یک هفته هفت چهره؛ از علی کفاشیان تا فاطمه معتمدآریا
نمی دانم فیلم «قضیه ی شکل اول، شکل دوم » به کارگردانی عباس کیارستمی رادیده اید یا نه ، اتفاقاتی که هفته ی گذشته در اردبیل افتاد روایتی از جنس فیلم کیارستمی داشت ،قتل یک پزشک در اردبیل چنان پیچ و تاب خورده که به این راحتی ها گره اش باز نمی شود.
برترین ها - ایمان عبدلی:
مرحوم دکتر پیرزاده یا (سرگیجه ی ، هفته )
نمی دانم فیلم «قضیه ی شکل اول، شکل دوم » به کارگردانی عباس کیارستمی رادیده اید یا نه ، اتفاقاتی که هفته ی گذشته در اردبیل افتاد روایتی از جنس فیلم کیارستمی داشت ،قتل یک پزشک در اردبیل چنان پیچ و تاب خورده که به این راحتی ها گره اش باز نمی شود. شکل اول :مرحوم پیرزاده فوق متخصص آنکولوژی و خون ساعت یازده روز پنجشنبه در منزل یکی از بیماران قدیمی اش که هشت سال تحت نظارتش بوده و طی این سالها روند درمانش نزولی بوده به قتل می رسد با ضربات کارد آشپزخانه آن هم توسط فرزند ۱۸ ساله ی بیمار ،پیرزاده که عضو هیات علمی دانشگاه اردبیل هم بوده، از پزشکان خوشنام منطقه بوده است .
شکل دوم : مرحوم پیرزاده فوق تخصص آنکولوژی و خون ساعت یازده روز پنجشنبه در منزل مجردی یکی از دانشجویانش واقع در خیابان یاسر با ضربات کارد آشپزخانه به قتل رسیده است قاتل از دوستان دکتر بوده و ۲۳ سال سن دارد او اصالتا اهل مشگین شهر است .
پی نوشت : هر دو روایت محصول منابع رسمی است و این قتل واکنش وزیر کشور ، وزیر بهداشت و کلی مقام و مسئول را در پی داشته، یک روزهم عزای عمومی در اردبیل اعلام شده است و جالب توجه اینکه هر روز که می گذرد اوضاع مبهم تر می شود! به هر حال میان شکل اول و شکل دوم روایت این قتل فاصله ی زیادی است.
دختر بوکانی یا (داوطلب کنکور ، هفته)
"دختر جوان بوکانی" پس از دیدن نتایج کنکور و عدم حصول نتیجه ی مورد نظر خودش را از طبقه ی سوم به پایین پرتاب می کند و اگرچه که در کنکور موفق نمی شود، اما در خود کشی موفق می شود ، در هر صورت اتفاق خاصی نیفتاده!
برنامه ریزان نظام آموزشی می توانند سیستم فرسوده و معیوب خود را ادامه دهند تا از قبل آن موسسات رنگارنگ آموزشی کسب روزی حلال کنند! یک نفر جان سپرد ، مهم نیست ! از کنار کنکور خیلی ها نان می خورند ؛ تدریس خصوصی ، شیوه ی تست زنی ، کلنگ چی ، گذشتگان ، جفنگ سازان ، شریفان مدرس و... این همه اشتغالزایی در مقابل سالی چند افسردگی و چند تایی تشویش اصلا دیده نمی شود ، می شود؟
معتمد آریا یا (دشمن شاد کن ، هفته )
تیزر فیلم «یحیی سکوت نکرد» با حذف تصویر و نام سیمین (فاطمه ) معتمد آریا همراه شده است ، نام معتمد آریا را از تیتراژ سریال قدیمی «آرایشگاه زیبا» هم حذف کردند، طبیعتا مطابق نمونه های قبلی دلیل خاصی ذکر نمی شود ، اما نکته ی شگفت انگیز در این گونه اتفاقات آبی است که دوستان صدا و سیما به آسیاب توقیفی ها می ریزند و به محبوبیت چهره ها و پدیده های حذف شده دامن می زنند، نمونه اش سازهایی که نشان داده نمی شوند و شوق فراگیری و روز افزونی که نسبت به موسیقی ادامه دارد.
جنس اینگونه اقدامات فقط و فقط دشمن شاد کن است وگرنه که معتمد آریا جایگاه رفیعی در سینمای ایران دارد نمی شود ذهن ها را از حضور درخشانش در «روسری آبی »،«گیلانه» و نظایر آن پاک کرد، گیریم که او شش سال پیش از کاندیدایی حمایت کرده مطلوب نظر نبوده است ، چیزی عوض نشده؛ وقتی وزین ترین نشریه سینمایی کشور عکس روی جلدش را در این شماره به تصویر او اختصاص داده است ؛ بخش از واکنشش را با هم می خوانیم :«مهم ترین اثر آن (لغو تحریم ها)باز شدن دریچه های جدیدی از امید و شادی و صلح و دوستی در جامعه است، این چیزی است که جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمند ،امروزه دیگر عصر دشمنی ها گذشته است »
علی کفاشیان یا ( هوا را بگیر اما صندلی ام را نه ! هفته)
پدیده ی عجیب فدراسیون فوتبال تحت هر شرایطی و تا هر اندازه ای که نیاز باشد می چرخد و می چرخد تا در جهتی قرار بگیرد که صندلی اش را حفظ کند به عبارت دیگر "قدرت " را حفظ کند؛ روزی از اقتدار مجمع می گوید، آن روز همان روزی است که به رای مجمع نیازمند است. پس می گوید :«همه ما تابع نظر مجمع هستیم و هر وقت مجمع بگوید برو ، می روم تا هر وقت که مجمع به بنده نیاز داشته باشد، با وجود تمام مشکلاتی که هست با تمام قدرت به کارم ادامه خواهم داد»روز دیگر در اقدامی تناقض وار از آلترناتیوهای مطلوب خودش می گوید: «اسلامیان را من آوردم تا به من کمک کند، ضمن اینکه کاشانی و تاج هم می توانند رییس شوند».
او تلویحا برای خودش جانشین معرفی می کند، همو که چندی پیش تحت فشار مدیران بالا دستی؛ نبی ، آیت اللهی و فریده شجاعی را برکنار کرد ،او که قرار بود پشت مدیرانش بایستد و هوایشان را داشته باشد در آستانه ی برگزاری جام ملت های آسیا و هنگامه ی طرح "ابهامات مالی" صلاح را در این دید که قید زیر دستانش را بزند.صندلی، صندلی ،صندلی و دیگر هیچ!
علی لاریجانی یا (وقتی که دلواپسان، دلواپس تر می شوند ، هفته)
اصولگرایان بعد از آمدن احمدی نژاد دچار تحولات شگرفی شدند ، پرده دری، تهمت زنی، پخش فیلم و شب نامه شاید در ابتدا برای تمام گروه های اصولگرا نفع داشت ،اما رفته رفته ادبیات سیاسی جدیدی که رواج یافته بود بخش های میانه رو تر اصولگرا را هم نشانه رفت ،علی لاریجانی در سه شنبه ای که گذشت با پیشقراولان مخالف توافق هسته ای یا به عبارت دیگر ؛دلواپسان وارد تنش لفظی شد؛ او بعد از اینکه «سلطنت ماب » لقب گرفت، اینگونه پاسخ داد :«برخی گفته بودند که "سگ احمدی نژاد " و مشایی به اینها شرف دارد ، چطور ممکن است سگ کسی شرف داشته باشد به کسی که شهادتین گفته و مسلمان است؟»
او البته لحظاتی قبلتر گفته بود: «برخی گفته بودند لاریجانی نمی گذارد مساله ی هسته ای در مجلس مطرح شود، چون روحانی و هاشمی، لاریجانی را رییس مجلس کرده اند . آخر این چه حرفی است؟ آیا این مدل حرف زدن توهین به مجلس نیست؟» صحبت های لاریجانی که حسابی مجلس را تحت تاثیر قرار داده بود واکنش (رسایی ،کوچک زاده و حسینیان) را در پی داشت، آنها سراسیمه به طرف جایگاه رییس رفتند و صحبت هایی ردو بدل شد که احتمالا در جهت رفع قضیه بوده است ،این سومین حمله ی افراطی ها به علی لاریجانی بود؛ اولی در ماجرای پخشش فیلم برادرش، دومی در ۲۲ بهمن و شهر قم با کفش و مهر، سومی هم با برچسب زنی ...بازی ادامه دارد.
فروغ رزمجویی یا ( عجیب و غریب ، هفته )
ماجرا از این قرار است نامبرده که پزشک جراح می باشند در حال رسیدگی به حال شخصی بوده است که طی یک نزاع خانوادگی مجروح شده ،بازپرس همان طور که خانم دکتر "فروغ رزمجویی" در حال مداوای مصدوم بوده از ایشان بازجویی میکند ؛خب طبیعتا دکترها در چنین اوضاعی اولویت را با بیمار می گذارند ،بازپرس چون نتوانسته پاسخ قانع کننده بگیرد، قرار جلب صادر می کند و فروغ رزمجویی را به کلانتری می برند؛ به عبارت دیگر جان چند نفر به خاطر اینکه خانم دکتر موفق نشده بازپرس را قانع کند به خطر می افتد، بازار شایعات هم که مطابق معمول داغ می شود: یکی از ضرب و شتم دکتر توسط مامور قضایی می گوید ، دیگری از درگیری لفظی ،به هر حال پزشک ها این روزها در صدر اخبار هستند، از «درحاشیه »تا در متن، از اردبیل تا ممسنی ،لازم به ذکر است همکاران خانم رزمجویی چند ساعتی دست از کار کشیدند و تحصن کردند، جنس اتفاق جوری است که نمی دانیم ناراحت باشیم ،افسوس بخوریم، اشک بریزیم و یا حتی بخندیم! این همه پیگیری و سرعت عمل در چنین موقعیتی عجیب است !!
مسعود کیمیایی یا (زنده باد رفیق ، هفته )
هفتمین روز مرداد ماه متولد شده است، این روزها موسیقی فیلم هایش با همکاری بهزاد عبدی و رضا یزدانی در حال اجرا است و وارد یک مباحثه کلامی با اسفندیار منفرد زاده شده ، فیلمسازی که فضاهای منحصر به فردی در سینمای ایران خلق کرده و همراه بانامش واژه های زیادی به ذهن هجوم می آورد : قیصر ، سید ، فاطی ،گنجشکک اشی مشی ، گوگوش ،سعید امامی،ضیافت ، رفاقت ،چاقو ،ناموس،فرهاد ، منفردزاده ،پولاد ،فروغ فرخزاد ..هر چند دیگر فیلمهایش به قوت گذشته نیستند اما نقش او در سینمای ایران غیر قابل انکار است.زادروزتان مبارک
نظر کاربران
خیلی جالبه که اسم گوگوش رو مینویسید ولی تو مطلب هفته پیش در مورد موسیقی اسم شادمهر عقیلی رو ش.ع نوشته بودین!!! خیلی تاسف داره
خدا رحمت کند آن دکتر را و نجات دهد آن یکی دکتر را....تو هنر پیشه ها هم فقط سیمین بانو.
پاسخ ها
اشتبا منفی دادم
بیا من بجای تو مثبت میدم+
پزشک نسبت به همکارشان احساس مسئولیت کردند ان شا الله نسبت به مردم هم اینطوری باشه.