چرا فوتسال میتواند؛ چرا فوتبال نمیتواند
بامداد پنجشنبه در کلمبیا بزرگترین موفقیت تاریخ فوتسال ایران رقم خورد.
ایران ورزشی: بامداد پنجشنبه در کلمبیا بزرگترین موفقیت تاریخ فوتسال ایران رقم خورد. همه کسانی که تا ساعت ۵ بامداد بیدار ماندند، شاهد پیروزی حماسی ایران مقابل برزیل، یکی از دو مدعی اصلی قهرمانی جام جهانی بودند. این پایان کار این تیم تاریخساز نیست و آنها امشب فرصت دارند با شکست دادن پاراگوئه به نیمهنهایی برسند. این میتواند دومین حضور تیم ملی فوتسال در نیمهنهایی جام جهانی بعد از سال ۱۹۹۲ باشد. اگر ۲۴ سال قبل فوتسال هنوز شاخهای از فوتبال بود، حالا یک ورزش مستقل با قانون و ویژگیهای فنی متفاوت است و رسیدن به نیمهنهایی خیلی سختتر.
موفقیت و پیشرفت فوتسال غیرقابلکتمان است، حتی اگر اتفاقات بازی امشب مقابل پاراگوئه مطابق میل ما پیش نرود. تیم ملی در ادوار قبلی جام جهانی هم مقابل تیمهای مدعی بازیهای نزدیکی داشت و پیروزی مقابل برزیل نشان داد که فاصله ما با این تیمها به حداقل رسیده. رشد تدریجی و پیوسته فوتسال نتیجه توجه به زیرساختها، سرمایهگذاری، آموزش و بالاخره داشتن لیگ منظم است.
برای توسعه پایدار در بیشتر رشتههای ورزشی، این روش متداول است، با وجود این در ورزش ایران برنامههای کوتاهمدت و مدلهای گلخانهای طرفدار بیشتری دارد. فوتبال هم با وجود لیگ برتر که عمرش به ۱۶ سال رسیده، بیشتر از روش دوم پیروی میکند. بحث بزرگ این روزهای فوتبال، تعطیلیهای متوالی لیگ به خاطر اردوهای تیم ملی است. چرا فوتسال میتواند توسعه پایدار را تجربه کند، ولی فوتبال نمیتواند؟ چطور فوتسال توانسته به کیفیت مدعیان جهان نزدیک شود، ولی بزرگترین آرزوی فوتبال هنوز صعود به جام جهانی است؟
پیاده کردن هر برنامهای در فوتبال به دلیل گستردگی و تنوع نظرات سختتر از سایر رشتههاست. معمولا جریانهای رسانهای تاثیر زیادی روی تصمیمات دارند و مدیران بهسختی میتوانند در برابر آنها مقاومت کنند. با رشد سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی، امواج رسانهای قویتر از قبل شدهاند و تنها مدیرانی میتوانند در برابر آنها ایستادگی کنند که ایده شفاف و ذهن برنامهریزی داشته باشند.
سابقه برنامهریزی در فوتبال ایران بهخوبی نشان میدهد که فکر مشخصی برای توسعه فوتبال وجود ندارد. زمانی که مربی کارلوس کیروش نام دارد و برای اردوهای بلندمدت فشار میآورد، فدراسیون و سازمان لیگ به آن تن میدهند، در حالی که اگر مربی دیگری روی نیمکت بود، احتمالا لیگ تعطیلات کمتری داشت. اولویت فدراسیون در این سالها صعود به جام جهانی بوده و توسعه پایدار در سایه این برنامه کوتاه مدت قرار گرفته. صعود با این روش نتیجهای جز حذف در مرحله گروهی جام جهانی نداشته و بعید است بتوان به نتیجهای بهتر از این هم رسید.
در نقطه مقابل میتوان به برنامه بلندمدت فوتبال ژاپن اشاره کرد؛ کشوری که هدفش از چند سال پیش قهرمانی در جام جهانی 2050 است و برای رسیدن به قله فوتبال جهان، بالا رفتن سطح فنیاش را به نتایج کوتاهمدت ترجیح میدهد. روی نیمکت این تیم وحید هلیلودزیچ مینشیند؛ یک مربی مشهور اروپایی که رقم قراردادش کمتر از کیروش نیست، ولی فدراسیون فوتبال این کشور حاضر نیست برنامهاش را بر اساس مربی تیم تغییر دهد. بازیکنان ژاپن تنها چهار روز قبل از نخستین بازی مرحله مقدماتی مقابل امارات به توکیو رسیدند و فرصت کمی برای آمادهسازی داشتند. ژاپن این بازی خانگی را باخت، با وجود این برنامه جی لیگ و تیم ملی تغییری نکرده و برای بازی مقابل عراق هم اردوی این تیم فقط چند روز قبل از بازی تشکیل میشود.
مسابقات مقدماتی تورنمنتهای قارهای و جهانی یکی بعد از دیگری از راه میرسند و اگر قرار به برگزاری اردوهای بلندمدت باشد، هرگز نمیتوان لیگ منظمی برگزار کرد. فوتبال ایران یک بار برای همیشه باید بتواند در این باره تصمیم بگیرد و مثل همه کشورها برای باشگاهها هم سهم و اعتبار متناسبی در نظر بگیرد. البته اولویت دادن به لیگ هم زمانی گرهگشاست که امکانات و زیرساختها برای برگزاری باکیفیت این مسابقات فراهم باشد. رسیدن به شرایط استاندارد برای باشگاه ها در فوتبال قطعا سخت تر از فوتسال است ولی نشدنی نیست.
پ
ارسال نظر