وبسایت نود: رازن بال اشپورت لایپزیگ یا به اختصار آر بی لایپزیگ بدون شک در فصل جاری نگاه ها را در فوتبال اروپا و آلمان به خود جلب کرده است. این باشگاه تازه تاسیس در شرق آلمان، از جنس دیگر باشگاه های آلمان نیست و مسائل مالی، نوع مدیریت و نحوه تاسیس باشگاه چیزی است که هواداران سایر تیم های بوندس لیگا به آسانی با آن کنار نیامده اند و نخواهند آمد. در این مقاله طولانی و چند قسمتی که از نشریه Vavel آلمان برگرفته شده (ترجمه آزاد)، چگونگی تاسیس باشگاه لایپزیگ، نحوه رشد آن ها و دیگر مسائل بررسی خواهند شد.
آر بی لایپزیگ را اکنون همه به خوبی می شناسند، باشگاهی تازه تاسیس در فوتبال آلمان که با حمایت های مالی کمپانی ردبول آرزوها و امیال بزرگی را در سر می پرورانند. در قسمت های قبلی این مقاله (قسمت اول مقاله - قسمت دوم مقاله) درباره نحوه پیدایش و رسیدن باشگاه لایپزیگ به سطح اول فوتبال آلمان و برخوردهای اولیه با این باشگاه صحبت شد. اکنون در قسمت سوم این مقاله بحث های جدید پیرامون این باشگاه مطرح می شوند.
آکادمی و تاثیر سیاست لایپزیگ بر روی تیم های کم توان
فیل که یک هوادار باشگاه فرایبورگ است معتقد است لایپزیگ از قماش بسیاری از باشگاه های آلمان است و شرایط آن ها بسیار شبیه چند تیم است.
هوفنهایم هم شرایطی همانند لایپزیگ دارد اما نمی توان گفت که آن ها کاملاً شبیه هستند، آن ها از حمایت دیتمار هوپ برخوردار هستند، مالک ساپ یکی از شرکت های بزرگ نرم افزاری. اکنون آن ها با حمایت های هوپ آکادمی جوانان خود را دارند و نمی توان تصور کرد هوفنهایم بدون حمایت های مالی هوپ شرایطی همانند امروز را تجربه می کرد.
فیل همچنین معتقد است رویه کاری لایپزیگ و تمرکز آن ها روی جذب بازیکنان جوان و با استعداد می تواند روی کار باشگاهایی نظیر فرایبورگ اثر گذار باشد.
جایگاهی که امروزه فرایبورگ در آن ایستاده با پول فروش بازیکنان به دست آمده است. ما نیاز داریم که بازیکنان خوب و استعدادهای خود را برای به دست آوردن پول بفروشیم، اما باید توجه داشت زمانی که فروش بازیکنان از یک حدی عبور کند ما دچار مشکل می شویم. باید صادق بود، من هیچ نظری درباره اینکه لایپزیگ آکادمی جوانان خود را داشته باشد ندارم، اما امروزه مشخص شده که آن ها با بازیکنان جوان زیاد خوب کار نمی کنند. اگر آن ها بازیکنان مستعد و جوان ما را زود خریداری کنند ما شانسی برای پرورش آن ها و فروش این بازیکن ها در آینده و کسب درآمد نخواهیم داشت. بنابراین، همانگونه که می توانید ببینید، این مسئله دو روی یک سکه است، افراط گرایی در خرید بازیکنان جوان تیم هایی نظر ما را نابود می کند.
نگرانی فیل بسیار به جا است. هر تیمی که یک حامی مالی خوب نداشته باشد می تواند بسیاری از بازیکنان جوان و خوب خود را قبل از بالغ شدن از دست بدهد و ضمن از دست دادن بازیکن یک منبع درآمد برای باشگاه در آینده نیز از بین می رود. بدون شک، این اتفاق در فوتبال مدرن یک شوک نیست اما فقدان استعداد در لایپزیگ می تواند باعث نگرانی ردبول شود. تیمی که برنامه خود را حضور در لیگ قهرمانان اعلام کرده هم اکنون بازیکنان بسیاری کمی در ترکیب اصلی اش دارد که از سیستم استعداد یابی و آکادمی باشگاه به تیم رسیده باشند. این در حالی است که در چند وقت اخیر که لایپزیگ هم در فوتبال منطقه خود فعال بوده باشگاهی نظیر دینامو درسدن توانسته ماروین استفانیاک و نیکلاس هاپتمن را پرورش دهد. آیا واقعاً لایپزیگ بهترین آکادمی شرق آلمان را دارد؟ این مسئله قابل بحث است، اما در بحث استخدام و جذب بازیکنان جدید در کار آن ها نمی توان شک کرد.
دید آلمانی ها به لایپزیگ
هانس یواخیم واتسکه قبلا گفته بود که باشگاه های سنتی بوندس لیگا در صورت صعود لایپزیگ به سطح اول رقابت ها باید نگران جایگاه خود باشند. از بدشانسی اشتوتگارت، آن ها فصل گذشته به بوندس لیگا دو سقوط کردند و از آن سو لایپزیگ جواز صعود را کسب کرد و یکی از باشگاه های قدیمی و سرشناس آلمان اکنون در سطح اول فوتبال این کشور حضور ندارد. روز تودبال که یکی از هواداران اشتوتگارت است با ناراحتی و عصبانیت درباره لایپزیگ می گوید:
من فکر می کنم این ناعادلانه باشد، کامل واضح و روشن است. تعریف و تمجیدهایی که از آن ها می شود عجیب است. تیم های سنتی و تاریخی که سال ها از پیدایش آن ها می گذرد، هرگز به صورت ناگهانی چندین میلیون یورو افزایش بودجه نداشته اند. این حقیقت که اشتوتگارت اکنون در بوندس لیگا ۲ حضور دارد من را عصبانی می کند آن هم در زمانی که لایپزیگ در حال قدم زنی در بوندس لیگا باشد، آن هم فقط به خاطر پول. در اینجا سنت ها نادیده گرفته شده اند و من فکر می کنم عمل اشتباهی صورت گرفته، این ناعادلانه ست. این فوتبال نیست.
این صحبت ها باعث شده خیلی ها معتقد باشند که طرفداران دیگر تیم ها به پشتیبانی مالی لایپزیگ حسادت می کنند. این را می توان حسی واقعی دانست آن هم به دلیل اینکه هواداران دیگر تیم ها برای رسیدن به سطح او فوتبال آلمان سختی ها زیادی کشیده اند. شاید تنها دوره سختی که در ردبول آرنا طی شد را باید زمانی دانست که آن ها ۳ سال در لیگ منطقه ای از صعود بازمی ماندند. شاید عجیب نباشد که تعدادی از هواداران باشگاه لوکوموتیو لایپزیگ معتقدند در سطح شهر هم اکنون فقط فوتبال سطح اول هوادار دارد، شاید دلیل این حس این باشد که باشگاه لوکوموتیو لایپزیگ بیشتر تاریخ خود را در سطح چهار فوتبال آلمان سپری کرده است. طرفداران مدرن فوتبال موفقیت های فوری را می خواهند، چیزهایی که باعث از بین رفتن قسمت های اصلی ورزشی می شوند که بیشترین علاقه را به آن داریم.
پیتر نویروور همیشه یکی از پر سر و صداترین منتقدان لایپزیگ بوده است، در کنار او می توان از کریستین اشترایش سرمربی کنونی فرایبورگ نام برد. نویروور سرمربی سابق بوخوم موفقیت های لایپزیگ را نادیده نمی گیرد و به خوب کار کردن آن ها اعتراف می کند:
آنچه آن ها انجام داده اند بسیار خوب بوده و من را ناتوان کرده است.
انتقادهای قبلی نویروور در حالی مطرح می شدند که او زمانی هدایت تیم LR Ahlen را برعهده داشت، باشگاه با شرایطی مشابه لایپزیگ و تحت حمایت کمپانی LR international. نویروور در ادامه صحبت های می گوید:
آر بی لایپزیگ یک باشگاه با ساختاری متفاوت نسبت به باشگاه هایی همانند اشتوتگارت و لوکوموتیو لایپزیگ است اما باید توجه داشت که شما به دلیل سنتی نبودن نمی توانید آن ها را مجازات کنید.
نویروور همچنین نسبت به بنری که هواداران کایزرسلاوترن بر ضد رانگنیک و ویلی اوربان (کاپیتان کنونی لایپزیگ و مدافع سابق کایزرسلاوترن) نمایش داده بودند واکنش نشان داد و گفت که در هر حرفه ای کارمندان برای افزایش دستمزد خود تلاش می کنند. با این حال سرمربی سابق بوخوم در تمامی جبنه ها با لایپزیگ موافق نیست و می گوید:
لایپزیگ ساختاری صرفا با اهداف اقتصادی است.
نویروور همچنین معتقد است که هوفنهایم کاملا متفاوت با لایپزیگ است و دلیل سرمایه گذاری دیتمار هوپ را نمی توان با ردبول مقایسه کرد، همچنین نویروور از دخالت مدیر برنامه های لوکاس کلوسترمان در انتقال این بازیکن به لایپزیگ گله مند است. با این حال به نظر می رسد نظرات تند نویرور نسبت به سالیان گذشته کمی ملایم تر شده اند و دیگر کسی او را متهم به براندازی مسجمه های لایپزیگ نمی کند. تغییری کامل و کاملا در تضاد با گذشته.
برای درک بهتر نارضایتی هواداران فوتبال آلمان، جاناتان والش نویسنده این مقاله با آنیا روملت از هواداران ماینس صحبت کرده است.
برآمدن سیندرلا از خاکستر با چمدان هایی پر از پول همیشه یه قصه و رویا خوانده می شود. لایپزیگ اکنون می تواند پس از بایرن مونیخ بیشترین میزان پول را خرج کند و آن ها این کار را انجام می دهند. لایپزیگ همین تابستان اولیور بورک بازیکن اسکاتلندی ناتینگهام فارست را با ۱۰ میلیون یورو جذب کرد. این رقم دو برابر از مبلغی است که دارمشتات در نقل و انتقالات صرف کرد، تیمی که به مراتب شایسته تر از لایپزیگ برای وقوع یک رویای فوتبالی است.
به عنوان هوادار یکی از دوست داشتنی ترین تیم های آلمان (ماینس)، آنیا نمی تواند تصور کند که مردم به راحتی از مسئله لایپزیگ چشم پوشی می کنند و انتقادی از آن مطرح نمی کنند:
انتقادها از آر بی لایپزیگ را فورا به حسادت و موارد غیر منطقی ربط می دهند. اگر از آن ها متنفر نباشید نمی توانید به خوبی و به صورت جامع آن ها نقد کنید. مسئله تنها رعایت نکردن سنت ها نیست. بلکه مسئله اصلی چیزهایی هستند که این سنت ها را ساخته اند.
فوتبال متعلق به همه مردم است. مردم برای ارتقای هویت خود به دیدن بازی ها می روند، برای زندگی خسته کننده یک حواس پرتی پیدا کنند، با دیگران رابطه برقرار کنند. به زندگی خود سایه ای از عظمت ببخشند چیزی که جاهای دیگر در دسترس نیستند. وفاداری در فوتبال به وسیله هواداران ساخته می شود، به آن ها فروخته نمی شود. این اتفاق یک طنز تلخ است، تمام چیزهایی که مردم با تلاش صرف پول و زمان خلق کرده اند اکنون توسط لایپزیگ به آن ها فروخته می شود. تمام چیزی که باعث می شود هواداران به باشگاه خود عشق بورزند در چند کلمه خلاصه می شود؛ پول خرج کردن.
آنیا اکنون نگران این است که این تغییرات باعث تغییر در فرهنگ هواداری در فوتبال آلمان شود، چیزهایی که باعث شده کسانی که از فوتبال دیگر کشورها سرخورده شده اند از فوتبال آلمان به عنوان یک پناهگاه استفاده کنند:
آر بی لایپزیگ تنها اهداف ورزشی ندارد، آن ها بخشی از یک تغییر در جامعه هستند. تغییری که به وسیله اقتصاد انجام می شود. تصویر دوستانه و خانوادگی که لایپزیگ و دیگر باشگاه ها می خواهند در مقابل تهاجم ها ایجاد کنند چیز جالبی است. همه خوشحال هستند، بدی ها باقی نمانده اند و ردبول امروز دنیا را نجات داده است. دیگر طرفداران خشمگین و یا احساسات های خارج از کنترل وجود ندارند. مشتری های راضی که فقط می خواهند با یک قوطی نوشابه اوقات خوشی را سپری کنند جایگزین این هواداران (خشونت طلب ها و منتقدان لایپزیگ) می شوند.
هر چند آنیا معتقد است که این اتفاقات (خشونت در فوتبال) بخشی از فرهنگ انسانی است. اگر پرخاشگری ها از بین بروند مرحله بعدی چه خواهد بود؟
مشکل این است که پرخاشگری ها جزئی از فرهنگ انسانی هستند. ورزش همیشه کانالی بوده که این پرخاشگری ها را برای جامعه قابل تحمل تر کنند. اگر این عمل (پرخاشگری) ممنوع یا مهار شود، مانند آبی می شود که پشت سد گرفتار شده و از نشتی ها مختلف برای خروج استفاده می کند، مانند بیان کردن نفرت. به وضوح می توان پشت این عمل حمایت رسانه های آلمان برای اهریمنی جلوه دادن منتقدان لایپزیگ را مشاهده کرد، همچنین فدارسیون فوتبال با جریمه کردن و اخراج اعضای سندیکاهای هواداری (دینامو درسدن) معترض به لایپزیگ، به نوعی با آنتی-لایپزیگی ها مقابله می کند.
آنیا همچنین حس می کند که این اولین جنبش در مقابله کردن با سنت ۵۰+۱ در بوندس لیگا است:
در سطح اقتصادی لایپزیگ اولین گام ها برای لغو قانون ۵۰+۱ در بوندس لیگا را برداشته است، قانونی که نمی گذارد اکثریت سهام یک باشگاه آلمانی در اختیار یک فرد یا موسسه تجاری و مالی باشد. شاید آن ها سه یا چهار مرحله در پیش داشته باشند، با تجربه لیگ اتریش و مدل قرار دادن لیگ انگلیس، قطار لایپزیگ ایستگاه را ترک کرده است.
مارتینا مولر هوادار باشگاه مونیخ ۱۸۶۰ است، کسی که از وضعیت کنونی باشگاهش و نحوه بازی تیم اصلا راضی نیست و فاصله ای بعید بین خواسته های او و شرایط کنونی باشگاه شدیده می شود. مولر درباره لایپزیگ می گوید:
لایپزیگ تمامی شرایطش با ورزش حرفه ای در تضاد است. آن ها صعودی مصنوعی به بوندس لیگا داشتند و برای هویت فوتبال آلمان هزینه بردار بوده است. حتی نامگذاری باشگاه به RasenBallsport (ورزش های توپی و چمنی) نوعی از دور زدن قوانین تجاری است. هزینه عضو شدن در باشگاه برای هوادارن چیز مسخره ای به نظر می رسد. آن ها تیم های سقوط کرده را غارت کردند، گوهر تاج اشتوتگارت (تیمو ورنر) را از این باشگاه ربودند.
در حالی که من سقف دستمزدهای پرداختی آن ها را تحسین می کنم برای دیگر جنبه های دیگر این باشگاه هیچ احترامی قائل نیستم. قادر بودن برای ربودن نام منفورترین تیم آلمان از هوفنهایم، جایی که نماد فوتبال مدرن نامیده می شود و در آن تیم ها بخاطر پول رشد می کنند نه شایستگی، یکی از موفقیت های لایپزیگ است.
منصفانه است که بگوییم در آلمان مخالفت های زیادی با آنچه لایپزیگ انجام داده وجود دارد، چه آن ها که اکنون هستند و چه آن ها که مقابل این تیم در گذشته ایستادند.
ارسال نظر