهام كه انتخابات آن در آلمان برگزار میشود. امیدوارم اگر انتخاب بشوم بتوانم برنامههایم را اجرایی كنم.
چه برنامههایی دارید؟
مثلا اگر مسابقات آسیایی باشد از داوران غیرآسیایی و اروپایی استفاده كنند، تعداد داوران بیش از دو نفر شوند.از طرف دیگر تا حالا دو مدال از ایران گرفته شده كه یكی از آنها برگشته و امیدواریم كه بتوانیم دیگر مدال را هم برگردانیم. امیدواریم بتوانیم از حق ورزشكاران دفاع كنیم.
در مسابقات جام جهانی ایتالیا زمانی كه روی سكو قرار گرفتید با پرچمی كه نشان آتشنشانی داشت روی سكو رفتید. باز خورد این حركت شما در جهان چطور بود؟
زمانی كه ساختمان پلاسكو آتش گرفت و فرو ریخت، واقعا برایم ناراحتكننده و غمبار بود. دوستان و همسایگانی دارم كه آتشنشان هستند. همزمان با این حادثه دلخراش به ایستگاههای محل كار آنها رفتم تا با آنها همدردی كنم. همان جا بود كه تصمیم گرفتم اگر در رقابتهای جام جهانی ایتالیا موفق شدم مدال بگیرم و روی سكو رفتم، حتما با پرچمی بروم كه نشان آتشنشانی روی آن است. جالب اینجا بود كه روز بعد از مسابقه مسئولان برگزاری مسابقات و چند خبرنگار در مورد این كار از من سؤال كردند. زمانی كه برای آنها در مورد این حادثه توضیح دادم، كارم را تحسین و با آتشنشانان ما همدردی كردند.
شما اهل سوادكوه هستید. زندگی در تهران چگونه است؟
زندگی این روزها در تهران خیلی سخت است. مشكل همیشگی ترافیك بود كه به آن آلودگی هوا هم اضافه شده است. مسالهای كه مرا همیشه ناراحت میكند این است كه چرا هموطنان عزیزم قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نمیكنند و به آن احترام نمیگذارند؛ مثلا چرا بین دو خط رانندگی نمیكنند؟ چرا هنگام رانندگی با موبایل صحبت میكنند؟ كمربند ایمنی را نمیبندند؟ و...
برخورد مردم با شما در اماكن عمومی چگونه است؟
مردم خیلی خوب برخورد میكنند. عكس و سلفی میگیرند. این نشان میدهد كه مردم شمشیربازی را میبینند. این موضوع برایم لذتبخش است. وقتی مردم میپرسند كه چه مسابقاتی در پیش داریم، چه برنامههایی داریم یا چه مسابقاتی انجام شده، نشان میدهد كه به این رشته علاقه دارند و انتظار دارند كه روزبهروز بهتر شویم.
با توجه به رشدی كه شمشیربازی در این سالها داشته بهنظر میرسد كه رسیدن به مدال المپیك توكیو ۲۰۲۰ دور از دسترس نباشد.
ابتدا تمركزمان را گذاشتیم روی مسابقات آسیایی ۲۰۱۸ كه در جاكارتای اندونزی برگزار میشود تا بتوانیم مدال نقرهمان را به طلا تبدیل كنیم و در انفرادی هم صاحب مدال شویم. برای مدال در المپیك توكیو ۲۰۲۰باید بیش از پیش تمرین كنیم؛ یعنی تمركز تیمیمان را بیشتر كنیم تا در هر دو بخش تیمی و انفرادی صاحب مدال شویم. با این حال در وهله اول باید سهمیه المپیك را بگیریم كه بسیار حائز اهمیت است. دیگر كشورها هم دارند تمرین میكنند و میخواهند صاحب مدال شوند. این موضوع كار ما را سخت میكند؛ چون حریفان قدری پیش رو داریم.
باز هم شمشیربازی را انتخاب میكردم؛ بدون تردید.
شیك و دیدنی
شمشیربازی را چطور تعریف میكنید؟
شمشیربازی قدرت بدنی یك بسكتبالیست، انعطاف پذیری یك ژیمناست و فكر یك شطرنجباز را میخواهد. در دنیا شمشیربازی را شطرنج متحرك میگویند. شمشیرباز باید در صدم ثانیه تصمیم بگیرد كه چه ضرباتی میخواهد بزند. به قول عادل فردوسیپور؛ شمشیربازی یكی از رشتههای «شیك و دیدنی» است؛ مثل خیلی از رشتههای ورزشی درگیریهای فیزیكی ندارد. حركات رفتوآمد شمشیرباز روی پیست بسیار زیباست.
رشتههای ورزشی دیگر را هم دنبال میكنید؟
بله! تكواندو، كشتی، بوكس و بازیهای تیم ملی فوتبال را پیگیری میكنم. دوستان زیادی در میان این رشتههای ورزشی دارم.
مجتبی عابدینی برای رسیدن به جایگاه كنونی، چه مسیری را طی كرد.
برای خودم هم جالب است كه حدود 20سال است در این رشته كار میكنم. سال 76فقط 14سال داشتم. ساعت یك میرفتم خانه و ناهارم را میخوردم و بعد راه میافتادم به سمت استادیوم شیرودی و تا ساعت 9 شب آنجا میدویدم و تمرین میكردم. حساب شمشیرهایی كه طی این سالها شكستم، از دستم در رفته است. در آن سن و سال رفقایم تفریح میكردند؛ اصولا در 14- 15 سالگی پسرها خیلی مسئولیت پذیر نیستند، اما من «ولكن» تمرین نبودم. سال 1379 كه مدال طلای نوجوانان آسیا را گرفتم، هم جبران تمام آن پیادهرویهای مسیر خانه تا شیرودی را كرده بودم و هم چیزی در وجودم افتاده بود كه نمیتوانستم شمشیربازی را رها كنم.تمریناتم بعد از آن مدال تقریبا دو برابر شد و ذهنم را از شمشیربازی نتوانستم خالی كنم. سال 81به مسابقات جوانان آسیا رفتم و نقره گرفتم. سال 83 در همان مسابقات جوانان طلا و همان سال برنز بزرگسالان آسیا را هم گرفتم. آنهایی كه در این شرایط درس خواندهاند، میدانند چقدر كار سختی است. در چنین اوضاعی فوق لیسانس مدیریت ورزشی را گرفتم و هماكنون دانشجوی دكترای همان رشتهام.
ارسال نظر