گفتگو با «مجید درخشانی»، پس از رفع ممنوع الکاری اش
مجید درخشانی آهنگساز و نوازنده برجسته تار که دیماه سال ۱۳۹۳ به دلیل همکاری با خوانندگان زن در گروه «ماه بانو» و نیز پخش کلیپ های تصویری این گروه ممنوع الفعالیت شده بود چندی پیش مجوز آلبوم «خروش» به خوانندگی «مجتبی عسگری» را از دفتر موسیقی ارشاد گرفت...
سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» با او که هم اکنون در تدارک انتشار آلبومش است به گفتگو پرداخته که در ادامه می توانید دنبال کنید.
این آلبوم متعلق به چند سال پیش است که با اتمام ضبط، اوایل پاییز سال گذشته برای اخذ مجوز به دفتر موسیقی ارائه شد اما به خاطر همین ممنوع الکاری من مسکوت ماند و به نوعی کار خوابید تا اینکه همین چند وقت پیش مجوزش را دادند حال اینکه چرا آن زمان کار مسکوت ماند و چرا الان مجوز دادند را واقعا نمی دانم و قطعا من نباید توضیح بدهم اما به طور کلی به دلیل ممنوع الکاری من بود.
این آلبوم که قرار است با صدای مجتبی عسگری منتشر شود دربرگیرنده چه قطعاتی است؟ و چرا نام خروش را برای آن انتخاب کردید؟
خروش شامل مجموعه ای از کارهای مختلف است که طی ۱۰ الی ۱۵ سال گذشته توسط بنده ساخته شده اند به طوری که یکی از قطعات مربوط به ۱۵ سال پیش، دیگری مربوط به ۱۰ سال، یکی دیگر برای ۵ سال گذشته و برخی هم متعلق به همین یکی دو سال گذشته اند. درواقع قطعاتی بودند که من آنها را نگه داشته بودم تا یک خواننده توانا پیدا شود و آنها را آنطور که دوست دارم اجرا کند. چرا که معتقدم آواز یکی از شاخصه های این کار است.
موسیقی های این آلبوم تقریبا از یک کار ملایم به شیوه گلهایی شروع می شود و پشت سر هم ساز و آواز بین قطعات شنیده می شود. در واقع مدلاسیون و گردشی صورت می گیرد از دشتی و شور به همایون و افشاری و در نهایت باز هم به شور برمیگردد. به طور کلی می توانم بگویم که آلبوم خروش یک مجموعه از چند دوره کاری من در زمینه موسیقی است.
با توجه به اینکه برخی قطعات این آلبوم در فاصله زمانی ۱۵ سال پیش ساخته شده و از آنجایی که هر اثر هنری در یک فضای اجتماعی و روحی ساخته می شود فکر می کنید با گذشت این مدت زمان چه قدر این آلبوم مخاطب خودش را خواهد داشت؟
یک بافت مشترک و یکدستی در کل کار دیده می شود اما به طور کلی من فکر نمی کنم از ۱۵ سال گذشته تا کنون شیوه آهنگسازی من تغییر کرده باشد یعنی همان شیوه ای که در ۲۰ سال پیش داشتم را همچنان ادامه می دهم به همین دلیل این اثر یک بافت یکدستی از نظر حسی و جمله بندی دارد. من در طول کار آهنگسازی ام خیلی متاثر از موسیقی گلها و ردیف بودم و در همه کارهایم این تاثیر دیده می شود به طوری که در همین آلبوم خروش نیز این تاثیرپذیری را می بینید.
به طور کلی باید بگویم که چیزی از نظر شیوه کاری ام عوض نشده، شاید سالهاست عوض نشده البته آدمی بعضی وقتها تاثیراتی از اطراف و از نسل جوان، از نوازندگی بچه ها و موسیقی های دیگر می گیرد اما نهایت سلیقه و توان خود آدم است که کار می کند که در مورد من این موارد هم در همه این سالها تغییری نکرده است چون شرایط من اصلا از نظر روحی و روان تغییر نکرده؛ همان چیزی بودم که هستم و فقط شرایط سنی ام فرق کرده است.
شما مجتبی عسگری را برای خوانندگی این کار انتخاب کردید با توجه به اینکه یکسری از این موسیقی ها به گذر زمان خورده اند و از نظر نوع آهنگسازی متاثر از موسیقی گلها هستند چرا این خواننده جوان را برگزیدید؟
مجموعه این کارها را چند سال پیش در چندین شهر از جمله تهران با آقای عسگری اجرا کرده ایم که ایشان بسیار خوب از عهده آنها برمی آمدند از این رو از همان موقع که در حال اجرا بودیم به فکر ضبط آنها افتادیم.
اما دلیل دیگر برای انتخاب ایشان این بود که این کار چون در مایه های مختلف است باید توسط آواز این تغییر دستگاهها شکل می گرفت و هر قسمت آماده می شد برای قسمت بعد که برای گوش شنونده مایه یکدفعه تغییر نکند بر این اساس من فکر کردم همانند یک آواز مرکب خوانی که خیلی سال پیش استاد شجریان خوانده بود، این مایه عوض شدن ها را با آواز داشته باشیم و از آنجایی که آقای عسگری در آواز بسیار مسلط اند و جز آواز خوانهایی هستند که به راحتی می توان آوازشان را گوش کرد بدون اینکه احساس کوچکترین ضعفی کنید؛ و به دلیل سطح تسلط آقای عسگری روی آوازها من ایشان را انتخاب کردم.
با توجه به اینکه کار مجوز گرفته فکر می کنید چه زمانی منتشر شود؟
این تصمیم را شرکت منتشر کننده می گیرد که فکر کنم تا پاییز یا قبل از محرم یا بعدش اتفاق بیفتد.
متاسفانه امروزه موسیقی سنتی به مرور در حال از دست دادن مخاطبانش است و به نوعی کنسرتها و آلبومهای این ژانر از موسیقی با اقبالی مواجه نمی شوند فکر می کنید انتشار چنین آثاری چه قدر می تواند مخاطب را به سمت موسیقی ایرانی جذب کند ؟
آواز یکی از علتهای کم شدن مخاطب در موسیقی ایرانی است. بعد از آوازهای خیلی درخشان استاد شجریان که طی این سالها ارائه دادند و یک جایگاهی پیدا کردند، هر آوازی که خوانده می شود متاسفانه با آنها مقایسه می شود و آواز خوان های ما هم متاسفانه رعایت حوصله و صبر مردم را نداشتند به خصوص در صحنه ها ؛و آوازهای که خواندن نه جذاب بود نه اینکه از نظر زمانی طوری صورت گرفته بود که مردم خسته نشوند.
من به شخصه شنونده موسیقی می بینم اما حوصله آواز شنیدن ندارد، دلیلش این نیست که آواز بد است یا شنونده تقصیر دارد بلکه آواز خوب کم ارائه شده و نتوانسته جایگاه خودش را مثل دهه های پیش پیدا کند.
علت دیگر هم مسئله آهنگسازی است که من همیشه گفتم که اگر آهنگهای خوب ساخته و تولید شود مردم همچنان موسیقی خودشان را دوست دارند کما اینکه گاهی می بینم یک قطعه ای جلوه پیدا می کند و مردم به آن علاقه نشان می دهند و استقبال می کنند. به نظر من ضعف آهنگسازی بیشتر لطمه زده به اینکه مردم اشتیاق سابق را به موسیقی سنتی نداشته باشند چون اگر کارهای خوبی تولید شود این نوع موسیقی حتی نسل جوان را هم می تواند جذب کند.
طی ۲۰ سال اخیر بعد از آثار استادانی چون مشکاتیان، لطفی ، علیزاده، فخرالدینی . … یک اثری که آن تاثیر واقعی را داشته باشد و شنونده را جذب و راضی کند تولید نشده است، هر چند بسیار آهنگسازی شده ولی من خودم حاضر نیستم ۳۰ ثانیه از یک آهنگ ۵ دقیقه ای که با سازهای ایرانی ضبط شده و از همه دستگاههای ایرانی و گوشه های ایرانی استفاده شده، را بشنوم چون هیچ روحی ندارد یعنی موسیقی است که سرعت دارد و سرعتش هم کیفیت دارد اما از نظر مفهوم موسیقایی و جمله بندی و حس و حال خیلی ضعیف هستند برای همین است که آثار دوره های قبل و حتی ۱۰۰ سال پیش شیدا و عارف و ترانه های دوره گلها همچنان در بین مردم درجریان است و همه تمایل به گوش دادن آنها دارند حتی اگر بازسازی روی آنها صورت گرفته باشد. اینها همگی از همان جنس موسیقی ایرانی هستند اما همچنان جلوه دارند.
به عقیده من ضعف آهنگسازی و متاسفانه ضعف خوانندگان موسیقی سنتی هر دو به استقبال و علاقه مردم به این ژانر از موسیقی لطمه زده است.
فکر می کنید این ضعف نشات گرفته از چه چیزی است ؟ نداشتن تخصص و تحصیلات آکادمیک یا نبود شرایط لازم برای رشد آهنگسازان ؟
به عقیده من موسیقی ایرانی از خط واقعی خودش خارج شده یعنی قطارش از ریل خارج شده ؛به دلیل اینکه کسانی که آهنگسازی می کنند هنوز موسیقی ایرانی و ردیف موسیقی ایرانی را به آن شکل عمیق اش نمی شناسند. یک چیزی از موسیقی ایرانی برداشت می کنند بدون آنکه روحش را درک کرده باشند.
متاسفانه یک نسلی وقتی هنوز روی موسیقی مسلط نشده اند شروع به ساخت و تجربه می کنند و تجربه هایی که یکبار اتفاق می افتد و دیگر هم تکرار هم نمی شود وکسی هم دنبالش را نمی گیرد چرا که اینها پشتوانه ردیف قوی ؛پشتوانه شناخت قوی از موسیقی ندارند؛ موسیقی قدیم و دوره گلها را نمی شناسند و چون نمی شناسند به ریسه وصل نیستید.
آنها یک چیزی از ریشه موسیقی ایرانی درک کرده اند ولی وصل نیستند به همین دلیل نمی توانند و توانش را ندارند که ارتباط برقرار کنند .این عزیزان ردیف را یاد گرفته ولی خیلی سطحی و درکش نکرده اند. اساتید گذشته همیشه می گفتند باید ردیف ملکه ذهنت و جزعی از وجودت شود ولی متاسفانه نسل جوان چنین برخوردی با آن نداشتند البته شاید حوصله درک ردیف را ندارند ولی این خود ریشه ای است که باید به آن وصل بود . این نسل فقط تکنیک یاد گرفته و فقط دنبال تکنیک و سرعت هستند البته ممکن است برخی از آنها در یک سنی به مرحله درک ردیف برسند و دوباره بروند و آن را کشف کنند ولی اگر نرسند تمام آهنگسازی ها همینجور بی روح می ماند که در یک دوره ای مطرح می شود و وبعد به فراموشی سپرده می شود.
من کلا با سیستم مجوز مشکل دارم نه من بلکه فکر می کنم خیلی از هنرمندان اما اعتراضی نمی کنند. من نمی دانم کسانی که در شورا هستند برای دادن مجوز بر اساس چه مبنایی تصمیم می گیرند که به کار یک استاد مجوز بدهند و یا ندهند. یک زمانی دستور می رسد که این هنرمند اصلا نمی تواند کار منتشر کند که آن دستور قابل قبول است ولی چه طور می شود که یک شورایی تشکیل شود و تعیین کند این کار در چه سطحی است. این ۴ / ۵ نفری که می نشینید و نظر می دهند با چه معیارهایی این موسیقی را می سنجند ؟ممکن است یک کاری ارزش هنری نداشته باشد و مجوز بگیرد که بارها این اتفاق افتاده .هیچ کس این مبنای ارزش یابی را نمی داند ؟ آیا نظرات شخصی است ؟ یا دوستی ؟ دشمنی و یا رفاقتی است .
مسئله من شورا نیست بلکه سیستم مجوز دادن به موسیقی است . در شعر کل داستان فرق می کند چرا که زبانش روشن است و در گذشته هم این ممیزی بوده اما موسیقی را نمی شود مجوز داد چون باید همه نوع موسیقی ای از نوع هنری و مبتذلش؛ از نوع سنتی و کلاسیک و … در بازار باشد و شنونده انتخاب کند.
وقتی این اتفاق نمی افتد همین می شود که امروزه شاهدش هستیم، یعنی شنونده در خلا نبود انواع موسیقی می رود و یک چیز دیگر از ماهواره انتخاب می کند و گوش می دهد.به نظر من بررسی آثار و دادن مجوز یک مسیر اشتباه است، چرا که اگر درست بود تمام دنیا این شیوه را داشت.
وضعیت ممنوع الکاری شما به کجا رسید؟ آیا با گرفتن مجوز این آلبوم این مشکل حل شده؟
زمانی که مجوز این آلبوم را دادند به من گفتند که این ممنوعیت برداشته شده ولی جمعه گذشته اجرایی را به همراه جوانان تنکابنی در این شهر داشتم ولی متاسفانه مجوز را شهرستان نداد در حالی که گفته بودند تهران هیچ مشکلی ندارد و مجوز داده شده. البته آنها هم کارشان منطقی است چرا که شفاها این رفع ممنوع الکاری به آنها اعلام شده و آنها هم می گویند که در زمان این اتفاق، نامه ای با همین مضمون به ارشاد استانها داده شده و هم اکنون نیز باید نامه دیگری برای رفع این اتفاق دوباره ارسال شود .
به صورت مکتوب رفع ممنوع الکاریتان به شما هم اعلام شده؟
دفتر موسیقی شفاهی گفته که مشکل حل شده و به صورت شفاهی هم به استانها اعلام کرده هر چند برای من دیگر فرقی نمیکند چون به این شرایط عادت کردم و درمنزل کارهایم را انجام می دهم.
با توجه به این که ممنوع الفعالیتی برداشته شده برای آینده برنامه ای دارید؟ و در این مدت گروه خورشید در چه وضعیتی قرار داشت؟
گروه خورشید تعطیل بود تا اینکه بهمن ماه سال گذشته به جشنواره موسیقی فجر دعوت شدیم. در همان زمان صحبت سر این بود که با اجرا در این جشنواره مشکل ممنوع الکاری حل خواهد شد و قرار هم چنین بود به طوری که چند برنامه گذار هم صحبتهایی جهت برگزاری کنسرت با من داشتند و قرادادهایی هم بسته شد اما متاسفانه اتفاقی هم بعد از جشنواره نیفتاد و هم اکنون بعد از گذشت ۷ ماه از جشنواره به من اعلام شد که مشکلم برطرف شده در واقع این اتفاق اصلا ربطی به جشنواره سی و یکم موسیقی فجر نداشته است.
نظر کاربران
لطفا از درج عبارات جعلی پرهیز کنید. " ممنوع الکاری " یکی از این عبارات بی هویت و بی معناست.