یک هفته ۷ چهره؛ جسارت علیخانی و درختکاری مشایی
در همین ستون چند باری از احسان علیخانی انتقاد کرده ایم به خاطر آن چه که در حالت کلی می شود نامش را گذاشت؛ باج دادن به سلیقه و خواست عمومی، به عبارتی علیخانی مثل غالب مجریان تلویزیون پشت سر جمعیت حرکت می کند و خودش راهبر نیست.
این مثلث پرهیاهو بیشتر از هر چیز وجودی سلبی دارند و در شکاف و افتراق زندگی می کنند. آن ها در تضاد و در اختلاف قدرت می گیرند. یعنی اگر ظهور و پیروزی احمدی نژاد در مقابل رفسنجانی به یمن خاطرات نامطلوب ذهنی مردم از آن مرحوم بود. بعدتر همین جریان در مناظرات سال 88 هم از همان روش استفاده کرد؛ دائما مورد پرسش قرار دادند و از ضعف های رقیب استفاده کردند. ارجاع می دهم به شکل تقابل احمدی نژاد در مقابل یکی از سران فتنه؛ او آشکارا چیزی برای توضیح و تفسیر نداشت و صرفا روی نداشته های رقیب مانور می داد.
برگ برنده ای مثل کمک های مالی شهرام جزایری و...همین تکنیک به ظاهر ساده اما موثر، سال هاست که جریان احمدی نژاد را جلو می برد و حالا در بزنگاهی دیگر در زمانه ای که احمدی نژاد از ورود به انتخابات منع شده و تیپ سنتی تر و مذهبی تر جناح راست هم از او دور شده، آن ها آمده اند تا بی تعارف تر علاوه بر سنجش سبد رای احتمالی، روی شکاف ها مانور بدهند و در حداقلی ترین حالت ممکن موجب اغتشاش آرای روحانی و دیگر رقبا شوند. به هر حال این جریان نه احساس اخوتی با طیف های مختلف اصولگرایی می کند و نه خب طبیعتا هیچ پیوندی با طیف های اصلاح طلب دارد.
آن ها به آرامی ابراز قدرت می کنند و در کمال تعجب با ارائه رسانه ای هوشمندانه مثل ویدئو ۳۰ ثانیه ای مشایی، به چهره های شاخص جریان خودشان اعتبار می دهند. این بار آن ها با «تابو شکنی» امر خود را پیش می برند. دفعات قبلی «ناشناختگی» کمک حالشان بود، چون همیشه ابهام، امری تحریک کننده در یک انتخاب سیاسی است.
بخش هایی از مردم در پچ پچ های روزمره، راست و چپ را بی مصرف می دانند و از گزینه های جدید استقبال می کنند. این رمز پیروزی جریان احمدی نژاد بود و حالا در شرایطی که جامعه در برآورده شدن توقعاتی که از روحانی در سال های پس از 88 داشته ناکام بوده، احساس نیاز به جسارت و شجاعت می کند و در همین هنگامه مشایی با زیرکی سبز می پوشد و حرکاتی خلاف عرف می کند؛ دست هایش را باز می کند به مخاطب احساسی از ساختارشکنی و تازگی می دهد. آن ها خوب می دانند از میان غرولندهای جامعه چگونه ماهی خود را صید کنند. امروز تابو شکنی و القای شجاعت اندازه ی همان ابهام 84 خریدار دارد.
احمدی نژادی ها فعلا برنده اند. دنیا از دموکراسی نا امید است و به گونه مغشوشی از پوپولیسم پناه می آورد. ترامپ و احمدی نژاد و دیگران برآمده از موج ناراضیان هستند. آسیب دیده ها به پوپولیسم پناه می برند. فرقی ندارد بومیان آمریکایی باشند یا دورافتادگان ایرانی، بد این که با ظهور پوپولیسم آسیب ها عمیق تر می شود.
در همین ستون چند باری از احسان علیخانی انتقاد کرده ایم به خاطر آن چه که در حالت کلی می شود نامش را گذاشت؛ باج دادن به سلیقه و خواست عمومی، به عبارتی علیخانی مثل غالب مجریان تلویزیون پشت سر جمعیت حرکت می کند و خودش راهبر نیست. اشکالی که مانع از شکل گیری هویت منحصر و منفرد یک مجری تلویزیونی می شود و مجری که هویت منحصر ندارد، نمی تواند حیات طولانی مدت و ویژه ای داشته باشد. اشکالی که عمده ی مجریان تلویزیون ملی دارند و البته در کنار رفتارهای خودنمایانه و گل درشت سعی می کنند توی چشم هم باشند.
این شب ها که برنامه «سه ستاره» پخش می شود با یک علیخانی دیگر مواجهیم. انگار اوبه نوعی بلوغ رسیده، شکل رفتاری او فارغ از هرگونه خودنمایی است و در کنار ظلی پور قرار دارد و نه بالا دست! او دائما در پی رتق و وتق زمان بندی برنامه است، وسط حرف مهمانان نمی پرد. در کمال احترام و ادب فرصت کافی را به مهمان می دهد و در عین حال برنامه را مدیریت می کند و البته حالا دیگر در پی باج دادن به مخاطب نیست. این که علیخانی فارغ ازمرزها و دسته بندی ها کسی را در خارج از کشور کارشناس خطاب می کند، نشان از شجاعت و جسارتی است که می تواند از این پس برای او هویت منحصر به فرد ایجاد کند. باورکنید، ساده است تعریف از یکی مثل چاوشی که همین جاست و طرفداران مجازی اش دائما حضور غریبی دارند. آب از آب تکان نمی خورد و کار دشوار اما موضع علیخانی بود که عافیت نطلبید و چشمش را بر هجمه های احتمالی بست. این جسارت قابل تقدیر است.
حذف قسمتی از صحبت های علی لاریجانی در بخش های مختلف خبری صدا و سیما محل حرف و حدیث های بسیاری شد. نکته ی ماجرا این که آن بخشی از صحبت های لاریجانی سانسور شده که مربوط به ماجرای «جمنا» و مصوبه حقوق های مدیران است. لاریجانی خطاب به منتقدان این مصوبه گفته بود «جانماز آب نکشید و حقوق های خودتان در زمان نمایندگی مستند است». به نوعی صدا و سیما سعی داشته انتقاد لاریجانی از جمعیت نیروهای انقلابی (جمنا) را حذف کند و در نتیجه واقعیتی مخدوش شده ارائه دهد.
مساله ی قابل ذکر این که «اخبار» در تمامی رسانه های دنیا از شبکه یک تلویزیون دولتی ایران تا بی بی سی و سی ان ان برساختی است که از فیلتر نگاه و منافع سیاست گذاران تلویزیون و مدیران آن می گذرد. یعنی این که اخبار در کلیتی که این روزها در رسانه ها دریافت می کنیم، لزوما توصیف واقعیت نیست، بلکه توصیف واقعیت از منظر گردانندگان آن تلویزیون و یا رسانه ای است که ما مشتری آن هستیم.
پس تصور بی طرفی در بیان اخبار خواسته ای آرمانی و ایده آل است و از واقعیت به دور. هر تلویزیونی حق دارد که با نگاه خودش واقعیت را توصیف کند، اما چرا این موضوع درتلویزیون ایران مساله ای بغرنج می شود؟ شاید چون ادعای ملی دارد و البته از بودجه عمومی ارتزاق می کند، پس ناخواسته با چنین ادعایی توقعات زیادی ایجاد می کند. بی نهایت نگاه ها و سلایقی که توقع دارند صدایشان در تلویزیون ایران شنیده شود. این ادعای ملی و این تکیه به منابع عمومی وظیفه تلویزیون را سنگین می کند. در نظر داشته باشید رسانه عریض و طویل دولتی ایران در همان گام اول چون محدودیت های بی شماری دارد با واقعیت فاصله ی زیادی دارد و اصلا در واقع نمایی و بی طرفی کار دشواری دارد.
این محدودیت ها حتی چیزهایی ساده ای مثل نشان دادن ساز را هم شامل می شود که حداقل با نیمی از جامعه فاصله ایجاد می کند. مصداق ساده اش مجموعه های تلویزیونی است که حتی نمی توانند یک پوشش نزدیکتر به واقعیت را به تصویر بکشند و یا از موسیقی فقط لب زدن های خواننده و دف و نی دیده می شود. این تضاد ها و این فاصله به خودی خود رسانه ملی را از پیش بازنده می کند، حال اگر غلظت دروازه بانی در بخش اخبار از حد معقول و منطقی بالاتر برود که وضع از بد بدتر می شود.
شاید سال های دورتر می شد اخبار را از فیلتری رد کرد و جامعه را با آن اقناع کرد، چون دوران سیطره تلویزیون بود و مردم به بخش های خبری تکیه می کردند و اعتماد داشتند. اما این روزها که خبرها در مشت هر کس جمع شده و افراد می توانند با عضویت در چند کانال تلگرامی اوضاع و احوال چپ و راست را بفهمند و حداقل در لایه ی رویی ماجرای انحصار خبررسانی شکسته شده، کمی این شکلی خبررساندن به ضرر و زیان همان رسانه ای می شود که در انعکاس خبر و جهت دهی به آن افراط می کند. نتیجه همه ی این ها این که قرار بوده انتقادات لاریجانی کمتر شنیده شود اما با موجی که پس از سانسور اتفاق افتاد، آن چه که بیشتر به چشم آمد، اتفاق همان بخش انتقادات بود. زمانه نشان می دهد که مدیریت رسانه امری پیچیده تر شده. و نکته آخر ماجرا تغییر و چرخش مردی است که روزی در تلویزیون جایگاه والاتری داشت. لاریجانی از پس اتفاقات آن یکشنبه سیاهِ احمدی نژاد دیگر تعلقی به طیف های افراطی تر اصولگرا ندارد و بیشتر نزدیکتر به اعتدالیون است. از همین رو صحبت هایش خیلی به مذاق رسانه ملی خوش نمی آید. تلویزیون همان است که بوده، این لاریجانی است که جور دیگری شده!
باز نشر ویدئویی قدیمی از یک جنگ طنز که در آن حسن ریوندی و محمود شهریاری مطالبی توهین آمیز نسبت به لرها بیان می کنند، صدای عده ای از لرها را در آورده. به هر حال اصل واقعه مربوط به ۳ سال پیش است و دوباره فراگیر شدنش جای سوال دارد. اما توهین قومیتی به هر شکل قابل اغماض نیست.
قومیت، نژاد و تعصب واژه های قابل تفسیری هستند. گزاره های کلی داریم مانند این که ایران سرزمین کم آبی است و در سرزمینی با این پراکندگی منابع آبی، استعداد و زور همبستگی کم است. در چنین جغرافیایی با اقوام گوناگون و زبان های متفاوتی مواجهیم که کار را برای همبستگی دشوارتر هم می کند. تاریخ را که نگاه کنید کلی دعواهای قومیتی ریز و درشت داشته ایم؛ از زد و خورد میان اهالی یک روستا تا جنگ و تیراندازی و کشتار یک جمعیت. وقتی با چنین شرایطی مواجهیم، بالطبع نمی توانیم مساله قومیت ها در ایران را با مساله قومیت در کشوری کوچک در اروپا مقایسه کنیم. اصلا قیاس مع الفارغ است، چون تمام فاکتورهای حساسیت برانگیز نژادی را که ما داریم، آن ها ندارند.
مرور این گزاره های کلی در مورد اقوام ایرانی را بگذارید در کنار میل به همسازی امپراطوری های رسانه ای که تمایل دارند انسان ها در مصادیقی مثل لباس و زبان و حتی لهجه هم شکل تر رفتار کنند و اصلا این رفتارهای فولک را برای موزه های و عکس ها می خواهند و در حد یک امر تزئینی. در چنین شرایطی پوشش ترکمن های شمال ایران و بلوچ های جنوب شرقی و لر و عرب، شبیه به هم می شود و آن قداستی که رسانه ها به لهجه ی تهرانی می دهند و حتی جزئیاتی مثل لحن آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. خب ظاهرا با جامعه ای مواجهیم که بحث های قومیتی در آن کمرنگ شده و یا ظاهرا نمود ظاهری فراوانی ندارد، اما غافل از این که آن چه سرچشمه حساسیت های قومیتی است، حس تبعیض است. همان چیزی که از احساساتی مثل عدم دسترسی برابر به امکانات نشات می گیرد. ریشه ماجرا در حس تبعیض است.
اما برگردیم به ابعاد رسانه ای و واکنش های مردمی قضیه ریوندی و شهریاری که در یک جمع محدود جک قومیتی تعریف کرده اند. اصل و اساس کاراشتباه است، اما حساسیت نسبت همین جک در رسانه ملی با یک جنگ محدود شبانه باید تفاوت هایی داشته باشد. مضاف بر این که اصلا تب جک های قومیتی طی چند سال گذشته با هجوم اینستاگرام توئیتر و تلگرام تا حدی فروکش کرده و مردم فقط به متن و روایت نمی خندند و آن ها به طرز چشمگیری تصویری تر و جنسی تر راضی به خنده می شوند. مثل تصاویر ساختگی که از عباس جدیدی دست به دست می شود و سلیقه خنده و طنز عموم را تا حدی تغییر داده. پس دامن زدن به ویدئوی قدیمی در جمعی محدود کمی شیطنت آمیز است، کما این که اصل اشتباه هم غیر قابل انکار است.
در میانه ی تعطیلات نوروز 95 بودیم که خبر بیماری شجریان آمد و فضا جور دیگری شد . پس از آن هر کنشی از سمت خانواده شجریان و مقامات رسمی از وزیر ارشاد تا سخنگوی وزارتخانه، منفذی بود که یک مردم از سنتی خوان دردانه شان بیشتر بدانند. موج نگرانی برای محمدرضا شجریان خواننده سنتی بیشتر از تصور بود و همان روزها بود که متوجه شدیم شمایل شجریان چیزی فراتر یک خواننده معمولی است. او در گذر زمان جایگاهی فراتر از هنر و موسیقی به دست آورده با مجموعه ی کنش هایی که در بزنگاه های مختلف داشته است.
در واقع هاله ای از او به عنوان خواننده ای مردمی ساخته شده که شاید درست هم نباشد ام مردم و خیلی هایی که عکس های او را به اشتراک می گذارند در ادبیات مجازی لایک و قلب برایش می فرستند اصلا شاید شنونده هنر او نبوده اند و نمی دانند تاریخ موسیقی اصیل ایران با و بدون او چگونه خواهد بود. سیل جمعیتی که دل نگران شجریان شده و می شود. در واقع پیوند عاطفی با یک شمایل اجتماعی بر قرار کرده اند و به او امید بسته اند .ردم نگران خودشان هستند و اسم شجریان را می آورند، یعنی این که آن مقام مسئولی که نام شجریان را می آورد در درخواست برائت او را در ازای بازگشتش به تلویزیون مطرح می کند، البته که شاید به نوعی حرف بی ربطی نمی زند اما به این درک نرسیده که شجریان یک شمایل است و آن عذرخواهی چهره این شمایل را مخدوش می کندعده ای از. مردم بازگشت همین شجریان را می خواهند.
درگیری لفظی وزیر بهداشت دولت روحانی با فرماندار بدره و عصبانیت جناب وزیر و واژه ای که زیبنده نبود... پیش از این هم عصبانیت هاشمی را در مواجهه با مجری تلویزیون دیده بودیم. بی گمان واژه های این چنینی شانی ندارد و قابل دفاع نیست، آن هم در این سطح! به هر حال انتخابات در پیش است و تخریب یکی مثل هاشمی، فرصت بی نظیری برای تخریب یک جریان است.
اما چرا هاشمی؟ چون او خصایصی دارد که که دیگر اعضای کابینه دولت روحانی آن را کمتر دارند و یا اصلا ندارند. مثلا اگر نعمت زاده به اندازه کافی چهره ای قابل نقد از سمت رسانه های جریان راست دارد و به قولی اشرافی زندگی می کند، هاشمی اتفاقا همان ویژگی ها مطلوب تصور سنتی از یک سیاست مدار ساده زیست ایرانی را دارد؛ همان به اصطلاح خاکی بودن در دسترس بودن که در تمام این چهارسال خیلی هم به چشم آمده و موجب محبوبیت او شده است.
همین حضور گاه و بی گاه او در اتاق عمل چهره ای دیگر از کابینه به قول رسانه های اصولگرا، اشرافی ساخته. تخریب هاشمی برای آن ها فرصت خوبی است که به جامعه القا کنند؛ این هم یکی است مثل باقی وزاری دولت یازدهم، که ببینید او هم فقط ظاهرا مردمی است و در درون شکیبایی یک سیاستمدار اخلاق مدار را ندارد . البته که اتفاقا این جای کار را رسانه های اصولگرا تا حدود زیادی درست می گویند. هاشمی برخلاف تصور عموم بیشتر یک مدیر اجرایی و پزشک موفقی است که عملکرد قابل دفاعی دارد، اما به هر حال در ساختار حزبی و سیاسی روشنی رشد نکرده و به عبارت ساده تر صرف قرار گرفتن یک نفر در جایگاه وزارت او را سیاست مدار نمی کند، کما این که بی نهایت افراد قابل احترامی بوده اند طی این سال ها که وزیر هم شدند، اما سیاستمدار نبوده اند.
هاشمی یکی از موفق ترین وزرای دولت روحانی در فاز اجرایی است. چهره و شمایل او همان مدل مدیریتی مطلوب انقلابی و عملگرا را به ذهن می آورد اما او در مسائلی مثل ارتباط با رسانه و یا مدیریت هیجانات خام است و همین پاشنه آشیل می تواند تمام اقدامات مثبت او را کمرنگ کند. خلا وجود ساختارهایی که سیاستمدار را به معنای واقعی کلمه پرورش دهد، می تواند موجب از بین بردن چهره های توانایی باشد که صرفا بنا به بازی هایی رسانه ای سوخت می شوند و نمی توانند آن طور که باید موثر عمل کنند؛ نمونه اش هاشمی وزیر بهداشت. این همان ضعفی است که راست و چپ و میانه نمی شناسد. کمبود چشمگیر سیاستمدار به معنای خاص آن.
لیلا آه کشید/ خم شد / زانوانش را گرفتم/ مثل وقتی که اتوبوس را از دست میدادیم خندیدم/ گفتم مهم نیست/ به جَنین کف حمام اشاره کرد/ "این هم مهم نیست؟"/ گفتم/ منظورم این نبود/ چای را گفتم که جوشیده/ باید / دوباره دمش کنیم - «سارا اردهالی»
خاله محبوب می گوید: « من فقط به عشق ماتیک زن جعفر شدم»، جعفر شوهر اولش بود. « گفتند تا عروسی نکنی نمی توانی ماتیک بزنی» - پرنده من، فریبا وفی
هنوز موی بسته را/ اگر به شانه وا کنم / بسا اسیر خسته را/ ز حلقه ها رها کنم/ مرا همین ز شعر بس / که مست باده ی هوس / زروی و مو به هر نفس / هزار ماجرا کنم - هنوز موی بسته را...سیمین بهبهانی
- بر نسوان ایران امروز اطلاق انسان نتوان کرد، چه آنچه شئونات انسانیت است از ایشان سلب شده و مانند حیوانات جز خوردن و خفتن و زائیدن هنری از ایشان مشهود نیست - از میان نشریات مشروطه
روایت سارا اردهالی معاصرترین روایت از زن ایرانی، قبل از آن روایت فریبا وفی مربوط به دهه ۷۰ و قبل تر از آن روایت سیمین بهبهانی از زن ایرانی در دهه ۶۰ و صد و چند سال قبل تر زن ایرانی در نشریات مشروطه، روندی که طی شد تا زن ایرانی از کنج آشپزخانه دربیاید و با هیچ ترفندی به آن کنج بر نگردد.
نظر کاربران
تبریک میگم! دیگه خیالتون از بابت رای نیاوردن آقای هاشمی جمع شد :)))
درود بر شما
قسمت مربوط به علیخانی رو خوندم
واقعا دست مریزاد
خیلی مسخره نوشته بودی
اولا ادب هم خوب چیزیه
یکی مثل چاوشی لحن خوبی نداره
در آخر هم بگم خوشحال باش شما کلا
من به شخصه به عنوان زن ایرانی به اشپزیم و اشپز خانهام افتخار میکنم دارای دو مدرک لیسانس موفق ترین فردد در شغلم که با عشق انجامش میدم به همون اندازه با عشق برای همسرم و دخترم اشپزی میکنم می دونم منظور کامل شما از جای زن و جایگاهش ی چیز دیگه اس منتهی ادم به هرچی عشق بورزه و اونا با عشق و حوصله و رضایت انجام بده اون میشه قدیسهاش که این میتونه یک فرد باشه یک حیون باشه ی کفش باشه. یا اشپز خانه ا ش .زندگی زیباس وقتی که با بوی پیاز داغ در رو به روی همسر عزیزتر از جانت باز میکنی و بهش میگی خسته نباشی همه کسم ..........روزتان خوش
پاسخ ها
بانوی گرامی شما دوست دارید در آشپزخونه منزل گرمتون باشید. این هیچ اشکالی داره . منظور از آشپزخانه که زیاد صحبتش به میون میاد برای بانوان دیگه ای هست که میخوان اونها رو بهش نسبت بدن و بگن جاشون اونجاست. و گرنه کسی موافق این نیست که خانه داری کم کاریه یا خدایی نکرده باعث کوچیک شدن زنان ، ولی وقتی بشه قفل دست و پای زنان برای عدم .ورودشون به جامعه اوضاع کاملا فرق می کنه
دوست عزیزم به نظرم میاد شما اصلا مفهوم این مقاله رو . درست متوجه نشدید
مری : دقیقا خخخ
هر زنی باید حق انتخاب داشته باشه که به چی علاقه داشته باشه و چه شغلی داشته باشه. من هنوز در سی و چند سالگی غذام یا می سوزه یا ته می گیره .چون حواسم پی چیزهای دیگه ست
جامعۀ پزشکی مملکت آماده باشه برای جوابگویی عمرانه چرا که خوانندۀ مردمی باید هزار سال عمر کنه !!!!!!!!!!!!!!
در اینکه محدودیت هایی برای زن ایرانی وجود دارد شکی نیست اما کسانی که این روزها ژست متفکرانه به خود می گیرند نباید به شان زن ایرانی توهین کنند.زنان ایرانی که من در اطراف خود میبینم از سایر زنان جهان برترند.چون هم در جامعه موفقند و هم در خانه ملکه فرمانروایی شان هستند.زنان ایرانی را ابزار خود نمایی خود نکنید. اینان زن غربی نیستند.
پاسخ ها
عزیز جان این چه توهماتیه که شما دارید؟ زنان ایرانی رو چه حسابی از "سایر زنان جهان" برترند؟ همین ملکه هایی که شما میفرمایید،اگه یه روز شوهراشون فیلشون یاد هندوستان کنه و بخواد طلاق بگیره ازشون،اکثرا توان اقتصادیشو ندارن که حتی زندگی خودشون رو بگردونن. زنان غربی اکثرا زنان خودساخته ،پر تلاش و توانمندی هستند و به نظر میاد حرفهای شما نشونه توهمات القا شده از طرف صدا و سیما و... مبنی بر برتری ایرانیها به بقیه جهان در همه زمینه هاست
اتفاقا زنهای ایرانی اصلا خودآگاهی جنسیتی ندارند. هر توهینی بهشون میشه یا هر قانونی و محدودیتی بر علیه شون گذاشته میشه می پذیرند و مطلقا اعتراضی نمی کنند.مقایسه کنید با زنهای کشورهای غربی که چطور با هم متحدند و به نقض حقوقشون حساس
این توهم خودبرتربینی ایرانی که ما همه چیزمون بهتره! جون خودمون
اقای عبدلی اگه اشتباه نکنم شما قبلا رفتارهای اقای هاشمی وزیر رو هوشمندانه و سیاست مدارانه توصیف کرده بودید لطفا قبل از توضیح راجع به چهره های هر هفته نگاه کننید ببینید قبلا خودتون راجع بهش چه تفکری داشتید تا مثل الان به نظر نیاد حذب بادانه چهره ها رو نقد می کنید
درباره علیخانی خیلی مسخره تر نوشتید.مخاطبتونو چی فرض کردید؟؟ علیخانی تا دیروز خام بود و ظاهرسازی میکرد و مث بقیه مجریا زودگذر بود و چی چی بود؛ اما حالا که یکیو از اون ور آب ،کارشناس خطاب کرده شده متفاوت؟جسور؟شجاع؟؟؟ جل الخالق! بعدم پس احمدی نژاد بخاطر نفرت مردم از رفسنجانی رییس جمهور شد؟؟ نخیر داداچ! اتفاقا احمدی نژاد طرفداراشو بعد از اون تخریب کردناش ازدست داد وگرنه قبل ترش محبوب بود!
هر زنی که نتونه باآشپزخونه اخت بشه عشقشو یه جورایی ازدست میده. منم فوق لیسانس روانشناسی ام، شاغل نیستم اما ضمن کارای خونه م، انواع کلاس میرم ورزش میکنم توخونه هم بندنمیشم اما بیشترین لذتم وقتاییه که واسه همسروفرزندم کاریو انجام میدم. زن آفریده شده که زنانگی کنه.... ایشالا هیچ زنی هم خواسته یاناخاسته مجبور نشه زنانگیهاشو کمرنگ کنه.
پاسخ ها
عزیزم تعریفتون از زنانگی چیه؟ "زنانگی" با "خدمتکاری" خیلی فرق داره، چرا فکر میکنید زن آفریده شده که آشپزی کنه و کارهای خونه رو انجام بده؟ کلا انسان آفریده شده که تفکر کنه،و با تفکرش جهان رو گسترش بده،والاتر کنه،پیشرفت بده،چیزهایی رو بسازه که قبلا وجود نداشتن، آشپزی و کارهای خونه و روزمرگی ها هم در کنار همه کارهای بزرگی که انسان میتونه انجام بده قرار دارن و مهمن، ولی انسان و زن و زنانگی مفهومشون خیلی بالاتر از چیزیه که شما میگید.
ارادتمند
زنانگی (و مردانگی) مفاهیم برساخته بشره و مساله ای ذاتی نیست.موی بلند و رنگ صورتی و منفعل بودن و این جور چیزها نشونه حتمی زن بودن نیست.زنها با هم فرق دارند از لحاظ فیزیکی هم رفتارهای متفاوتی به صورت ماهانه نشون میدن چه برسه به روحیات و شخصیت
اتفاقا من متن احسان علیخانیتو خیلی قبول داشتم...و همچنین اینکه وقتی یه نفر استاده اینور اآبی و اونور اآبی نداره ولی واقعا گفتنش تو تلوزیون بسته ی ایران و مردم بسته تر ایران!!! اآره شجاعت میخواد!!!!!
من هروقت برنامه سه ستار ه میبینم استرس میگیرم میترسم هرلحظه احسان بزنه تو ذوق این آرش و اون خیت کنه و بعد دعوا بشه
بی نام 10:37 شما انگار از محبوبیت استاد خیلی در عذاب هستید بسوزید انشاالله خبر های خوشی در راه هست
زنده باد استاد
درمورد وزیر بهداشت هم کار بسیار بدیست به خاطر یک عصبانیت تمام کار های فوق العاده ایشان را زیر سوال برد
داش علی خیلی متعصب و نا به هنجاری هرجا میرم هستی چشاتو بستبی فقط دهن وا کردی هی میگی چاووشی چاووشی بسه دیگه عه شما بخون متنو بد
عبدلی جان حالا که علیخانی به چاوشی حمله کرده خوب و قابل تقدیر شده؟ دست از کینه بردار قلبتو سیاه تر نکن ایمان عبدلی جان!
شمت خیلی متفاوتی آقای عبدلی حامی منفورینی و متنفر از بهترین
تیکه ای که به خواننده پاپ پروندید بدور از ادب بود
شما خیلی متفاوتی آقای عبدلی حامی منفورینی و متنفر از بهترین
تیکه ای که به خواننده پاپ پروندید بدور از ادب بود
این هفته عالی بودید
باز حسودیت به احسان گل کرده
این هفته هم هفت چهره رو مثل هفته های پیش دنبال کردم...ر
حیم مشایی و مثلث...که اصلا قابل بحث نیستن بگذریم حتی فکر کردن بهشون اخر هفته رو خراب میکنه
درمورد علیخانی یه کم موضع عجیبی دارید هم موضع قبلی که خیلی تند بود و این موضع جدید هم یهو خیلی لطیف..اما درمجموع به نظرم پخته تر عمل میکنه و اینکه با وجود طرفدارای هیجان زده محسن چاووشی موضع رامبد خیلی راحتت تر از علیخانی بود همینطور که عواقبش رو دیروز میشد در روزنامه کیهان دید
و استاد شجریان ...کاملا موافقم شاید چندسال پیش خیلیها صدای افتخاری رو ترجیح میدادند اما این روزها شجریان نماینده خیل عظیمی از مردم هست که حتی اگر هنر او مطابق سلیقه اونها نباشه اما تفکر و وجودش براشون خیلی ارزشه ...
این هفته ام خوب بود،فقط آقای عبدلی من انتظار داشتم تو هفت چهره این هفته درمورد خودسوزی همسر مرد جانبازی که روبه روی بنیاد شهید اتفاق افتاد بنویسی،همینطور در مورد برکناری آقای ایوبی و البته مروری به رویکرد سینمای ایران در زمان ایشون،اما متاسفانه چیزی درمورد این دو نفر ننوشته بودی و به جاش پرداخته بودی به موضوع تکراری چاوشی و حرفای تکراری تره دیگران درمورد چاوشی،در ضمن میخواستم خواهش کنم کمتر از واژه های عربی تو متنت استفاده کنی و به جاش معادلهای پارسی بذاری،کمی واژه های عربی توی نوشته هات زیاده
در باره علیخانی گل نوشتی درود به احسان
تا کی میخوای دعوا کنین.بابا احسان بدون منظور یه حرفی زد که کوچک ترین ربطی هم به چاوشی نداشت.معذرت خواهی هم کرد.نه به اون روزا که احسان روباخاک یکسان کردی نه به الان که داری ازش تعریف میکنی.هرچی که هست طرفدار داره برا خودش
اصلا خوب کرد احسان علیخانی. تو ایران مگه استاد موسیقی خوب هس
دوستان میشه بگین این قضیه علیخانی و چاوشی چیه؟
در مورد شجریان چقدر عالی نوشتید آقای عبدلی،مرسی
راستش منم از چاووشی خوشم نمیاد احسان خواجه امیری هم بد می خونه با اون صدای ضعیف ،چیه اینارو بزرگ کردید؟ چند تا ترسو که یه جا جمع بشن یکی شون فکر می کنه خیلی شجاع!!!
پاسخ ها
کاش صداش فقط ضعیف بود.من انواع صداها و موسیقی ها رو شنیدم از موسیقی متال و رپ تا صدا زخمی های پاپ. ولی صدای این آقا در هیچ دسته ای قرار نمی گیره.آدم دچار ...میشه صداش رو گوش میکنه
آقا ما نمیخوایم شما در مورد چاوشی بنویسی! برو این ذهن متوهمتو برا دیگران خرج کن! هر بار مساله ای پیش میاد فقط چاوشی تقصیرکاره نه طرف دیگه!
این روزا هرکی پی بیشتر شدن مخاطباشه، نام چاوشی رو میاره.
خجالتم خوب چیزیه.
آقای عبدلی، خسته نباشید و بسیار عالی بود.
واقعا برام سواله بعضی افراد چطور نوشته های شما رو نمی فهمن و همیشه شاکی هستن
دلم میخواد اون مثلت احمدی بقایی مشایی را رنده کنم
خیلی تحلیل مختصر و بجایی بود ازشون
واقعا همون دو دوره با همین توهین و استفاده ی بجا از ....مردمو گول زد و رای اورد
@الي يا علي
لابد زنانگي هم يعني اشبزخونه و كار منزل و همسرداري؟ چه اصراري داريد نظر و سليقه تون رو به بقيه تحميل كنين و طوري حرف بزنين كه انگار زن ها همه يه مدلند و نوع ديگه اي وجود نداره
پاسخ ها
زنها همه یک مدل نیستن خیلیا با ی معتادش چندین سال زندگی میکنهو ترکش میده یعنی فداکاری میکنه.
قسمت روز زن خیلی تکان دهنده بود... فشر متوسط و پایین زن ایرانی از چاله افتاده توی چاه...
چرا فقط واكنش تند وزير بهداشت را نشون مي دن معلوم نيست اون فرماندار چي گفته كه ايشون عصباني شدن قشنگ هم تابلو هست كه مي خوان خرابش كنن ، بابا خودش گفت ديگه وزير نمي شه تو دوره بعد ، قبل تر ها هم گفت.
احسان عليخاني هم به نظرم جسارتش اونجا عالي بود كه به رامبد گفت لابد مي خواي چندتا زن ديگه بگيري ؟
مطلب روز زن هم قشنگ بود مرسي
اولا که طرفدار احمدی نژاد نیستم
دوم اونقدر بی غیرت نیستم که رییس جمهور مملکتمو با یکی مثل ترامپ کنار هم نذارم
سوم دورافتادگان شما و اعضای محترم خانوادتون
هستید نه ملت ایران...که اگر به میل شما رای دهند در هر روستایی هم که باشند میشوند متمدن و با فرهنگ اما اگر خلاف میل شما رای دهند میشوند دورافتادگان
..
اگر در مورد بعضی مسایل نادانسته مینویسی و تیشه به ریشه میزنی که خدا هوشیارت کنه
اما اگر دانسته داری اینکار رو میکنی خدا ....
چرا این احسان علیخانی نمیزاره آرش ظلی پور حرف بزن?
ایییول بدون نام22/43.
خییییلی عالی بود
خوب گفتی بدون نام 22:43
همان طور که هیچ مردی از کار کردن و زحمت کشیدن برای همسر و فرزندش احساس خفت نمی کند ، هیچ زنی هم نباید به خاطر آشپزی کردن و مراقبت از فرزند ناراحت باشد. البته به این معنی نیست که زن نباید در جامعه حضور داشته باشد. چیزی که من می بینم در اکثر موارد در جامعه امروزی ایران از نظر اجتماعی ، تحصیلی و حتی اشتغال وضعیت زنان نسبت به مردان بهتر است و فکر می کنم کم کم باید جایی برای دفاع از حقوق مردان تاسیس شود.
ایمان خان عبدلی. خوبه که در نظر داشته باشی داری از طرف یک رسانه و به عنوان نظر مردم مطلب مینویسی. تلاشت برای القای نظرات متعصبانه ، یک طرفه و شخصی خودت به عنوان واقعیت های موجود و دیدگاه ملت ، اعتبار مطالب خودت و کل برترین ها رو به شدت پایین آورده و زیر سوال میبره. یه بار دیگه برو چیزهایی که راجع به علیخانی، احمدی نژاد و شجریان نوشتی رو بخون و کلاه خودت رو قاضی کن...
اين جسارت است كه ادم جلوى چندين هزار نفر بزند همكار خودش را خيط كند وحتا اجازه صحبت كردن هم به او ندهد در ضمن اين را هم بگويم تمام طرفداران احسان عليخانى دختر دبيرستانى هستند و واقعا اجراى ايشان در حدى بد است كه به راحتى ميتوان فهميد با پارتى وپول وارد تلوزيون شده اند
پاسخ ها
تمام؟پس لابد من پسر سی سالمه هم دخترم؟البته طرفدار نیستم فقط اجراش خوبه
آقای عبدلی من همیشه نوشته های شما رو دوست داشتم اما الان واقعا و جدا میخام که جوابمو بدید:
منظورتون از معاصرترین روایت از زن ایرانی و تلاش برای باز نگشتن به آشپزخانه برای رفتن راه و بیراه به حمام برای سقط بچه ای شومه که اهمیتش از کهنه دم شدن چای هم کمتره، یعنی زن ایرانی امروز به قیمت شکستن چارچوبهای دست وپا گیر شرافتش رو میفروشه تا دیگه سنتی نباشه؟؟؟!!! یعنی شما چند جمله یه نویسنده معمولی رو که معلوم نیست درباره کی و چه شرایطیه روایت کل زنان ایرانی معاصر میدونید؟؟ (کاش میتونستم کلماتم رو صریح تر بنویسم اما می ترسم چاپ نشه)
"ارجاع می دهم به شکل تقابل احمدی نژاد در مقابل یکی از سران فتنه" اینم که نشون داد برخلاف تصور من از قلمتون شما بسیار خام و ناپخته و دم دستی مینوسید و از بکار بردن یک لقب و یا صفت که در ادامه متنتون بیانش میکنید عاجز هستید. وگرنه مطمئنم میتونید تحلیل درستی از وقایع 88 داشته باشید.
خیلی وقت بود این بخش مسخره رو نخونده بودم.گفتم شاید عوض شده باشه اما هنوزم غرض ورزی و هجو و هزل.
شما فقط از بقیه انتقاد میکنید البته بیشتر تخریب.درحالی که خودتون بشدت مغرضید.متاسفم.