دینمحمدی: اشکال از کشک بادمجان نبود، ما غیرحرفهای خوردیم!
دینمحمدی میگوید هر بار میشنود بحرین با یک تیم دیگر بازی دارد، حتی اگر تیم دسته پنجمی یک لیگ ضعیف هم باشد، دعا میکند شکست بخورند.
خبرورزشی: سیروس دینمحمدی از اتفاقات دیدار مهرماه ۱۳۸۰ حرف زد( مسابقهای که هنوز وقتی یادش میافتیم غرورمان جریحهدار میشود) شبی که در تهران و دیگر شهرهای ایران میلیونها نفر خود را برای صعود دوباره به جام جهانی (۲۰۰۲) آماده برپایی جشن کرده بودند اما...! هافبک چپ سالهای دور تیم ملی در آستانه دیدار تیم ملی با بحرین با ما همکلام شد.
بدون مقدمه درباره بازی سال ۱۳۸۰ و باخت تلخ به بحرین حرف بزنید! چه شد که آن شب باختیم؟
شب تلخی بود! اصلاً از صبح آن روز اتفاقات غیرمعمول یکی پس از دیگری رخ میدادند. یکی از مهمترین اتفاقات ناهار همان روز بود!
خودتان به رستوران رفتید یا بحرینیها مهمان تان کردند؟
طبیعی است وقتی ما به میزبانی بحرینیها راهی منامه شده بودیم باید هر جا برایمان تعیین میکردند ناهار میخوردیم.
همان کشک بادمجان معروف که میگفتند خراب بوده؟
کشک بادمجانانش سالم بود! اصلاً یک وضعی شد! برنج از بشقابهای بچههای تیم ملی سرریز شده بود. این دیگر تقصیر کسی نبود و بازیکن حرفهای باید خودش رعایت این مسائل را بکند و روز بازی این مسائل را بداند که پرخوری نکند. تیم ما هم پر بود از بازیکن باتجربه، اما...!
این همه آرامش خیال برای چه بود؟
ما فکر میکردیم راحت به جام جهانی صعود میکنیم. بحرین را دستکم گرفته بودیم و وقتی از تهران خبر رسیده بود که در میدان آزادی کیک چند طبقه درست کردهاند تا برای صعود جشن بگیرند باورمان شده بود که راهی جام جهانی شدهایم.
در بازی چه اتفاقی رخ داد؟
از اتفاقات عجیب در ارنج تیم این بود که بلاژویچ کریم (باقری) را دفاع وسط گذاشت! در حالی که وقتی کریم وسط بازی میکرد تیم ناخودآگاه یک قدم جلو بود و وقتی کریم عقب میرفت تیم انگار خودش را برای دفاع آماده میکرد. بعد از اینکه گل اول را خوردیم تیم به هم ریخت. روحیهمان خراب شده بود و استرس باختن در ساق همه بچهها افتاده بود.
تا گل دوم را خوردید!
بله! وضعیت بدی بود و اگر بچهها غیرت نمیکردند همان یک گل را هم نمیزدیم، اما چه فایده!
بعد از گل علی دایی چه مسائلی رخ داد؟
علی نیکبخت رفت توپ را از درون تور بیاورد تا بازی را سریع شروع کنیم که بحرینیها کثیفبازی درآوردند و توپ را از دستش کشیدند و او را زدند. من هم جلو رفتم تا به علیرضا کمک کنم که خودم هم درگیر شدم و داور اخراجم کرد و در ادامه اعصاب تیم به هم ریخت. آنها خیلی خوب روی اعصاب تیم ما کار کردند. در نهایت خود علیرضا هم اخراج شد و ۹ نفره گل سوم را هم خوردیم و شب تلخمان تکمیل شد.
وضعیت استادیوم هم به شدت به ضررتان بود؟
دقیقاً! آخر بازی هم که پرچم عربستان را برداشتند و دور افتخار زدند. از آن تاریخ به بعد هر بار میشنوم بحرین با یک تیم دیگر بازی دارد، حتی اگر تیم دسته پنجمی یک لیگ ضعیف هم باشد، دعا میکنم شکست بخورند، چون خاطرات تلخ آن بازی به شدت روی ما تأثیر گذاشت و شرمنده مردم شدیم.
از تهران چه اخباری به دستتان میرسید؟
خیلی ناراحت بودیم. البته الان سالها از آن ماجرا گذشته و همین الان بحرینیها بیش از ۱۰ سال است در حسرت شکست دادن ما ماندهاند. آن تیمی که ما به آن باختیم اصلاً با تیم امروز بحرین قابل قیاس نیست. آن نسل بحرین دیگر تکرار نشده و الان خیلی ضعیفتر از آن سالها هستند و با اعتمادی که به تیم ملیمان داریم انشاءالله دعا میکنیم با نتیجهای خوب بحرین را شکست بدهند. ما هنگکنگ و کامبوج را بردیم و باید برد سوم را هم به دست بیاوریم.
با گل زیاد؟
نه! اتفاقاً نباید به بازی کامبوج نگاه کرد! پیروزیهای ۱۴، ۱۵ گله اتفاقی رخ میدهند و ما اگر با یکی، دو گل هم بحرین را شکست بدهیم، خیلی عالی است.
ارسال نظر