به بهانه سالمرگ «نادژدا کروپسکایا»
نقش زنانِ انقلابی
۲۷ فوریه مصادف است با سالمرگ نادژدا کروپسکایا، همسر لنین و یکی از چهرههای اثرگذار در انقلاب بلشویکی روسیه.
در این مجال اندک، تنها میتوان به معرفی اجمالی ده نفر از این چهرهها به بهانه سالمرگ نادژدا کروپسکایا نشست. شاید قرین صحت باشد که از هم او شروع کرد.
نادژدا کروپسکایا
خیلیها نادژدا کروپسکایا را صرفاً بهعنوان همسرِ ولادیمیر لنین میشناسند و نه نادژدایی که برای خودش یک سیاستمدار و انقلابگرِ بلشویک بود. وی در فعالیتهای مختلف سیاسی مشارکتی پر وزن داشت؛ از جمله معاونت وزیرِ آموزش و پرورش از ۱۹۲۹ تا مرگاش در ۱۹۳۹ و مطالعات آموزشیِ متعدد. وی پیش از انقلاب، در مقام دبیرِ گروه نشریه «ایسکرا» فعالیت میکرد و مکاتبات آن با سراسرِ قاره اروپا را مدیریت میکرد که بسیاری از این مکاتبات را میبایست رمزگشایی کرد.
بعد از انقلاب، زندگیاش را وقف بهبود فرصتهای آموزشی برای کارگران و دهقانها کرد؛ برای مثال، کوشید تا کتابخانههای عمومی در دسترس همگان قرار بگیرد. البته به رغم عنوان همسری لنین و رهبری انقلاب بلشویکی، او از حمله و هجوم همحزبیها و خاصه شخص استالین مصون نماند. روایتی وجود دارد که نشان میدهد میزان تعارض این دو چهره در زمان حیات لنین تا چه اندازه جدی و آشکار بوده است. گفته میشود استالین از نامههایی که لنین بعد از دو سکته اول خود به منشیها و همسرش نادژدا کروپسکایا دیکته کرده بود، خبر داشت. از آنجا که لنین کمکم در مورد شخصیت استالین نگران شده بود. استالین دلواپس مطالبی بود که در این نامهها در مورد او مطرح شده بود. اوحتی زن لنین را تهدید کرد، چون میترسید این نامههارا به رهبران حزب کمونیست بدهد.
کنستانس مارکیوویچ
کنستانس مارکیوویچ، کنتسِ انگلیسی ـ ایرلندی، سیاستمداری عضو حزب جمهوریخواه شنفن و حزب جمهوریخواه فیانا فال، ملیگرایی انقلابی، مدافعِ حقوق زنان و یک سوسیالیست بود.
وی در بسیاری از اقدامات ایرلند برای استقلال از بریتانیا مشارکت داشت؛ برای مثال، «خیزشِ ایستر» در ۱۹۱۶ که وی نقشِ رهبری آن را بر عهده داشت. مارکیوویچ در طول این «خیزش» از سوی تیراندازهای بریتانیایی زخمی و مجبور شد عقبنشینی کند و تسلیم شود. وی تنها زن از بین ۷۰ زنی بود که به سلول انفرادی انداخته و محکوم به مرگ شد، اما به خاطر جنسیتاش مشمول عفو قرار گرفت.
جالب اینجاست که کمیته تعقیب ادعا میکرد وی التماس میکرده «من فقط یک زن هستم، شما نمیتوانید به یک زن شلیک کنید»، در حالی که گزارشهای دادگاه نشان میدهد که وی گفته «واقعاً میخواستم آدمهای شما آنقدر شرافت داشتند که به من شلیک کنند.»
کنستانس یکی از نخستین زنان جهان بود که به وزارت رسید (وزارت کار در جمهوری ایرلند، از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲) و همچنین نخستین زنی بود که به «مجلسِ عوام بریتانیا» (در دسامبر ۱۹۱۸) راه یافت؛ این موقعیت آخری را وی به خاطر سیاست عدممداخله حزب شنفن نپذیرفت.
پترا هررا
در طول انقلاب مکزیک، زنان سرباز همدوشِ مردان به مبارزه ملحق و اغلب هم با آزارِ جنسی روبهرو میشدند. یکی از شناختهشدهترین این سربازان زن، پترا هررا بود که جنسیتاش را مخفی کرد و با نام «پدرو هررا» به انقلابیون پیوست. وی با نشاندادن برتریِ خویش در رهبری (و انفجارِ پلها) محبوبیت زیادی پیدا کرد و توانست بهموقع جنسیتاش را رو کند.
وی در جنگ دوم تورئون (۳۰ میماه ۱۹۱۴) همراه با ۴۰۰ زن دیگر مشارکت داشت، و خیلیها معتقد بودند که وی شایسته رتبه بالاتری در این جنگ است. متاسفانه پانچو ویلا احتمالاً نمیخواست زنی را به مقام ژنرالی برساند. به همین خاطر نیز پترا نیروهای ویلا را ترک کرد و دسته خود را شکل داد که فقط زنان در آن حضور داشتند.
نوانیرووا
نوانیرووا زنی نگبویی اهلِ نیجریه، جرقه جنگی کوتاه را زد که اغلب با عنوان اصلیترین و اولین چالشِ اقتدارِ بریتانیا در افریقای غربی در طول دوره استعمار به شمار میآید. ABA-Wome- در ۱۸ نوامبر ۱۹۲۹، پس از آنکه مسئول سرشماری (مارک امرووا) به نوانیرووا گفت: «چند بز و گوسفند و آدم دارید؟»، بحثی بین او و مسئول سرشماری درگرفت.
وی که متوجه شده بود این جمله یعنی زنان نیز باید مالیات بدهند (به طور سنتی زنان از مالیات معاف بودند)، شرایط را با زنان دیگر مطرح کرد و دست به اعتراض زدند. این اعتراض را جنگ زنان مینامند. این جنگ دو ماه طول کشید. نزدیک به ۲۵هزار زن در سراسرِ منطقه درگیرِ این جنگ شدند و برای تغییرِ سیاستهای مالیاتی و همچنین قدرت افسارگسیخته افسران مالیاتچی دست به اعتراض زدند.
سرانجام موقعیت زنان به اندازهای زیادی بهبود یافت. بریتانیا برنامههای مالیاتیاش را برداشت و برخی افسران مالیاتچی را مجبور به استعفا کرد.
لاکشمی ساهاگال
لاکشمی ساهاگال که بین مردم با عنوان «کاپیتان لاکشمی» شناختهشده است، انقلابیای بود که در جنبشِ استقلالِ هند فعالیت میکرد، در ارتشِ ملیِ هند مقامِ افسری داشت، و بعدها نیز وزارت امورِ زنان را در دولت «هند آزاد» پذیرفت.
در دهه ۴۰، وی هنگ «رانی جانسی» را سرپرستی میکرد که هنگی زنانه بود. هدف این هنگ سرنگونیِ «حکمرانیِ بریتانیا» در هند دوره استعماری بود. این هنگ یکی از معدود هنگهای مبارزِ زنانه در جنگ جهانیِ دوم بود، و نام آن را از روی یک زن انقلابی در تاریخ هند برداشتند که یکی از چهرههای اصلی در شورش هند در ۱۸۵۷ بود.
سوفی شول
سوفی شول، انقلابیِ آلمانی، عضوِ موسسِ گروه مقاومتیِ «رزِ سفید» بود که گروهی خشونتپرهیز و ضد نازی به شمار میرفت و مدافعِ مقاومت فعال در برابرِ رژیم هیتلر بود و با پخشِ اعلامیهها و دیوارنگاری مبارزه میکرد.
سوفی شول و دیگر اعضای این گروه در فوریه ۱۹۴۳ به خاطر پخشِ اعلامیه در دانشگاهِ مونیخ دستگیر و به اعدام با گیوتین محکوم شدند. نسخههای این اعلامیه که عنوان «مانیفست دانشجویان مونیخ» را بر خود داشت، به بیرون از کشور قاچاق شد و در همان سال متحدین میلیونها نسخه از آن را از طریقِ آسمان آلمان پراکندند.
بلانکا کانالز
بلانکا کانالز، ملیگرایی اهل پورتوریکو بود که «دختران آزادی» را سازمان داد. این سازمان، شعبه زنان حزب ملیگرای پورتوریکو بود. وی یکی از معدود زنان تاریخ است که شورشی را علیه ایالات متحده رهبری کرد که به «شورشِ هایویا» معروف شد.
در سال ۱۹۴۸، لایحهای سخت محدودکننده که با عنوان «لایحهی دهانبند» یا قانون ۵۳ شناختهشده است، عرضه شد که چاپ و انتشار و فروش و نمایشِ هرگونه موادی بهقصد فلجکردن یا فروپاشیِ دولت استعماری را جرم به شمار میآورد.
در ۳۰ اکتبر ۱۹۵۰، لانکا و دیگران اسلحههایی را که وی در خانهاش ذخیره کرده بود در دست گرفتند و توی شهرِ هایویا راهپیمایی کردند، ایستگاهِ پلیس را تسخیر کردند، اداره پست را آتش زدند، سیمهای تلفن را قطع کردند و پرچمِ پورتوریکو را در مخالفت با قانون دهانبند برافراشتند. در نتیجه، رئیسجمهورِ ایالات متحده اعلام حکومت نظامی کرد و به ارتش و نیروی هوایی دستور داد که به شهر حمله کنند.
ملیگراها برای مدتی مقاومت کرده اما سرانجام دستگیر و پس از سه سال مادامالعمر به زندان محکوم شدند. قسمت اعظمِ شهر هایویا ویران شد، و رسانههای آمریکایی بهطور منصفانهای این حادثه را پوشش ندادند، و بهانهشان هم این بود که رئیسجمهور گفته «این حادثه بین افراد پورتوریکو» روی داده است.
سلیا سانچز
اکثر مردم فیدل کاسترو و چهگوارا را میشناسند، اما کم هستند شمارِ کسانی که نام سلیا سانچز به گوششان خورده باشد؛ زنی در قلب انقلاب کوبا که شایعه شده بود تصمیمگیرِ اصلی است. پس از کودتای ۱۰ مارس ۱۹۵۲، سلیا به مبارزه علیه حکومت باتیستا پیوست. وی موسسِ جنبشِ «۲۶ ماه مه» بود، و رهبرِ جوخههای جنگی در طول این انقلاب.
سلیا سانچز منابعِ گروهی را تحت کنترل خویش داشت، و حتی ترتیب آن را داد که گراما [قایق] پهلو بگیرد و ۸۲ مبارز را از مکزیک به کوبا منتقل کند تا باتیستا را سرنگون سازند. پس از انقلاب، سلیا تا آخرِ عمرش همراه با کاسترو ماند.
کتلین نیل کلیور
کتلین نیل کلیور، عضوِ «حزب پلنگ سیاه» بود و نخستین عضوِ زن در گروه تصمیمگیری این حزب. وی سخنگو بود و دبیرِ مطبوعاتی، و کمپینِ ملی برای آزادی وزیرِ دفاعِ حزب (هوی نیوتون) را سازمان داد. بهرغم اینکه میگفتند «حزب پلنگ سیاه» غالباً مردانه است، اما کلیور به همراه زنان دیگری مانند آنجلا دیویس، دوسوم حزب را تشکیل میدادند.
اسما محفوظ
اسما محفوظ، انقلابیِ دوره مدرن است که به خاطر راهاندازی خیزشِ مردمی در مصر (۲۰۱۱) از طریق پستهای ویدئویی و تشویق دیگران به پیوستن در اعتراضهای میدان تحریر معروف است. وی یکی از رهبران انقلاب مصر به شمار میآید و عضو برجسته «ائتلاف جوانان انقلابی مصر» است.
البته در تاریخِ انقلابیون زن، این ده زن صرفاً نوک کوه یخی به شمار میآیند.
ارسال نظر