اخراج به خاطرِ حمایت از پهلوی؟ در انتظار تکذیب
بیژن عبدالکریمی دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال که در رسانهها و حتی رسانه ملی به به برخی سیاستهای فرهنگی واجتماعی کشور انتقادات جدی وارد میکرد، روز گذشته حکم اخراج خود را از این دانشگاه دریافت کرد.
برترینها: بیژن عبدالکریمی دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال که در رسانهها و حتی رسانه ملی به به برخی سیاستهای فرهنگی واجتماعی کشور انتقادات جدی وارد میکرد، روز گذشته حکم اخراج خود را از این دانشگاه دریافت کرد.در بخشی از این حکم آمده است: «نامبرده فاقد صلاحیت جهت عضویت در هئیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است... بنا به این حکم، کد استادی بیژن عبدالکریمی از روز گذشته (شنبه ۱۳ شهریورماه) باطل گردیده و رای صادره قطعی و لازم الاجراست.»
در سالهای اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد اخراج و بازنشسته کردن اجباری برخی از اساتید دانشگاههای کشور به موضوع داغی بدل شده بود که در رسانهها نمود زیادی داشت. اکنون گویی برخی نیز در تلاشاند تا شباهتهای دولت رئیسی را با دولت احمدینژاد بیشتر کنند و آیا میتواند سرآغازی باشد با موج برخورد با اساتید منتقدی که هم اکنون در برخی دانشگاههای کشور مشغول به کار هستند.
این استاد فلسفه دانشگاه آزاد از سال ۱۳۸۰ در این دانشگاه مشغول به تدریس بوده است و حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دانشگاهی دارد. در جستجوی معاصریت، دنکیشوتهای ایرانی، هایدگر در ایران از جمله آثار تالیفی عبدالکریمی است. از وی ترجمههای بسیاری مثل تکنولوژی رسانهای از منظری انتقادی نوشته یوست ون لون و بررسی روشنگرانه اندیشههای نوشته مارتین هایدگر، والتر بیمل نیز منتشر شده است. عبدالکریمی مدیر انتشارات نقد فرهنگ هم است.
حامد زارع سردبیر مجله سیاستنامه در این باره نوشت: «دو سال پیش و درست پس از انتشار کتاب «دنکیشوتهای ایرانی» بیژن عبدالکریمی مهمان گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم بود. روز قبلش که به صورتی اتفاقی رضا داوری را دیدم با اشاره به آن کتاب و خرسندی از آنکه جلسهای با حضور نویسندهاش قرار است برگزار شود، «دنکیشوتهای ایرانی» را عجیبترین کتاب چهل سال گذشته ایران دانسته بود. کتابی که آنقدر عجیب بود که دستور توقیفش زودتر از شهرتش در شهر پیچید.
کتاب به نحوی جسور و البته با اتخاذ ادبیاتی داستانوار، درصدد زدودن همه وجوه اتوریتهای بود که تئوکراتیسم معاصر درصدد تحمیل به ذهنیتهای ایرانی داشته و دارد. در آن جلسه مذکور رضا داوری به گونهای غبطهبرانگیز عبدالکریمی را که برای نخستین بار در فرهنگستان حاضر میشد خطاب به هشت نفری که در جلسه بودند معرفی کرد: «ایشان یکی از نویسندههایی است که گاهی چیزهایی مینویسد که واقعا آدم حس میکند چرا زودتر به ذهن خودش نرسیده بود تا بنویسد!» البته که منظور نظر داوری این نبود که چرا خودش نویسنده «دنکیشوتهای ایرانی» نشده بود، بلکه این یک طعنه غیرمصرح به عبدالکریمی بود که ده سالی است ایدههای فلسفی-تاریخی داوری را تبدیل به بستهای سیاسی و اعتراضی میکند و بیان فکری داوری را با زبان هیجانی جایگزین میکند.
کاری که برای عبدالکریمی اگر چه نام بیشتری آورده، اما دیروز نانش را برید و مسبب اخراجش از دانشگاه آزاد شد. اخراجی که البته بیشتر از چند روز به طول نخواهد انجامید و او نیز بر سر کارش بازخواهد گشت. اما مسئله بر سر این است که آستانه تحمل تا چه مرتبهای پائین افتاده که فرع را نیز، چون اصل برنمیتابد و شارح و واضع را با هم حذف میکند. بیژن عبدالکریمی در عرصه فلسفه ایران چهرهای رسانهای است. خالی از جاهطلبی نیست و شهرتطلبتر از بقیه استادان فلسفه است. دوست دارد در صدر بنشیند و قدر ببیند. اما هیچ یک از این ویژگیها دلیلی برای اخراج او از دانشگاه به اتهام مسخره و مضحک حمایت از حاکمیت پیش از انقلاب اسلامی نیست.»
کاربری دیگر دراین باره نوشت: یکی از کارکردهایی که هر جامعه استفاده از نخبگان برای بسط قدرت و یادگیری یکمرحلهای و دو مرحلهای است شاید بتوان یکی از دلایل قدرت گرفتن امریکا و اروپای غربی را همین توانایی بسیار مهم دانست که باعث شده است، سیل نخبگان (به خصوص نخبگان علمی) به سمت این کشورها به راه بیفتد. این کشورها چه توانایی خاصی از خود نشان دادهاند؟ توانایی استفاده از نخبگان، در عین سرکشی و مخالفت. دکتر عبدالکریمی را شاید بتوان جزو منتقدین بسیار ملایم وضعیت نامناسب حاکم بر محیط علمی در کشور دانست؛ که حتی قوت علمی عجیب و غریبی هم ندارد و آنچنان نمیتواند در عصر غلبه اینفلوئنسرها تأثیرگذاری اجتماعی خاصی داشته باشد، در این وضعیت اخراج او از دانشگاه، تنها مسبب محبوبیت بیشتر او، فزونی دیدهشدن صحبتهایش و البته فرصت مناسبی برای خروج او از کشور و هیئت علمی شدن در دانشگاهی بسیار معتبرتر از دانشگاه آزاد اسلامی است.
ارسال نظر