بابک جهانبخش: با به دنیا آمدن آرتا بزرگ شدم
بابک جهانبخش که آلبوم « اکسیژن » او مرور خوبی برای خاطرههای «من و بارون» بود حسابی مشغول پدر شدنش است و معتقد است که با بهدنیا آمدن آرتا بزرگ شده است. پای صحبتهای او نشستیم تا ببینیم بازتابهای انتشار آلبوم اکسیژن چگونه بوده و تصمیم بابک برای ندادن آلبوم جدی است یا نه!
مجله زندگی ایده آل: بابک جهانبخش که آلبوم « اکسیژن » او مرور خوبی برای خاطرههای «من و بارون» بود حسابی مشغول پدر شدنش است و معتقد است که با بهدنیا آمدن آرتا بزرگ شده است. پای صحبتهای او نشستیم تا ببینیم بازتابهای انتشار آلبوم اکسیژن چگونه بوده و تصمیم بابک برای ندادن آلبوم جدی است یا نه!
با فکر اکسیژن را منتشر کردم
با اینکه آلبوم « اکسیژن»با توجه به موفقیت چشمگیری که «من و بارون» داشت و فاصله زمانی کمی از آلبوم قبلی منتشر شد، در موقعیت خطرناکی بود، اما من با تفکر این کار را انجام داده بودم. با این فکر که هنوز اتفاقهای زیاد و خوبی در ادامه «من و بارون» در ذهن من است که میتوانم روی پروژه اکسیژن آن را پیاده کنم اما متاسفانه بازخوردها برایم کمی عجیب بود که خیلیها برای انتشار این آلبوم شمشیر را از رو بسته بودند چون اصلا توقع نداشتم که آلبوم را نشنیده نقد کنند ولی خدا را شکر اتفاقی که من دنبال آن بودم با «اکسیژن» افتاد. در این سالها به یک چیزی رسیدهام که وقتی یک اتفاق خوبی راجع به یک آلبوم، فیلم يا هر چیزی میافتد یکسری آماده نشستهاند تا کار بعدی آن آدم را بکوبند و بی ارزش کنند. اگر چه طبیعی است که سطح توقع مخاطبان بالاتر میرود اما عدهای به خصوص از اهالی رسانه شروع به نقدهای بیجهت و مغرضانه میکنند. درصورتی که رسالت رسانه چه تصویری چه نوشتاری سازنده بودن و بهتر کردن ضعفهای یک کار باید باشد و نقاط قوت را ببیند و برای اشاعه آن کمک کند.
مخاطب تکرار را میپسندد
تنها به این خاطر سراغ کارهای متفاوت میروم تا برچسب تکراری و یکنواخت بودن از روی من برداشته شود. در واقع من در این سالها به این باور رسیدهام که مخاطبان ما تکرار را دوست دارند چون وقتی از شما میخواهند که کاری شبیه « من و بارون»، «چی شده» یا «دوست دارم» اجرا کني یعنی من تکراری میخواهم. فضاها محدود میشود اما خب ما هم مطمئنا چیزی را که مخاطبانمان میپسندند را کار میکنیم. من تمام چیزهایی را که میخوانم به خصوص ترانهها و کارهایی که مال خودم است، درواقعیت تجربه کردم و تمامشان برای من واقعی و ملموس است شاید برخی از این کارها حس الان من نباشند ولی کاملا حسشان کردم.
به همین خاطر تا چیزی را باور نداشته باشیم نمیتوانیم آن را به همان خوبی انتقال دهیم. پس اگر محبوب میشود به نحوی به سازنده آن نزدیک و با حس آن درگیر است. مثلا من «ایدهآل» را برای پسرم آرتا خواندم. حاضرم قسم بخورم زمانی که موسیقی را شروع کردم هیچ حمایتی نشدم .اصلا تا زمانی که پای پول وسط باشد کارها خراب می شوند.چیزی که در کل این سال ها شنیده شده و برایش زحمت کشیده ام با پول بهدست نمی آید.چون کاری که ساخته می شود باید دلی باشد نه بیزینسی.
جوابم را از کنسرتها میگیرم
اگر مقایسه کنید متوجه میشوید که امسال چند آلبوم منتشر شد اما به نظر من به نسبت «اکسیژن» حرف زیادی برای گفتن داشت. مثلا آهنگهایی مانند منو نگاه کن، رازودر مجموع سه چهار آهنگ خوب در آلبوم بود و جواب خود را گرفتند. ولو اینکه این اتفاق خوب اگر برای یکی از تراکهای آلبوم هم میافتاد، کافی بود. هر چه پیش میروی تجربه بیشتری کسب میکنی اميدوارم که با گذشت زمان نقاط قوت کارهایم بیشتر و نقاط ضعف آن کمرنگ شود چون حداقل اگر ۱۰ پله بالاتر نرفتی اما موج خود را حفظ کردهای. چرا که زیاد از این نوع شکستها در کار دوستان هنرمند میبینیم که مثلا با موفقیت یک آلبوم،کارهای بعدی یک شکست بزرگ را برایش رقم میزند.
من احساس میکنم « اکسیژن » نقاط قوتش بیشتر از نقاط ضعفش بود و جالب است بدانید که حتی اکسیژن در بعضی شهرها و کشورها پرفروشتر و محبوبتر از آلبوم «من و بارون» بود که فکر میکنم ریتم شادتر این آلبوم دلیلی برای این محبوبیت بیشتر بود. به هر حال من هر دوکار را دوست داشتم با این که نمیدانم چقدر موفق بوده یا نبودهام. ولی در اصل من جواب خودم را در کنسرت و اجراهای زندهام میگیرم. درست وقتی که درخواستها و علاقه طرفداران در خواندن آهنگها را میبینم.
نمیخواهم آبروی من و بارون برود
من آدم شدیدا احساساتی هستم و حاشیه همیشه اذیتم میکند. زمان منتشر شدن «اکسیژن» گفتم که خیال آلبوم دادن ندارم چون از کار و آلبوم و کنسرت دادن مدتی بود که خسته بودم. تمرکز روی کار، خانواده و به ویژه حاشیهها کار را برایم سختتر و من را خستهتر ميكرد. اما خوشبختانه من جزو آن دسته آدمهایی هستم که خودم را به سرعت پیدا میکنم. زمانی که احساس کنم حرفی برای گفتن هست و ذهنم یاری میکند هرگز جلوی آن را نخواهم گرفت.
من اول باید از «من و بارون»، «اکسیژن» و کارهای قبلی درس بگیرم و نقاط قوتش را نگه دارم و با پالایش چیزهای بهتر و جدیدتری به آن اضافه کنم و آلبوم بدهم چون به هر حال مخاطب من هم از من توقع دارد چون این حرف مخاطب من نبود که آلبوم ندهم. آنها به من لطف دارند اما زمانی آلبوم جدید را کار خواهم کرد که آبروی «من و بارون» و کارهای دیگر کارنامهام را نبرم.
فقط ايراد ميگيريم
نمیتوانم بگویم که صددرصد اتفاقهایی که مدنظرم بود در این آلبوم افتاد اما نمره ۱۰ را هم به آن نمیدهم ولی آهنگها نسبت به چیزی که میخواستم، نمره ۱۶ یا ۱۷ را ميگيرد یعنی خطای فراوانی نداشت. من نمیخواستم اکسیژن تکراری باشد به همین دلیل یکسری فضاهای تازه را امتحان کردم مثلا کار « بسه دیگه» که با موج شدید انتقادات همراه شد و خيلي راحت ميگویم که طرفداران هم آن را دوست نداشتند ولی خب تغییر است دیگر برای تغییر بايد وارد فضاهای تازهای شد.
فضاهایی که حتی من هم شنونده آنها نیستم اما بعضی وقتها خوب است با در نظر گرفتن اینکه به کلیت کار لطمهای نزند ولی همین کار ژانری بود که از سالها پیش دوست داشتم آن را تست کنم. بین آهنگ هایی که اخیرا شنیده ام از کارهای همایون شجریان و علیرضا قربانی واقعا لذت بردم.به نظر من کار خوب را باید تعریف کرد نمی دانم چرا ما از هر چیزی که گوش می دهیم می خواهیم ایراد بگیریم.هر کاری را باید اول با حس گوش کرد بعد اگر بد بود می گوییم بد است .اگر چه باز هم قاضی آن مردم هستند.
نظر کاربران
یه دونه ای
بهترین خاننده ای