ملینا مرکوری؛ هنرمند، سیاستمدار، مبارز راه دمکراسی - حقوق بشر و سمبل میهندوستی طی قرن بیستم میلادی، هجدهم اکتبر سال ۱۹۲۰ در آتن بهدنیا آمد و بعداً برای ادامه تحصیلاتش در هنر نمایش و فعالیت سینمایی به ایالات متحده آمریکا رفت.
خبرگزاری ایمنا : ملینا مرکوری؛ هنرمند، سیاستمدار، مبارز راه دمکراسی - حقوق بشر و سمبل میهندوستی طی قرن بیستم میلادی، هجدهم اکتبر سال ۱۹۲۰ در آتن بهدنیا آمد و بعداً برای ادامه تحصیلاتش در هنر نمایش و فعالیت سینمایی به ایالات متحده آمریکا رفت. وی ششم مارس سال ۱۹۹۴ از سرطان ریه درگذشت که گفته شده است ناشی از دود سیگار بوده که به آن عادت داشت. ملینا ضمن فعالیت هنری در آمریکا که او را برنده چند جایزه سینمایی کرد. ملینا در فستیوال کن سال ۱۹۶۰ بهترین بازیگر سال اعلام شده بود.
اما ملینا عشق به وطن، نیاکان، حقوق بشر و سوسیال - دمکراسی را از دست نداد و کمک کرد تا جنبش «پان هلنیک» پا بگیرد که از مؤسسان آن بهشمار میآید. وی سالها عضو کمیته مرکزی این جنبش بود. ملینا بلافاصله پس از رویداد کودتای نظامی در یونان در ۲۱ آوریل ۱۹۶۷ و حکومت سرهنگها، فعالیت هنری خود را کنار گذارد و یک مبارز تماموقت سیاسی شد و به مدت هفت سال شهر به شهر و کشور به کشور رفت و از یونانیان برونمرز، یونانیتبارها و جهانیان خواست که به بازگردانیدن دمکراسی به یونان که اندیشه آن از یونان باستان است کمک کنند [که کردند]. از آنجا که بهخاطر فیلمهایش معروف جهانیان بود، مبارزات او سخت مؤثر میافتاد نهتنها در خارج بلکه در داخل یونان که مردم را تشویق به بپاخیزی میکرد.
این مبارزات پیگیر ملینا سبب شد که حکومت سرهنگها تابعیت یونانی اورا لغو و اموالش را مصادره کند و نقشه ترور او را بکشد. نقشه ترور به اجرا درآمد که برحسب اتفاق در یک قدمی مرگ زنده ماند. انتشار خبر این سوءقصد در رسانهها، بر تنفر جهانیان از حکومت سرهنگها افزود. از لحظه لغو تابعیت یونانی ملینا که بلافاصله از سوی سازمانهای جهانی محکوم و تقبیح شد، در هر نطقی شعار اول او این بود: «ملینا یونانی بهدنیا آمده است و یونانی هم خواهم مُرد.»
جهان نیمه دوم قرن بیستم هیچگاه تلاش خستگیناپذیر و مبارزات «ملینا» برای نجات وطنش یونان از دست حکومت سرهنگها را فراموش نخواهد کرد و تاریخ بهترین قضاوت را درباره او بهدست خواهد داد. در تاریخ دمکراسی و نیز دائرةالمعارف دمکراسی آمده است که: «ملینا هفت سال آرام نگرفت و جهان را زیر پا گذارد تا دمکراسی و حکومت رعایت حق به یونان بازگشت کند.» پس از حذف حکومت سرهنگها، ملینا به نمایندگی پارلمان یونان انتخاب و سپس وزیر فرهنگ این کشور شد که هشت سال در این سمت بود.
وی در این سمت کوشید که شهر آتن عنوان «پایتخت فرهنگی اروپا» را بهدست آورد، جهانیان بیش از پیش از اندیشه، هنر، ادبیات و علوم یونان باستان آگاه شوند، کمک یونانیهای باستان به پیشرفت و تمدن بشر را بشناسند و... تلاش خستگیناپذیر او به بازگردانیدن آثار هنری یونان باستان معروف به «Elgin Marbles» از موزه بریتانیا در لندن به آتن فراموش نخواهد شد. این اشیاء را دولت عثمانی که بر یونان حکومت داشت، اوایل سده نوزدهم به سفیر دولت لندن در استانبول بخشیده بود!
این اظهارات ملینا در آن زمینه، نهایت میهندوستی او را ثابت میکند: «من با هرگونه مجازات اعدام مخالف هستم، ولی اگر عضو هیأت منصفه دادگاهی باشم که یک غارتگر و یا ویرانگر آثار باستانی میهن خود را محاکمه کند که بهخاطر پول، غفلت و... هویت ملی و میراث عمومی را به بیگانه فروحته و یا از وطن خارج کرده باشد، دست روی قلبم میگذارم و نظر به اعدام او میدهم، زیرا فروش هویت میهن که به همه تعلق دارد و میراث عزیز و مشترکی است، بزرگترین خیانت است و در این زمان نمیتوان گفت که طمع و یا بیسوادی، نادانی و نیاز مالی باعث این کار شده است.
کسی که هویت وطن خود را بفروشد، از ارتکاب به خیانتهای دیگر بازنخواهد ایستاد؛ بنابراین، چه بهتر که زنده نباشد.» ملینا در طول ریاست بر وزارت فرهنگ یونان، لحظهای از مرمت آثار باستانی و تجدید چاپ نوشتههای یونان باستان بازنایستاد. ژول داسین، همسر فیلمساز ملینا نیز همچون او سری پرشور داشت. داسین طی سالهای ۱۹۵۰ و در اوج فعالیت کمیته بررسی فعالیتهای ضدآمریکایی سنا آمریکا به رهبری سناتور جوزف مکارتی و مبارزه با کمونیستها از ایالات متحده به فرانسه گریخت و دوران کاری خود را در این کشور پی گرفت. او تا پیش از آن تنها چند فیلم در آمریکا ساخته بود.
داسین در ۱۹۶۲ با ملینا ازدواج کرد. ملینا درواقع با فیلم «یکشنبهها هرگز» ۱۹۶۰ به نویسندگی و کارگردانی داسین بود که به یک ستاره بینالمللی تبدیل شد. مرکوری در چند فیلم دیگر نیز با او همکاری کرد... داسین و ملینا در ۱۹۵۶ با هم آشنا شدند و او به داسین کمک کرد با حمایت پدرش که عضو پارلمان یونان بود، فیلم بعدی خود را در ۱۹۵۷ بسازد. «او که باید بمیرد» براساس رمانی از نیکوس کازانتزاکیس ساخته شد. بسیاری از منتقدان این فیلم را که نخستین همکاری داسین و مرکوری بود، بهترین فیلم او میدانند.
ریچارد کو از واشینگتنپست از فیلم «او که باید بمیرد» بهعنوان «یک کلاسیک سینمایی» یاد کرد. داسین سال ۱۹۶۰ فیلم «یکشنبهها هرگز» را با بازی ملینا ساخت و خود نقشی کوتاه در فیلم داشت. این فیلم که داستان سفر یک مرد آمریکایی شیفته یونان به این کشور و آشنایی او با زنی یونانی یود، در پنج رشته از جمله بهترین کارگردانی، فیلمنامه غیراقتباسی (داسین) و بازیگری زن (مرکوری) نامزد جایزه اسکار شد و مانوس حاجیداکیس اسکار بهترین ترانه را دریافت کرد.
«فدرا» (۱۹۶۲) فیلم بعدی داسین و ملینا که برمبنای نمایشنامه اوریپید ساخته شد، چندان موفق نبود، هرچند کمدی «توپکایی» (۱۹۶۴) که در آن عناصری از دو فیلم «یکشنبهها هرگز» و «ریفیفی» با هم تلفیق شده بود، فیلمی بسیار موفق از کار درآمد و برای پیتر یوستینوف اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را بههمراه داشت. «۱۰ و ۳۰ دقیقه عصر تابستان» (۱۹۶۶)، «میعاد در سپیدهدم» (۱۹۷۱)، «تمرین» (۱۹۷۴) از دیگر فیلمهایی بود که داسین با بازی ملینا مرکوری ساخت.
«تمرین» براساس شورش دانشجویان یونانی ساخته شد که به سقوط حکومت نظامیان در این کشور در فاصله ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۴ کمک کرد. آن سالها داسین و مرکوری به اجبار در یونان در تبعید بهسر میبردند. ملینا مرکوری، سرانجام در تاریخ ششم مارس سال ۱۹۹۴ میلادی در بیمارستانی در نیویورک از بیماری سرطان درگذشت. در روز دهم مارس و در جریان تشییع جنازه و مراسم تدفین وی بیش از یک میلیون یونانی شرکت کردند که با توجه به جمعیت شهر آتن اتفاقی بیسابقه بود. این تشییع جنازه در ردیف رویدادهای تاریخی مهم اروپا ثبت شده است. ملینا مرکوری، لقب «قهرمان ملی یونان» را بهدست آورده است. پس از مرگ ملینا، داسین با تأسیس «بنیاد ملینا مرکوری» کار او را ادامه داد. او و مرکوری سه فرزند داشتند که یکی از آنها در ۱۹۸۰ درگذشت.
در ایران، کتاب «دختر یونان» حاوی خاطرات ملینا مرکوری با ترجمه علی شفیعی به چاپ رسیده است. البته «دختر یونان» تنها خاطرات شخصی ملینا مرکوری نیست، که بخشی از تاریخ پرفراز و نشیب معاصر یونان است. بخشی از تاریخ سینما در دهههای پنجاه و شصت است و دست آخر اینکه رمانی عاشقانه است. ملینا این کتاب را زمانی که در تبعید بود، نوشت. امروزه دهها تئاتر، خیابان و میدان در سراسر یونان بهنام «ملینا مرکوری» است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
کسی که هویت وطن خود را بفروشد، از ارتکاب به خیانتهای دیگر بازنخواهد ایستاد؛ بنابراین، چه بهتر که زنده نباشد