لیورپول - منچستریونایتد؛ آناتومی یک دشمنی
بزرگترین تیم های فوتبال انگلیس امروز بار دیگر مقابل هم قرار خواهند گرفت؛ دو تیمی که رقابت آنها ریشه در تاریخ فوتبال این کشور دارد.
ورزش سه: بزرگترین تیم های فوتبال انگلیس امروز بار دیگر مقابل هم قرار خواهند گرفت؛ دو تیمی که رقابت آنها ریشه در تاریخ فوتبال این کشور دارد. سی مایل فاصله بین الدترافورد و آنفیلد، تقریبا برابر با فاصله دو شهر بلشیل در لنرکشایر شمالی و گلنباک در آیرشایر شرقی است، دو شهری که سر مت بازبی و بیل شنکلی ، بنیانگذاران ارزشها و قدرت مدرن دو باشگاه منچستریونایتد و لیورپول در آنها بزرگ شدند و شخصیت و بزرگی را در این دو باشگاه نهادینه کردند.
در سال ۱۹۴۲، نیروی هوایی شنکلی به کمک هنگ بزرگ مت بازبی توانستند اسکاتلند را در ورزشگاه ومبلی با نتیجه ۵-۴ مقابل انگلیس به پیروزی برسانند.شنکلی در آن بازی گلزنی کرد و بسیاری معتقدند که پیروزی در آن دیدار که در دوران جنگ جهانی دوم برگزار میشد، با همکاری و همفکری مت بازبی و بیل شنکلی برای اسکاتلند به دست آمد.
در کنار یکدیگر، آنها مانع افزایش حقوق بازیکنان شدند، در محل کارشان مثل ملک شخصی برخورد میکردند ولی هیچگاه به دستاوردهای یکدیگر یا باشگاههایشان بی احترامی نکردند.
شنکلی گفته بود:" مت بازبی بدون شک بهترین مربی است که تا به حال وجود داشته است. البته این را من نمیگویم بلکه حقایق ثابت میکنند.
بازبی که در دوران بازیگری حتی بازوبند کاپیتانی لیورپول را به بازو میبست کسی بود که شنکلی را به مدیران باشگاه سابقش معرفی کرده بود و حتی وقتی که با هیئت مدیره دچار اختلاف شده بود، در حمایت از دوست قدیمی اش، از تیم جدا شد.
بین سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷، لیورپول و منچستریونایتد، جام قهرمانی را بین خود دست به دست میکردند و جام نقره ای قدیمی و زیبا، ازاتوبان A۵۸۰، دائما از غرب به شرق و از شرق به غرب میرفت. رقابت دو باشگاه شدید بود ولی هیچگاه زهردار نبود.
در ماه آگوست سال ۱۹۶۵، ویلیام، خبرنگار تلگراف، از حضور تعدادی از هواداران خشن لیورپول در جایگاه جام جهانی الدترافورد خبر داده بود و مدعی شده بود که "اینجا هیچ امنیتی وجود ندارد". علتی که او چنین جمله ای را به کار برده بود، طبق ادعای خودش، روحیه بالای هواداران و سرود خواندن های انها در الدترافورد بود، چیزی که دردهه های بعد، خشونت جایش را گرفت.
در ۱۹۵۸، پس از سقوط هواپیمای یونایتد، لیورپول خیلی سریع پیشنهاد انتقال قرضی چند بازیکنش را به یونایتد داد و در ۱۹۸۹، پس از فاجعه هیلزبورو، الکس فرگوسن از جمله اولین نفراتی بود که با کنی دالگلیش تماس گرفت و همدردی و حمایتش را اعلام کرد.
اما این رفتار محبت آمیز و مهربانانه، تنها محدود به مواقعی نبود که فاجعه ای برای یک کدام از این دو باشگاه رخ میداد: در سال ۱۹۶۸، نشریه لیورپول اکو به منچستریونایتد برای قهرمانی دراروپا تبریک گفته بود و مدعی شده بود که «بریتانیایی ها میتوانند به تیم یونایتد افتخار کنند.»
50سال پس از آن، مطرح کردن چنین چیزی میتواند شدیدترین برخوردها را در توئیتر برای باشگاه به همراه داشته باشد. حتی در سال 1977 که درگیری های خشنی بین هواداران دو تیم در میدان ترافالگار در نزدیکی ومبلی رخ داده بود، هواداران یونایتد که تیمشان رویای کسب سه گانه را برای لیورپول به باد داده بود، حریف را پیش از حضور در رم و برگزاری فینال جام اروپایی تشویق میکردند.
پس از شکست لیورپول در آن بازی که مشخص شد دیگر سه گانه را نخواهند برد، هواداران یونایتد برای تسلی دادن و روحیه بخشیدن به حریف، شعار «موفق باشی لیورپول» را سر میدانند.
خیلی مهم است که به خاطر داشته باشیم، تمام درگیری ها، بنرهای توهین آمیز و شعارهای زشت، درگیری های شدید 1986، توهین نژادپرستانه لوئیس سوارز به پاتریس اورا و کمپینی برای توضیح آن، صحبت از اینکه همیشه حق با باشگاه من است، باعث نشده تا هویت هواداران با تنفر گره خورده باشد یا حداقل همیشه اینگونه نبوده است.
ارسال نظر