سعید آقاخانی: مارادونا من را گیج کرد!
كارنامه «سعید آقاخانی» موفقیتهای بسیاری را به خود دیده اما عمده آنها در عرصه كارهای طنز تلویزیون بوده و اینكه او بعد از این سالها چهره شدن در كمدی، یكباره به خاطر كارهایی كاملا جدی مورد استقبال قرار میگیرد
مجله زندگی ایده آل : كارنامه «سعید آقاخانی» موفقیتهای بسیاری را به خود دیده اما عمده آنها در عرصه كارهای طنز تلویزیون بوده و اینكه او بعد از این سالها چهره شدن در كمدی، یكباره به خاطر كارهایی كاملا جدی مورد استقبال قرار میگیرد و حتی برنده سیمرغ هم میشود، از نقاط عطف قابل تامل در زندگی حرفهای او به حساب میآید. «خداحافظی طولانی» چهرهای كاملا متفاوت از او و تواناییهایش در زمینه بازی به نمایش میگذارد تا جایی كه «فرزاد موتمن» كارگردان این فیلم در مصاحبهای میگوید كه او چقدر خوب و هوشمندانه، شوخطبعی جاری و همیشگی چشمهایش را در این فیلم كنترل كرده و از بین برده است.
پشیمانی از پیشنهاد
راستش با آنكه همیشه دوست داشتم نقشهای جدی بازی كنم اما فكر نمیكردم روزی برای چنین نقش تلخی انتخاب بشوم. زمانی كه پیشنهاد بازی در «خداحافظی طولانی» از طرف آقای موتمن مطرح شد، كمی نگران شدم؛ نه از این بابت كه میتوانم این نقش را درست ارائه بدهم یا نه بلكه میترسیدم خود كارگردان بعد از مدتی پشیمان شود و من در اجرا شباهتی با آنچه او در ذهن داشت، نداشته باشم.
كارگری آرام و باجزییات
در كارهای طنزی كه ساخته بودم هم، فضای رئال برایم مقبولتر بود. به همین علت زیاد به اطرافم و زندگی آدمها نگاه میكنم. همین مساله باعث شده تا در اقشار مختلف دقیق بشوم. این نگاه كمك كرد تا در بازی بتوانم راحتتر به نقش نزدیك بشوم. به هر حال از طریق همین كنجكاویها، نگاه كردنها و در جامعه چرخیدن، آشنایی زیادی با قشر كارگر پیدا كردهام. از نقطهنظر من این آدمها شخصیت فعالی دارند اما رفتارشان اكتیو نیست و من سعی كردم به همین فضا نزدیك بشوم. البته بخشی از ریزهكاریهای نقش متعلق به نگاه خود فرزاد موتمن بود و من سعی میكردم تحت هدایت و خواست او حركت كنم.
مارادونا به عشق توكلی
یكی از فیلمهای خوبی كه در این سالها دیده بودم «اینجا بدون من» ساخته آقای «بهرام توكلی» است و به همین علت وقتی قرار شد با ایشان در فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» همكاری داشتم خیلی خوشحال شدم و از آن استقبال كردم. فضای فیلم به گونهای بود كه وقتی در جریان بازی قرار گرفتم احساس كردم خیلی كار سادهای نیست و كمی زمان برد تا با فضای آن هماهنگ بشوم و از گیجی اولیه دربیایم.
هم جدی هم كمدی
در این مدت كه از اكران «لامپ صد» گذشته و بعد هم بازیام در «خداحافظی طولانی» بسیار از من سوال شده كه نقشهای كمدی را ترجیح میدهم یا نقشهای جدی را و اینكه آیا كاگردانی برایم دوستداشتنیتر است یا بازیگری. جواب به این پرسش بسیار ساده است. من در هر یك از آنها اگر كار خوبی ببینم كه مرا قلقلك بدهد و ترغیبم كند آن را انجام میدهم. خوب بودن نقش و آن فیلم، بسیار مهمتر از كمدی یا جدی بودنش است.
انتخاب اول، كارگردانی
من مدتها بود كه به نوشتن طنز و كارگردانی علاقه داشتم؛ بنابراین به كارگردانی روی آوردم. البته تصمیم خاصی هم نگرفته بودم، در واقع پیش آمد ولی اگر بخواهم خیلی دقیقتر و كاملتر بگویم، شخصا بیشتر از كارگردانی لذت میبرم كه مسوولیت خیلی سنگینتری هم دارد و خیلی سخت است.
فضای واقعی زندگی
من كار رئال و واقعی را خیلی دوست دارم. به نظر خودم جذابترین شكل نمایش هم نمایش زندگی واقعی است، یعنی هرچه این، واقعیتر و رئالتر باشد، مردم بیشتر جذبش میشوند و من خیلی به این تیپ كار علاقه دارم.
جوانهای پرانرژی
ورود چهرههای جوان به سینما در بازیگری بهخصوص در كارگردانی اتفاق بسیار خوبی است. آدمهای جدید و جوان، پرانرژی هستند و ایدههای جدید و افكار تازهای دارند كه میتواند به بهتر شدن روند ساخت آثار متفاوت كمك كند. قرار نیست همیشه فقط شاهد حضور یك سری نام در سینما باشیم. قطعا بازیگرها ترجیح میدهند در فیلمهای آدمهایی بازی كنند كه حرفی برای گفتن داشته باشند و هرچه ورودی كارگردانهای خوب به سینما بیشتر باشد، دایره انتخاب برای بازیگرها هم بیشتر میشود؛ وگرنه همیشه باید منتظر باشیم كه آن اتفاق خوب و مورد نظر، در فیلم یكی از این مثلا ۱۰ فیلمساز خوب بیفتد.
اوقات فراغت من
من عمدتا سر كار هستم و در واقع مدت زمان زیادی از اوقات من را كار پر كرده است و كمتر فرصتی پیش میآید كه بخواهم به مشغولیتهای دیگری كه دوست دارم، برسم. با این حال یكی از تفریحاتم تماشــــــای سریالهای خارجی است و در كنارش هم هر زمان بشود به شنا میپردازم یا در كنار دوستانم هستم.
نظر کاربران
خوشتم گه رك كوره كورد (دوستت دارم بچه كرد)