فریدون فروغی، صدای اندوه موسیقی ایران
نسل های مختلفی با شنیدن صدا و موسیقی فریدون فروغی، ترجمان موسیقایی لحظات شخصی و تجربه های زیستی خود را باز می یابند.
صدای فریدون فروغی جوان اما آن قدر تاثیرگذار بود و اجرایش از ترانه های مدنظر خسرو هریتاش آن قدر تازه و با حس و حال بود که هریتاش پس از یک بار شنیدن صدای او، فروغی را پیش تورج شعبانخانی، آهنگساز جوان آن سال ها، فرستاد تا دو ترانه «آدمک» و «پروانه من» ساخته شود. ضبط این دو ترانه به پخش در فیلم «آدمک» خلاصه نشد. این دو ترانه روی صفحه های ۴۵ دور آن سال ها از مغازه های معتبر و به روز فروش موزیک تهران و شهرستان ها سر درآورد و خیلی زود با ذائقه نسل جوان آن سال ها گره خورد. این پیوند البته از سال ۱۳۵۰ تا امروز همچنان ادامه دارد و نسل های مختلفی با شنیدن صدا و موسیقی فریدون فروغی، ترجمان موسیقایی لحظات شخصی و تجربه های زیستی خود را باز می یابند.
فروغی این شانس را داشت که صدایش بر روی فیلم های جریان گریز آن سال ها مورد استفاده قرار بگیرد و همراه آهنگسازانی مثل تورج شعبانخانی و اسفندیار منفردزاده شود و روی شعرهایی کار کند که محصول ذهن خلاق شاعرانی بودند که هم حال و هوای جامعه را درک می کردند و هم قدم های تازه ای را در حوزه ترانه سرایی بر می داشتند تا به تعریف تازه ای از ترانه و پیوند آن به ابعاد مختلف زندگی مخاطبان خود دست بیایند.
زمان و زمانه ای که فریدون فروغی در آن زندگی می کرد، البته چندان سر سازگاری با او نداشت. او پیش از انقلاب چندصباحی ممنوع کار بود و بعد ازا نقلاب هم تا سال های پایانی عمر نتوانست فعالیتی بکند و در اوج خلاقیت مجبور شد به نواختن برای دل خودش و آموزش ساز و خوانندگی دل خوش سازد.
فروغی که پیش از انقلاب یک آلبوم کامل و چند ترانه ضبط کرده بود، پس از انقلاب و با پایان محدودیت هایش در سال های اولیه انقلاب چند اجرا داشت که یکی از آن ها را ضبط کرد و در قالب یک آلبوم روانه بازار کرد. آلبومی که در آن فروغی جدا از حس و حال اجتماعی و عاشقانه آثارش به سراغ اجرای ترانه های متفاوت تری رفت که ضمن نقد اجتماعی و ترجمه شرایط گذشته به زبان موسیقی، از شادی، شور و شوخ و شنگی خاصی بهره می برد. یکی از این ترانه ها، «مشتی ماشاالله» بود که هنوز هم در فرم و اجرا تجربه تازه ای در موسیقی ایران محسوب می شود. ترانه «کوچه شهر دلم» یکی دیگر از تجربه های این خواننده بود که از کمال و غنای صدا و تکنیک او در نوازندگی و خوانندگی حکایت داشت.
جدا از نقشی که آهنگسازان و ترانه سرایان در شکل گیری موسیقی فریدون فروغی داشتند، جنس صدا و تکنیک خوانندگی او هم سهم به سزایی در موفقیت ها و تداوم حیات ترانه هایش داشت. او با تقلید از صدای ری چالز و سایر خوانندگان بلوز، اگرچه دست به تقلید لحن و تجربه های موسیقایی خوانندگانی از فرهنگ های مختلف می زد، اما خواسته یا ناخواسته نوع دیگری از خواندن را تجربه می کرد که ربط چندانی با فضای موسیقایی آن سال های ایران نداشت. او به مرور صاحب صدایی شد که ضمن متفاوت بودن با صداهای آن سال ها، نوع بیان و تشخص هنری خودش را داشت. برای این صدا باید موسیقی مناسب تولید می شد و این اتفاق هم با حضور ترانه سراها و آهنگسازان مختلفی می افتاد که فروغی با آن ها کار می کرد.
اجرای او برای فیلم «تنگنا» و خواندن ترانه ای با همین عنوان بهترین مثال برای اثبات این موضوع است. او در ترانه «تنگنا»، کلمات ترانه را چه در قالب مصراع و بیت ها و چه در نوع تلفظ تک تک کلمات به گونه ای اجرا می کند که پیوند احساسی خاصی را بین کلام و آهنگ ایجاد می کند. فروغی درواقع خواننده ای نیست که با صدایش (چه خوب و چه بد) فقط شعر را بر روی یک ملودی بخواند، او هنرمندی است که فراز و فرود کلمات و بار احساسی آن ها را اجرا می کند و در توالی، تکرار برخی از مصرع ها یا بیت ها به ترجمه ای موسیقایی از ترانه می رسد که در کنار آهنگ، بافت زیبایی را خلق می کند.
فروغی که سال 1329 در تهران به دنیا آمده بود، سال 1380 با زندگی خداحافظی کرد. سکوت طولانی او اگرچه با اجرای ترانه ای برای یک فیلم («می تراود مهتاب» نیما یوشیج برای فیلم «دختری به نام تندر») شکست، اما این شکست سکوت دوام چندانی نداشت. او و صدایش انگار ستایشگر حزن بودند و شاید به همین خاطر نوایی که زندگی اش را شکل می داد یا تصویری که از آن برای نسل های بعدی می ساخت، نوایی محزون و تلخ بود.
نظر کاربران
تن تو ظهر تابستونو به یادم میاره...
خواهم تو شوی محبوب دلم
تكرار نشدني حيف و هزار حيف كه دق كردو مرد . روحش شاد
صدای اندوه موسیقی ایران صدای زخمی محسن چاوشیه و بعدش فرهاد
ماهی دوس داره خونش همیشه تو دریا باشه
بوسه بر موج بزنه کنار ماهی ها باشه
متاسفم واست / تا مرد سخن نگفته باشد عیب وهنرش نهفته باشد
کوچه ی شهر دلم از صدای پای تو خالیه/
نقش صد خاطره از روزای دور عابر این کوچه ی خیالیه/
روحش شاد
کوچه شهر دلش واقعا خالی بود و در تنگنای غم زندگی را تسلیم مرگ کرد
نیاز او به شادی و خوانندگی تبدیل به غم تنهایی شد
روحت شاد صدای غماور ایران
فریدون.....! 💔🌹🌹