همه در انتظار معجزه دوباره لئو
فرشاد اعظمی از ماموریت ناتمام لئو مسی در تیم ملی نوشته است.
فرهنگستان فوتبال: فرشاد اعظمی از ماموریت ناتمام لئو مسی در تیم ملی نوشته است.
خیلی دورتر از شور و هیجانی که در اروپا همه را به خود جلب کرده بود، پایینتر از خط استوایی، پسر نحیف و بوری در آرزوی قهرمانی در شنای بینالمدارس کاری کرد که در تخیل هیچ کارگردانی گنجانده نشده بود. حتی اگر نولان بزرگ دوباره فیلنامه تلقینیاش را می نوشت و باز لئوناردو را به خواب و خواب و باز خواب فرو می برد، باز هم چنین رؤیایی محقق نمیشد که بالاخره حسرت سرزمین نقره و میراثداری الدیگو به حقیقت بپیوندد و از دل همان زمینهای خاکی و دیار «چه»، پسری بیاید که همه رؤیاهایی که برای پیشینیانش از کانیگیای تکنیکی تا پابلو آیمار از همه شبیهتر به دیگو را واقعی کند؛ آن هم با بدنی نحیف و ضعیف که روزهای اول تصور آنکه قاتل حرفهای دروازهها او باشد، کمی دورتر از بعید بود.
اما شد و اتفاق افتاد. لیونل به مرور در ترکیب رایکارد و کنار بزرگانی چون ژاوی، اینیستا، رونالدینیو، هانری، پویول، ژولی، والدز و یکی- دو جین ستاره دیگر یاد گرفت که چطور در کنار همان رفتارهای آرام و بیحاشیه، خطرناکترین باشد؛ مثل صحنهای که جان رنو با گلدانی در بغل، زیر پیراهنش تفنگش را پنهان میکرد.
از جام جهانی ٢٠٠۶ تا نقره تلخ برزیل، از حذف در بهت مقابل شوت سرکش اسکولز و اشتباه تکراری والدز، تا پرواز بر فراز آسمان و کیش و مات شوالیه بزرگ، از شوت فنی فن نیستلروی در برنابئو تا جهنم نئو کمپ، همگی آوردگاههایی بودند که از مسی شناگر، یک گلادیاتور ساخت که حتی خشنترین مدافعان را از سر راه بردارد و با دهانی پر از خون و دستمالی آغشته به خون در دستگرفته، رومی را از هم بپاشد و با غرور، از همگی طلب احترام کند.
قهرمانی که البته هرچه غرورآفرین و دوستداشتنی، اما هنوز نقطه سیاه بزرگی در زندگی دارد و آن ناکامی با آلبی سلسته و پیراهن خروشان و مواج آرژانتین است. آنچنان که در ارقام و اعداد و افتخارات او بیشتر به ماتادورها تعلق دارد تا منتظران بازگشت الدیگو.
همان نقطه ضعفی که حالا طی چند سال اخیر، باعث شده تا رقیب همیشگی او بیش از گذشته نظرها را به خود جلب کند و آسیاب برای او باشد که می چرخد و بعد از قهرمانی دیار دریانوردان در جام قاره سبز، یک به یک توپ و افتخارات به نام او میشوند.
روزهای سختی که معلوم نیست از پسر بزرگشده و حالا با محاسن بلند، چه خواهد ساخت. اگر افسانهها حقیقت داشته باشند و مستطیل سبز هنوز اهل معجزه باشد، مسی باید هرچه سریعتر بدهی مارادونا با آرژانتین (یعنی قهرمانی جام جهانی ٩٠) را تسویه کند و برای همیشه نفرین لعنتی دومی را از سر کشورش بردارد؛ کاری که انجامش کمتر از زندهکردن سربازان شهید نبرد فالکلند نخواهد بود.
جز این، قهرمان یک مأموریت دیگر دارد و حالا باید در دوران جدید بلوگرانا، تمام گذشته را جبران کند. او حالا در نقش بزرگتر تیم باید همه آنچه که بزرگان سابق برایش فدا کردند را برای نسل دوباره ارتش کاتالان به ارث بگذارد و در جست و جوی «رایان»، هرچه در ساقهای جادویی خود دارد به کار گیرد.
پ
ارسال نظر