همه تضادها و ابهامات استقلال
جدل کلامی روزهای اخیر علیرضا منصوریان و حسن زمانی بر مشکلات استقلال که البته کم نیست، افزوده است.
حقیقت امر این است که استقلال به عنوان پرهزینهترین تیم لیگ امسال (5/17 میلیارد تومان به قول سران باشگاه و بیش از 22 میلیارد به زعم وزیر سابق ورزش) نتایجی را که باید میگرفت، کسب نکرده و با اکتفا به 4 برد در 13 بازیاش به رده هفتم جدول لیگ برتر فوتبال کشور فرو افتاده و اینک 11 امتیاز کمتر از «پرسپولیس صدرنشین» و 9 پوئن کمتر از تراکتورسازی تیم دوم جدول دارد و هر چند در 17 هفته باقی مانده از مسابقات میتوان بسیاری از کارها را انجام داد و جبران مافات کرد اما آبیها تا این لحظه تیمی نشان ندادهاند که قادر به انجام آن کارها باشند.
در دنیای فوتبال رسم است که پس از نتیجه نگرفتن یک تیم اولین ایرادات رسمی از سوی مدیران باشگاه بر نحوه کار تیم گرفته شود و حتی اگر نوع بیان آن نقایص ایراد داشته باشد اما اصل مشکل به جای خود باقی است و این «اصل» را اگر اعضای هیات مدیره مطرح و لزوم تغییرات را بیان نکنند، پس چه کسی باید این کار را انجام بدهد؟
کادرهای فنی مادامالعمر!
این ادعا که برخی سران باشگاهها و منجمله سرخابیها اهلیت و تخصص کامل در فوتبال ندارند و در نتیجه نباید در مورد مسائل تیم اظهارنظر کنند، یک بحث ثانوی است و اصل مشکلات باید مورد توجه قرار گیرد تا کاستیهای فنی حل شود. اینکه استقلال بد بازی کند و ضعیف نتیجه بگیرد و فقط بر اساس اینکه کار حوزه مدیریتی یک چیز متفاوت است و کسی نباید در حوزه فنی ورود کند، حرف قابل فهمی نشان نمیدهد و اگر قرار باشد مربیان ناموفق هرگز زیر ذرهبین مدیران نروند و در مورد کارشان قضاوت و اقدام نشود، لابد به این معنا است که کادر فنی تیمهای فوتبال جهان باید مادامالعمر سر کار باشند و اگر تیمشان سقوط کرد، نیز قاعدتا مسالهای مهم روی نداده است!
مشکل آبیها در این فصل یک شروع بد و سپس افتادن در دام دستاندازها و حاشیههای برخاسته از آن شکستها بوده است. رفتن اجباری افشارزاده که به خاطر بازنشسته بودن وی بود و آمدن رضا افتخاری به رغم بهبود نسبی اوضاع تیم در ۸۰ روز گذشته متکی بر پیشرفت چشمگیر کار فنی تیم نبوده و هر چند در این زمینه آبیها بهتر از اوایل فصل گذشتهاند اما برخی کاستیهای آن به قوت خود باقی است و بدیهی است که این امر محصول کار مربیان تیم باشد.
حاصل یکدست نبودن باشگاه
به واقع یکدست نبودن هیاتمدیره استقلال و رفت و آمدهای مکرر در آن و فقدان توان و کارآیی لازم در کادر فنی استقلال این تیم را به جایگاه کنونیاش کشانده که البته نه درخور این باشگاه معتبر است نه به تناسب مخارجی که صورت گرفته است.
هواداران نیز از شرایط موجود ناراضیاند و اگر برخی نارضایتی آنها نیز به متخصص نبودن تماشاگران در امر فوتبال نسبت داده شود، دفاع غیرعقلایی از نتایجی است که هم جایگاه تیم در لیگ برتر و هم واکنشهای اجتماعی آن خبر از غیرقابل قبول بودن آن میدهد و جوابهای منصوریان به زمانی نه فقط توجیه و پاسخ قابل قبولی به آن نیست بلکه فقط بر تضادها و ابهامهای موجود در خصوص نوع مدیریت این تیم میافزاید.
ارسال نظر