لیگ تمام شد و استقلال فِرش نشد!
علیرضا منصوریان تخصص ویژهای در کم اهمیت جلوه دادن باختهای استقلال دارد.
ورزش سه: علیرضا منصوریان تخصص ویژهای در کم اهمیت جلوه دادن باختهای استقلال دارد. صحبتهای او در کنفرانسهای مطبوعاتی پس از بازیهای استقلال در زمان برد و باخت چندان تفاوت زیادی با هم ندارد. او بیشتر دوست دارد حرف بزند و از ایدههایش بگوید تا از واقعیت موجود تیمش. وقتی از پاسهای رو به عقب و بیهدف بازیکنانش در پشت محوطه جریمه حریف میپرسند، او در جواب میگوید که به بازیکنانش در تمرین گفته است که پاس به عقب ممنوع است! نهایت توجیه یک مربی لیگ برتری باید این باشد؟ اگر به گفتن باشد که همه میتوانند مربی باشند، اما او توضیحی نمیدهد که برای اینکه سرعت پاس دادن بازیکنانش را بالا ببرد چه کرده و چگونه در تمرینات، ممنوعیت پاس به عقب را ملکه ذهن بازیکنانش کرده است.
ایراد منصوریان همین است. او با ایدههایی که در سر دارد، زندگی میکند، بی آنکه برای عملی کردن آن ایدهها تاکتیک و روش مناسب را داشته باشد. منصوریان سخنور خوبی است و قادر است ذهنیاتش را خیلی بهتر از اکثر مربیان لیگ، بیان کند. اما آیا تنها داشتن ایده برای رساندن تیمی مثل استقلال به سرمنزل مقصود کافی است؟
بلایی که منصوریان بر سر استقلال آورده، عادت به روند کج دار و مریز هم در سبک بازی و هم در نتیجهگیری است. مربیان قبلی استقلال به وقت باخت، همنوا با هوادار تیمش، آن را فاجعه میدانستند و میشد تاثیر باخت را بر گفتار و رفتار آنها دید، اما منصوریان بدور از استرس یا فشاری که باخت روی او تحمیل می کند، با باختن مواجه میشود. او در حال تبدیل کردن باختن از یک فاجعه به پدیدهای عادی در فرهنگ استقلال این فصل است.
استقلال منصوریان تنها در ذهن او سر و شکل مناسب و نظم اساسی دارد، اما استقلالی که در عمل مشاهده میشود، یک استقلال بیبرنامه و فاقد استراتژی مشخص در سبک و نوع بازی است. واقعیت آن است که از روند بازیهای استقلال بوی تغییر و تحول به مشام نمیرسد و به نظر کادر فنی این تیم فاقد توانایی لازم برای ایجاد تحول است. جدا از نمایش بازی با سپاهان، استقلال خیلی وقت است که خوب و با برنامه بازی نکرده و مشخص نیست که فلسفه تاکتیکی بازی این تیم چیست. اینکه منصوریان چه تاکتیکی و بر مبنای چه نوع سبکی میخواهد استقلال را پیش ببرد را نمیتوان از نوع بازی این تیم کشف کرد، چراکه اصولا هیچ نوع روند و سبک مشخصی در جریان بازیهای استقلال مشاهده نمیشود. بازیکنان این تیم در فاز حمله کاملا سردرگم و بدون برنامه ظاهر میشوند و در یک سوم دفاعی حریف، به رد و بدل کردن پاسهای خنثی اقدام میکنند. پاسهایی که نشان از سردرگمی آنها دارد؛ انگار که برای رفع تکلیف صادر میشوند. در فاز دفاعی نیز وضع بهتر از این نیست. اگرچه منصوریان سعی کرد که گلهای خورده در بازی مقابل استقلال خوزستان را ناشی از اشتباهات فردی بداند، اما واقعیت آن است که استقلال
ساختار دفاعی منسجم و مشخصی ندارد و بازیکنان با وظایف خود در فاز دفاعی چندان آشنا نیستند. به همین دلیل حتی میتوان بیرحمانه اشتباهات فردی مدافعان استقلال را هم ناشی از مشکلات تاکتیکی در دفاع تیمی دانست.
مدت زیادی است که هواداران استقلال از منصوریان میخواهند که دستیاری با دانش برای خود دست و پا کند و دست از رفیقبازی بردارد. اما چه تضمینی است که دستیاری چون مجید صالح که در کنار قلعهنویی و مظلومی کار میکرد، بتواند در کنار منصوریان موثر باشد. در واقع مشکل در ذهنیات منصوریان است. ذهنی پر از ایدههای زیاد و اغلب غیر واقعگرایانه. پرش او از روی ایدههای مختلفش کار را برای هر دستیاری نیز سخت خواهد کرد. دستیاری که نداند منصوریان دقیقا چه در سر دارد و هر بار ایدهای جدید به ذهنش میرسد و دست از اجرای ایده قبلی بر میدارد، چگونه خواهد توانست به ذهنیت منصوریان نزدیک شود تا برای پیاده کردن ایدههای او، برنامه تمرینی و تاکتیکی دهد؟
پس از گذشت هفده هفته از لیگ، کم نیستند کسانی که اعتقاد دارند مربیگری استقلال برای منصوریان زود بود و او هنوز میبایست در تیم های دیگر کسب تجربه می کرد. منصوریان هر هفته پس از هر بازی استقلال به گونهای برخورد میکند که انگار لیگ تازه آغاز شده و بقیه تیمها نیز دست روی دست گذاشتهاند تا استقلال خود را جمع و جور کند. رفتار او به گونهای است که انگار فشاری روی خود بابت نتایجش با استقلال احساس نمیکند. او هر بار با به راه انداختن بحثی جدید، برای خود زمان میخرد. یکبار با کاپیتان تیمش سرشاخ میشود و او و مدیران حامیاش را عامل نتیجه نگرفتن استقلال معرفی میکند، زمانی حرف از جوانگرایی میزند و با یک نود دقیقه بازی در اصفهان همه را به آینده متحول شده وعده میدهد. انگار که او در حال بازی است و هنوز متوجه جدیت مربیگری در استقلال نشده است. برای همین هر روز حرفی جدید و ایدهای جدید به میان میاندازد. یک روز با اتکا به اقدامات پوپولیستی، لیست خرید تیمش را مشخص میکند و چند ماه بعد بی آنکه توانسته باشد از خریدهایش بازی بگیرد، آنها را دیپورت میکند. یک روز با استفاده از فضای مجازی برای خود مقبولیت میخرد و چندی بعد از
مضرات فضای مجازی میگوید. به قول عامیانه مشکل اساسی منصوریان این است که هنوز نمیداند با خودش چند چند است. تیم بدون برنامه و بدون استراتژی استقلال، نتیجه ذهن مشوش منصوریان است. منصوریانی که انگار مربیگری در استقلال را یک تفریح میداند. شاید باید به کسانی که قبل از شروع فصل (و نه آنهایی که اکنون به این نتیجه رسیدهاند) سرمربیگری استقلال را برای منصوریان زود هنگام میدانستند حق داد. منصوریان بیش از هر چیز باید چوب واقعیت را خورده باشد تا بتواند از ابرها پایین آید و با واقعیت مربیگری کند. آن زمان شاید کمتر حواسش به دوربینها و ژستهایش باشد.
نظر کاربران
دمت گرم.عالي بود...
منصوریان فقط بلده ما هواداران رو به سکته بده ...انگاری حالیش نیست طرفداری که میاد به ورزشگاه و سکته میزنه و میمیره بخاطره تیم بزرگ استقلال است و نه اشخاص خاص
کاش مظلومی مانده بود !! لااقل اگربدبازی میکردیم نتیجه میگرفتیم این تیم فعلی اگررونالدوومسی راهم به خدمت بگیرد بااین کادرفنی هیچ نمیشود.بایددرراس مدیریت باشگاه وسپس کادرفنی تغیییرصورت گیرد وگرنه ابروریزی بزرگی درمقابل السد شکل میگیرد
درود بر شما و کارشناسی واقعی و خوب شما
ای کاش منصوریان همین خبر را بخواند ...
جالبه که تاکتیک این تیم همون تاکتیک 10سال پیشه .سانترازجناحین.اگه خسروبازنشسته بشه دیگه تیمی به اسم استقلال موجودیت نخواهدداشت.
منصوریان برای استقلال بزرگ کوچک است
عالی. واقعا منصوریان مربی در حداستقلال نیست هر چه زودتر باید سرمربی را بر کنار کنند تو زمین هیچ برنامه ای ندارند تغییر کادر فنی لازمه