بکام: وقتی میگویند تو الگو هستی خجالت میکشم
مجله GQ به سراغ دیوید بکام رفته و مصاحبه مفصلی با این فوقستاره انگلیسی داشته است.
خبرورزشی: مجله GQ به سراغ دیوید بکام رفته و مصاحبه مفصلی با این فوقستاره انگلیسی داشته است. حتی در سال ۱۹۹۹، وقتی منچستریونایتد سهگانه قهرمانی را به دست آورد هم هیچکس باور نداشت که این اوج دوران فعالیت دیوید بکام است. حالا ۲۰ سال بعد از آن موفقیت تاریخی، دیوید، در زمینه تجارت یک فرد کاملاً موفق است و برای خودش در حال ساخت یک امپراتوری است.
او بابت پروژههای در حال پیشرفتش در صنعت مد، فوتبال و فعالیتهای انساندوستانه همواره مورد توجه بوده و مجله GQ هم که از او به عنوان کسی که فوتبال را برای همه تغییر داد، نام برده است، به سراغ او رفته و مصاحبه مفصلی با این فوقستاره انگلیسی داشته است.
اولین باری که تو را دیدیم اواسط دهه ۹۰ بود؛ در یکی از مراسم مد در لندن. گرچه آن موقع ستاره فوتبال بودی، اما همان وقت هم میشد حدس زد که تو چشماندازی بزرگتر از فوتبال را در ذهنت داری. درست است؟
نمیدانم. مسلماً آن موقع کنار ویکتوریا (همسرم) و با گروه اسپایس گرلز این موقعیت را داشتم که به برخی مراسم خاص مد بروم گرچه زیاد نمیرفتم. دغدغهام فوتبال بود و نمیخواستم چیزی مانع فوتبالم شوم. در حقیقت ویکتوریا میخواست که بیشتر به اینجور مراسم بروم. من هم وقتی با ویکتوریا بودم لباسهای متفاوتی نسبت به زمانی که با او نبودم میپوشیدم. خیلی هم از آن مراسمها لذت نمیبردم، اما برایم یک کار نرمال شده بود. وقتی شما بازیکن منچستریونایتد هستید و وقتی کسی مثل سرالکس فرگوسن را به عنوان مربی بالای سر دارید، باید حواستان خیلی جمع باشد.
جاهطلبیهایت در ۲۰ سال گذشته چه تغییری کرده است؟
صادقانه میگویم که تغییر نکردهاند. همیشه در هر کاری که انجام میدهم جاهطلب هستم. چه بازی کردن مقابل ۹۰ هزار تماشاگر چه بازی با بچهها در خانه. همیشه میخواهم برنده باشم. همیشه میخواهم سخت کار کنم. به همان دلیلی که در فوتبال جاهطلب بودم، در تجارت هم همینگونه شدم. الان در دفتر کارم (در لندن) ۱۶ نفر کارمند دارم و وقتهای که در سفر نباشم تقریباً هر روز اینجا هستم. اگر کارمندان دفتر مرا هیچوقت نبینند، یک الگوی بد برای آنها میشود و البته من واقعاً کارهای گروهی را دوست دارم.
الگوی ماجراجوییهای دیوید بکام چه بوده است؟
نگاه من به افرادی مثل مجیک جانسون و مایکل جوردن بوده. ورزشکارانی که بعد از ورزش، دوران موفقی هم در تجارت داشتهاند. آنها مدل مورد نظر من بودهاند و نگاهم به کسانی بوده که هم چیزهای درستی را ساختهاند. تقریباً اوایل ۳۰ سالگیام بود که به چیزی بیش از اسپانسر داشتن و شرکت فکر میکردم و به فکر مالکیت و ساختن افتادم. آن زمان بود که تغییر واقعی برای من اتفاق افتاد.
برای نسلهای قبلی، تنها گزینه برای بازیکنان بازنشسته این بود که مربیگری یا کارشناسی کنند و یا سوپرمارکتهایی باز کنند. مربیگری هیچ وقت مورد علاقه من نبوده. مربی بچهها بودن برایم لذتبخش است، اما اصلاً انگیزهای بابت مربی شدن نداشتهام. الان بیشتر به داشتین یک تیم و اداره کردن تجارت خودم علاقهمندم.
شاید هم یک روز پیشنهاد مناسبی بابت مربیگری را قبول کردم، کسی چه میداند؟ یادم هست که بعداز حذف از جام جهانی یکی از اعضای فدراسیون به من گفت شروع کن به گرفتن مدارک مربیگری. احتمالاً یکسری از اعضای فدراسیون من را به عنوان مربی آینده تیم ملی انگلیس میدیدند، به این خاطر که شاید دوران موفقی به عنوان بازیکن و کاپیتان انگلیس داشتهام.
هیچ وقت برای مربیگری منچستریونایتد انگیزه نداشتهای؟
نه اصلاً. اگر کسی بیاید بگوید آیا پیشنهاد مربیگری در تیم ملی انگلیس را قبول میکنی، من میگویم البته که به آن فکر میکنم، چون من عاشق انگلیس هستم و عاشق تیم ملی کشورم، اما اینکه برای این کار خوب هستم یا نه، بحث دیگری است. مربیگری تیم ملی یک شغل رؤیایی است. البته الان گرت ساوتگیت دارد عالی کار میکند.
آیا موفقیت ویکتوریا به عنوان طراح لباس، روی تصمیم تو برای شروع تجارت خودت تأثیر داشت؟
من قطعاً آنچه ویکتوریا برای کسب و کار خودش انجام داده را دیدهام و اینکه چقدر سخت تلاش کرده است. میدانستم که اگر بخواهم خودم چیزی را شروع کنم باید هم از نظر جسمی و هم ذهنی آماده باشم. ویکتوریا در کارهایی که انجام داده فوق العاده بوده است بنابراین باید بگویم، بله او برایم الهامبخش بوده است.
جدیداً نمایندگی بازیکنان را هم به عنوان ایجنت شروع کردهای. چرا؟
من نه ایجنت هستم و نه مربی، اما یک تیم فوق العاده کنارم دارم که جزو بهترینهای جهان هستند. تجربیاتی که من داخل و خارج از زمین دارم با این گروه میتواند یک ترکیب خوب را درست کند و به نظرم میتوانیم مواردی بینظیر و استراتژیک را به این بازیکنان و ورزشکاران جوان ارائه دهیم. مشتریان ما باید کسانی باشند که میخواهند چیزی یاد بگیرند؛ آدمهای خوب و با شخصیت. همیشه توصیهام به بازیکنان در مورد این است که در موارد سخت درون زمین چطور رفتار کنند.
هر روز باید در مورد کارهای خیریه هم فکر کنی. چرا یونیسف را انتخاب کردی؟
سفیر یونیسف بودن، باعث افتخار من است. دلیل اینکه میخواستم عضوی از چنین سازمانی باشم، کارهایی است که آنها برای کودکان انجام میدهند. خودم چهار فرزند دارم بنابراین خودم با این قضیه درگیرم. چنان به این کار علاقه دارم که فکر نمیکنم در مورد هیچ چیز دیگهای اینقدر مشتاق بوده باشم. تمرکز اصلی ما در دفتر کارمان روی این موضوع است. یونیسف برای همه در اولویت است. با پروژه ۷Fund توجه و آگاهی زیادی را نسبت به موضوعات مهم جلب کردهایم و به این موضوع افتخار میکنیم.
تو به عنوان ورزشکاری که از سطح کارگری جامعه آمده بود، با عکسهایی که در جوانی و در زمینه مد میگرفتی، خیلی از کلیشهها را تا آن زمان عوض کردی. خودت میدانی چه تأثیری در آن زمان داشتی؟
به نظرم این همان جای درست برای من و جایی برای قدرتمندتر شدن بود. اگر از خانواده ثروتمند میآمدم شاید اینطور نبود. من با این جهان (مد) آشنا نبودم. اهل شرق لندن بودم با والدینی از طبقه کارگر که با تمام توان کار میکردند که برای من و خواهرانم امکانات زندگی را فراهم کنند. بله درست میگویید. کارهایی مثل همان عکسهایی که برای جلدهای GQ در آن زمان میگرفتم حرفش این بود که بله من راحت هستم و دارم کار درست را انجام میدهم، پس شما هم میتوانید این کار را بکنید و مشکلی نیست.
خیلی وقتها بوده که مردم با لباسهایی که من پوشیدهام مسئله داشتهاند، اما من توجهی نمیکنم. هرگز ناراحتم نمیکند که بگویم: «خب پس دفعه بعد نباید این را بپوشم!» از هیچکدام از عکسهایی که تا حالا گرفتهام ناراحت نیستم. وقتی مردم به من میگویند تو یک الگو هستی، من خجالت میکشم، چون واقعاً خودم را اینطور نمیبینیم، اما افتخار میکنم به راهی که تا اینجا آمدهام، چون به راحتی میتوانستم در مسیرهای دیگر قدم بردارم.
زمانهایی مثل همان اخراج معروف در جام جهانی ۹۸ بود که میتوانستم کاملاً از ریل حرکتم خارج شوم. من باید برای فرزندانم الگو باشم، همانطور که افرادی مثل پدر در زندگیام بودهاند، کسانی مثل الکس فرگوسن، اریک هریسون (مربی جوانان منچستر در آن زمان)، برایان کید و البته پدر خودم.
دیوید بکام، میراث تو چه خواهد بود؟
میراثم باید خانوادهام باشد. داشتن ۴ فرزند خوب که عاشق، مصمم، مؤدب و آدمهای درستی باشند. من و ویکتوریا همیشه میگوییم که بزرگترین دستاوردمان در زندگی، خانوادهمان است و الان ۲۰ سال است که ازدواج کردهایم و ۲۳ سال است که کنار هم هستیم. بنابراین، عشقی که داریم، خانوادهای که داریم، دوران کاری که پشتسر گذاشتهایم، زندگیای که داریم، اینها بزرگترین دستاورد ما هستند و من به همینها افتخار میکنم.
نظر کاربران
خیلی جالب و خواندنی بود تفاوت دیوید بکهام دوران فوتبال با بعد از فوتبال زیاد نیست اما جالبه او در تمام این سالها بزرگانی رو که باعث دیده شدنش شدن رو الگوی خودش قرار داده و ادب و متانت رو از این نام ها یاد گرفته چیزی که در بازیکنان ما نیست حتی یک مورد
همواره از بزرگان ورزش مملکت خود الگو می پذیرند ،و به شدت سخت کوش هستند .به نمادهای ملی کشورشان احترام می گذارند و به فعالیت های اقتصادی در کنار ورزش نیز مشغول اند.