همایون ارشادی: مسئله فقط ماندن و رفتن نیست
همایون ارشادی نه تنها به عنوان بازیگری که در چندین کشور کار سینمایی کرده، که در جایگاه یک آدم خوش سفر و جهان دیده هم می تواند روایت جالبی از پدیده مهاجرت و تاثیرش بر ویترین سینمای جهان داشته باشد.
هفته نامه چلچراغ: همایون ارشادی یک بازیگر سرشناس با کلاس جهانی است که یک پایش در سینمای ایران است و یک پایش در هالیوود! ارشادی نه تنها به عنوان بازیگری که در چندین کشور کار سینمایی کرده، که در جایگاه یک آدم خوش سفر و جهان دیده هم می تواند روایت جالبی از پدیده مهاجرت و تاثیرش بر ویترین سینمای جهان داشته باشد. او در کشورهای زیادی کار کرده و قواعد بازی در سینمای بسیاری از کشورها را می شناسد. مشاهداتش از وضعیت مهاجران در کنار تجربه های مستقیمش به عنوان بازیگری بین المللی، باعث شده دیدگاه کاملا روشنی نسبت به موضوع داشته باشد. پاسخ های او به چند پرسش کوتاه نشان دهنده یک شرایط جهانی است که کم کم بر سینمای همه کشورها حاکم می شود.
مهاجرت همیشه پدیده مهمی برای جامعه ایران بوده و لااقل در سه دهه گذشته به دغدغه اصلی بسیاری از خانواده ها و مردم تبدیل شده است. اما بازتاب این پدیده را در سینمای ایران خیلی کم رنگ می توان دید. چرا فیلم های ایرانی از پرداختن به این موضوع فاصله می گیرند؟
مهاجرت یک مسئله ملی نیست، دغدغه امروز همه دنیاست. شاید پیش از این فقط چند کشور از جمله خود ما به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی، با پدیده مهاجرت مواجه بودیم، اما امروز خاک اروپا به قلمرو مهاجران تبدیل شده و تقریبا همه کشورها با این مشکل دست به گریبان اند. این پدیده الان یک سونامی اجتماعی است و سران اروپا و آمریکا مدام مشغول برگزاری جلسات هم اندیشی هستند که راه اره ای برای توقف سیل مهاجران پیدا کنند.
طبیعتا چنین پدیده گسترده ای راهش را به سینما و ادبیات هم بازمی کند. سینما راوی قصه هایی است که از دل زندگی مردم بیرون آمده و وقتی قصه زندگی بسیاری از مردم درباره رفتن و دل کندن از سرزمین مادری است، فیلم ها هم راوی همین قصه ها می شوند. درواقع جهت گیری خاصی وجود ندارد. هرچیزی که زندگی مردم را تحت تاثیر قرار دهد، در سینما بروز پیدا می کند.
تعداد فیلم هایی که به وضعیت مهاجران می پردازند، در سینمای جهان کم نیست، ولی آیا تا به حال تصویر جامع و درستی از این پدیده و زندگی آدم های درگیر با آن ارائه شده است؟
این روزها به هر جشنواره سینمایی که سر بزنید، با چند فیلم درباره مهاجرت مواجه می شوید. خیلی از این قصه ها در قالب مستندها و داستان های واقعی بیان می شوند و بعضی هم رنگ خیالی دارند، اما مهم این است که همه این روایت ها ریشه در واقعیت دارند و بازتابی از وضعیت موجود جهان هستند.
ولی وقتی یک پدیده اجتماعی این قدر پیچیده است و وجوه متعدد جامعه شناختی و روان شناختی و تاریخی دارد، چطور می توان از یک فیلم سینمایی انتظار داشت که حق مطلب را درباره آن موضوع ادا کند و تصویری جامع از وضعیت آدم های درگیر با آن ارائه بدهد؟ سینما در بهترین حالت می تواند بازتابی از وضعیت موجود را پیش چشم مخاطبان بگذارد و به اصطلاح طرح موضوع کند.
خب فکر می کنید این طرح موضوع فایده ای هم دارد؟
برای حل مشکل که کاری از دست سینما ساخته نیست، ولی حتما می تواند هشدار دهد و توجه عده ای بیشتر را به وجود این مشکل جلب کند.
در سینمای ایران هم مهاجرت یکی از موضوع های قدیمی است و البته قصه زندگی خیلی از سینماگران ایرانی هم به این پدیده گره خورده است.
شک نکنید که همه بازیگران ایرانی دلشان می خواهد به کشور خودشان برگردند و در سینمای ایران فعال باشند، اما گاهی چاره ای برایشان وجود ندارد و از روی اجبار تصمیم می گیرند در کشورهای دیگری به فعالیت ادامه دهند.
شما به مسیر تاریخ نگاه کنید؛ کدام بازیگر قدیمی سینمای ایران امکان کار در کشور خودش را داشته و انتخاب کرده که در کشور دیگری بماند؟ همه موارد مهاجرت موقت بوده و اجباری. اصولا مهاجرت یک پدیده اجباری است و ما به جز مواردی خاص، مهاجرت را فرار می دانیم.
بازتاب این شرایط در سینمای ایران چگونه بوده است؟ آیا قصه این زندگی های پرماجرا و تردید ماندن و رفتنشان، در فیلم های ایرانی به خوبی تصویر شده است؟
در سال های اخیر فیلم های زیادی داشته ایم که به موضوع مهاجرت پرداخته اند، ولی در اغلب وارد به دغدغه ماندن و رفتن پرداخته شده؛ این که یک نفر یا یک زوج تردید دارند که کشورشان را ترک کنند یا بمانند و بجنگند؟ ولی کمتر فیلمی به سمت شرایط بعد از مهاجرت رفته است.
یعنی ما در سینمای خودمان نمونه ای نداریم که نشان بدهد وقتی کسی مهاجرت می کند، روند زندگی روزمره اش در کشور غریب چگونه است و چطور زندگی اش را اداره می کند. درواقع مهاجرت همیشه یا نقطه عزیمت داستان های ما بوده، یا نقطه پایان.
ارسال نظر